پدیدآورگروه علمی
گروه اعتقادات
توضیحات
این مقاله شامل موارد زیر است:
• اهمیت زنده نگهداشتن شعائر حسینی؛
• رهنمودهای عمومی درباره ماههای محرّم و صفر؛
• رهنمودهای ویژه درباره چگونگی برگزاری و حضور در مجالس عزاداری؛
• و توصیههایی برای خطیبان، مداحان و خوانندگان مرثیهها.
هو العلیم
آداب مجالس روضه و عزاداری امام حسین علیهالسلام
و توصیههای بزرگان دربارۀ ماههای محرّم و صفر1
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم
بِسمِ اللَهِ الرَّحمَنِ الرَّحيم
و صَلَّى اللهُ عَلَىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ
و لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ أعدائِهِم أجمَعينَ مِنَ الآنَ إلىٰ قِيامِ يَومِ الدّينِ
و لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ العَليِّ العَظيم
زنده نگه داشتن یاد اهلبیت، وظیفۀ هر شیعه
[خداوند متعال میفرماید:]
﴿وَمَن يُعَظِّمۡ شَعَـٰٓئِرَ ٱللَهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ﴾.1
اصل و پایۀ همۀ اصول و مبانی تشیّع، محبّت و تولّی اولیای دین، حضرات معصومین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین میباشد.2
بر هر فرد شیعه لازم و واجب است که شعار تشیّع و شاخصههای گهربار این مکتب حیاتبخش را هرچه بیشتر و بهتر آشکار نماید. مثلاً نسبت به برگزاری موالید و ایّام شهادت حضرات معصومین علیهمالسلام جَهد بلیغ داشته باشد و از هر فرصتی برای احیاءِ ذکر، تبلیغ مرام و تجدید یاد آن بزرگواران استفاده ببرد.3
از امام صادق علیهالسلام مروی است که فرمودند:
رَحِمَ اللهُ امرَأً أحيا أمرَنا.4
«خدا رحمت کند آن کسانی که مجالس ذکر ما را به پا میدارند.»
منظور از احيای امر يعنى زنده نگه داشتن ذكر، ياد و خاطرات امام عليهالسلام؛ بهطور كلى زنده نگه داشتن حقيقت ولايت در ضمن پرداختن به ظواهرى كه حكايت از آن مسئله كند.
وجه تشابه بين شيعه و آن ذوات مقدّسه در اين است كه انسان خود را مُستَنّ5 به سنّت آنها قرار بدهد و هميشه پيروى از آنها را نُصبُالعين6 خود قرار بدهد و مصداق این حدیث شریف گردد که میفرماید:
شيعَتُنا خُلِقوا مِن فاضِل طينَتِنا، يَفرحونَ لِفَرَحِنا وَ يَحزَنونَ لِحُزنِنا.7
«شيعيان ما، از زيادىِ خاك خلقت ما آفريده شدهاند [به سرور ما شاد میشوند و به حزن ما محزون میشوند].»
«مِن فاضِلِ طینَتِنا» يعنى از همان حقيقت نورانى كه خداوند، وجود ما را از آن آفريد، شيعيان ما هم از تتمّه و زيادى آن نور، خلق شدهاند.8
سیرۀ ائمۀ هُدیٰ علیهمالسلام در احیای مصیبت کربلا
دَأب ائمّه علیهمالسلام اين بود كه در ايّام محرّم (دهۀ عاشورا) منزل خودشان را به موقعيّت حزن و اندوه بر مصيبت كربلا درمىآوردند و از افراد دعوت مىكردند براى اينكه بيايند، روضه بخوانند، ذكر مصيبت كنند و ياد آن حادثه و مسئلۀ سيدالشهدا عليهالسلام را زنده نگه مىداشتند.9
سفارش آیتالله قاضی به برپایی عزای سیدالشهدا
مرحوم آیتالحق و العرفان سید علی قاضی ـ رضواناللهعلیه ـ در وصیتنامۀ خود میفرمایند:
«و در مستحبّات، ترك تعزيهدارى و زيارت حضرت سيدالشهدا مسامحه ننماييد. و روضۀ هفتگى ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشايش امور است. و اگر از اوّل عمر تا آخرش در خدمت آن بزرگوار از تعزيت و زيارت و غيرهما بهجا بياوريد، هرگز حقّ آن بزرگوار اداء نمىشود. و اگر هفتگى ممكن نشد، دهۀ اوّل محرّم ترك نشود.»1
الف) آداب مجالس عزاداری سیدالشهدا
1. نیّت خالص
سیدالشهدا علیهالسلام در آن مجلسی که از روی اخلاص باشد حضور دارد؛ آن مجلسی كه برای سیدالشهدا برپا بشود، نه برای ریا و تظاهر!2
2. پرهیز از تبلیغ و هیاهو
این مجالس باید بدون هیاهو، تبلیغات، نصب آگهی، پوستر و امثالذلک باشد.
3. برگزاری در بینالطّلوعین
بهترین وقت برای مجالس روضه، بینالطّلوعین3 است و فیوضاتی که در بینالطّلوعین برای انسان حاصل میشود، در سایر مواقع نیست. مرحوم علامۀ طهرانی رضواناللهعلیه میفرمودند: «مجلس صبح، یك خاصیتی دارد كه مجلس بعدازظهر و شب ندارد.»4 نه اینكه آنها خاصیت و فایده ندارند؛ ولی خصوصِ مجلس صبح یك خصوصیتی دارد.
4. حضور با طهارت و آراستگی
کسی که وارد [مجلس] روضۀ امام حسین علیهالسلام میشود باید با وضو باشد. بهترین لباس را باید بپوشد و با لباس تمیز وارد شود؛ نه با لباسی که موجب اشمئزاز، آزار و اذیّت دیگران است.
5. اعتدال در سیاهپوشی
در هنگام عزاداری و مصیبت، علائم عزا در فضای مجلس مشهود باشد؛ البتّه افراط در سیاهپوش کردن نیز صحیح نیست و هر چیز باید به حدّ اعتدال باشد.
6. استفاده از منبر
اگر روضه و مجلس ائمّه در منزل برگزار میشود، مناسب است یک منبر سهپله برای آنجا تهیّه شود. باید [برای خطیب] بهجای صندلی و مبل از منبر استفاده شود؛ تریبون5 از رهآوردهای غرب، و مذموم است و نباید در محافل ذکر و مجالس عزاداری مورد استفاده واقع گردد.
7. نصب بیانات سیدالشهدا
مرحوم علامۀ طهرانی ـ رضواناللهعلیه ـ در کتاب لمعات الحسین علیه السلام فرمودند:
و چه خوب بود فرمایشات آن حضرت كه حاوى یك دنیا عزّت و شرف و سربلندى و استقلال و ایمان و ایقان و صبر و ثبات و فتوّت و جوانمردى است، در روى تابلوها و پردههایى با ترجمۀ شیرین و شیواى آن نوشته مىشد و مانند اشعار محتشم در مجالس عزادارى و تكایا نصب مىگردید، تا واردین و شركت كنندگان در مجلس، در عین استفادۀ سمعى از خطبا و گویندگان راستین استفادۀ بصرى نیز نموده، و عین آن كلمات را حفظ و سرمشق زندگى و عمل خود قرار مىدادند.1
8. برگزاری با نظم و متانت
مجلس امام علیهالسلام باید وزین و منضبط باشد. هیچ رجحانی برای بیرون آوردن لباس هنگام سینهزنی وجود ندارد.
باید از دادوبیداد تصنّعی و نعرههای دهشتناک و طولانی شدن عزاداری پرهیز شود. عزاداری بهنحوی باشد که از صورت عادی خارج نشود.
حالا یک شخصی از خود بیخود میشود و نالهای میکند [یا] صدایش را بلند میکند، اشکال ندارد.
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
وَ ارْحَم تِلكَ الصَّرخَةَ!2
«خدایا این ناله و فریادی که [در عزای اهلبیت] میآید، مورد رحمت قرار بده!»
اما آیا خود ائمه هم در همۀ مجالسشان داد میزدند؟! نه، عادی گریه میکردند. گاهی اوقات صدایشان هم شنیده میشد ولی بهنحو متعارف. اما اینکه آدم داد بزند، صحیح نیست.
9. اولویت ذاکر بر خطیب
از جمله اموری که لازم است در مجالس به آن توجّه شود، تقدّم و تأخّر خطیب و مدّاح است. در مجالس وعظ و محافل اهلبیت علیهم السّلام ابتدا ذکر مصیبت و یا مدیحه توسط ذاکر قرائت شود، آنگاه خطیب به ایراد خطبه و موعظه و ارشاد بپردازد، که در اینصورت تأثیر سخنان و موعظه بهتر و بیشتر خواهد بود.
10. یکسانی و برابری کیفیت میزبانی از عزاداران
مجالس عزا باید یکنواخت باشد؛ اگر قرار است همه بنشینند، همه باید [روی زمین] بنشینند، نه اینکه یک عده روی صندلی یا سکو و بقیّه روی زمین بنشینند! اگر قرار است همه سینه بزنند، همه باید سینه بزنند! دو قِسم کردن مجالس امام حسین علیهالسلام غلط است.
11. توجه به کیفیت اطعام
کیفیت اطعام در مجالس اهلبیت باید مانند کیفیتی باشد که در سایر مناسبتها مورد ملاحظه قرار میگیرد.
12. اختلال ایجاد نکردن در آرامش مردم
صدای ذاکر و خطیب نباید به بیرون از مکان برگزاری [مجالس] برود و موجب اذیت همسایگان گردد. دستهجات سینهزنی باید پیش از موقع استراحت مردم به جایگاههای خود بازگردند و نباید تا دیروقت در خیابانها طبل زد و آرامش را از مردم و اجتماع گرفت. باید متوجه بود در این منازل مریض و بچۀ شیرخوار وجود دارد. امام حسین آمد که ارزشها را احیا کند؛ نیامد که همۀ مملکت را بههم بریزد!
13. پرهیز از آلات موسیقی و عَلَم
از استفادۀ طبل، شیپور، نی و آلات موسیقی پرهیز شود. عَلَمهایی که در عزای سیدالشهدا میبرند علامت صلیب است و تمام اینها حرام است.
14. پرهیز از تکرار زیاد مجالس
مجالس اهلبیت باید موجب نشاط، انبساط و رغبت نفْس گردد؛ تکرار زیاد در انعقاد اینگونه مجالس، موجب عادت، دلسردی و عدم رغبت میشود. باید به همان حدّ متعارفِ برگزاری این مجالس اکتفا نمود و به عناوین مختلف، از [قبیل] نذر و عادت و تظاهر بین افراد، به تکرار و استمرار این مجالس نپرداخت.1
15. تکریم خطیب
افرادی که [خطیب را] دعوت میکنند، باید احترام اشخاص را بگذارند. البتّه نه بهعنوان اینکه یک نفر [عادی است]، حالا او را [باید] احترام بگذارند! بلکه بهعنوان مُبَلّغ دین و کسی که میآید تا وظیفه و تکلیف را ادای کند! باید به این جنبه به او نگاه کنند! ماشین بفرستند و او را بیاورند. با کمال احترام و شایستگی باید فرد را دعوت کرد! نه [اینکه بگویند]: «آقا بلند شو بیا!»
ب) دستورات بزرگان راجع به ماههای محرّم و صفر
1. شرکت در مجالس عزاداری
بزرگان نسبت به شرکت در مجالس عزای اهلبیت علیهمالسلام بسیار تأکید داشتند. مرحوم علامۀ طهرانی ـ رضوان الله علیه ـ میفرمودند:
«سالک بدون توسّل به سیدالشهدا به مقصد نخواهد رسید!»
این مسئله یک اصل است و تمام کسانی که برای آنها فتحِ باب شده از طریق توسّل به سیدالشهدا بوده است.
2. همراه شدن با حقیقت امام حسین علیهالسلام
در مجالس روضه باید خود را در کنار امام علیهالسلام تصور کنیم و احساسی را که در آن جریان برای حضرت و اصحاب آن حضرت پیش آمده، در وجود خود بیاوریم. وقتی که این احساس بیاید، انسان بخواهد یا نخواهد اشکش جاری میشود.1
در ايام محرّم و صفر، نظر عرفاء الهى بر مسئلۀ سيدالشهدا نظرِ غنيمت بود؛ يعنى همانطورى كه در ماه رجب و ماه رمضان خدا سفرهاى گسترده و دعوت کرده است، قضيۀ سيدالشهدا هم يك مسئلهاى است كه بايد افراد بيايند و بقاپند و توشۀ خودشان را بگيرند و آن تحول و دگرگونى كه در اوقات عادى براى انسان پيدا نمىشود در اين زمان آن را انجام بدهند.
خيلى عجيب است! اين قضيۀ سيدالشهداء مسئلهى عادى نيست و بهعنوان يك كار روزمره و عادت و [صرفاً بهعنوان] احياء شعائر انسان نبايد به آن نگاه كند؛ [بلکه] بايد خودش را در اين قضيۀ عاشورا بيندازد و قرار بدهد. آن مقدارى كه مىتواند، هرچقدر فكرش مىرسد، هرچقدر از نظر باطنى مىتواند، در اين مسئله مايه بگذارد.
بهعنوان اينكه «در روضۀ سيدالشهدا شركت كنم ثواب ببرم» نرويم! [در این صورت] به ما ثواب مىدهند، ولى كم مىدهند. بهعنوان اينكه «بالاخره اين شعائر حفظ بشود» نرويم! خوب است، ولى مال عوام است. به اين عنوان كه «در اين مجلس امام حسین حال آدم عوض مىشود و حالوهوا فرق مىكند» نرويم! بلكه به اين عنوان برويم كه ما در اين مجلس مىخواهيم خودمان را در كنار سيدالشهدا قرار بدهيم. اصلاً ما مىخواهيم بشويم جزو آن افرادى كه [در] شب عاشورا زير خيمه ماندند! با اين نيّت برويم!2
3. توجه به حقایق واقعۀ کربلا
در قضیۀ عاشورا به آن حقایق و مطالبی که نهفته است توجه داشته باشید. قدمبهقدمِ واقعۀ كربلا درس است؛ یک دوران برنامۀ سلوکی در داستان عاشورا [هست و] همینقدر [اگر انسان] بیاید برنامۀ امام حسین، رفتار، روش و اینها را یک مطالعۀ عمیق بکند، کافی است و نیاز به چیز دیگر ندارد!3
4. قرائت زیارت عاشورا
خواندن زیارت عاشورا در ایام محرّم بسیار مورد تأکید ائمه و بزرگان بوده است و اگر همراه با صد لعن و صد سلام بخواند بهتر است؛ ولی اگر کسی فرصت ندارد به همان یک لعن و یک سلامی که هست اکتفا کند.
انسان باید بداند که قرائت زیارت عاشورا تأثیر عمیقی بر اعماق وجود انسان میگذارد. همۀ زیارتهای حضرت سیدالشهدا، به خصوص زیارت وارث، زیارتهای مهمّی است، ولی این زیارت عاشورا زیارت خاصی است.
5. نصب نشانههای عزاداری
در ایّام محرّم و صفر، آثارِ عزا و ایّام مصیبت اهلبیت باید در منزل و محلّ کار نمودار باشد. باید سیاهی و پرچم نصب شود. البتّه نه به آن مقدار که موجب دلگرفتگی باشد؛ چراکه آن آمادگی و استعدادی که نفس و قلب برای ادراک این روحانیّت دارد، کم میشود.
6. نپوشیدن لباسهای سیاه یا روشن
پوشیدن لباس سیاه مکروه است، اما در خصوص سیدالشهدا استثناست و این کراهت برداشته شده است؛ نهاینکه مستحب است! ولی انسان میتواند لباس کدر بپوشد. ما در مدتی که در خدمت بزرگان بودیم و از نزدیک سیرۀ و روش آنها را مشاهده میکردیم، ندیدیم که حتی در این روزها هم آنها لباس سیاه بپوشند. لباس کدر میپوشیدند و حتی از اینکه لباسهای روشن پوشیده بشود، منع میکردند و میفرمودند: «هر چیز جای خود را دارد.» اما مرحوم علامۀ طهرانی خصوص لباس سیاه را منع میکردند و حتی نسبت به خانمها و مُخَدَّرات هم میفرمودند: «لباس، لباس سیاه نباشد؛ کدر باشد تا از لباس عادی این مسئله متمایز باشد.»
7. اظهار شادی نکردن
در ایام محرّم و صفر انسان نباید اظهار شادی و سرور کند؛ چون این دو ماه، ماه حزن وتألّم اهلبیت علیهم السلام است.
اما برگزاری مراسم عقد در ماه محرّم بسیار بسیار هم خوب است و خیلی هم پسندیده است، حتماً هم باید انجام داد و حتی در شب عاشورا هم میتواند انجام پذیرد؛ [البته] شیرینی آوردن و خندیدن و دست زدن غلط است. شادی [در این ایام] غلط است؛ آن را بگذارید برای غیر از محرّم و صفر؛ ولی خود مجلس عقد، و مجلس عروسی هیچ اشکال ندارد.
8. مصرف ننمودن شیرینی و تنقلات
از اول ماه محرّم تا آخر ماه صفر، نباید شیرینی، آجیل، گز و از این امور به منزل آورده شود.
ج) وظایف سخنران
1. حفظ سنّت منبر
خطیب باید از منبر برای ایراد خطابه استفاده کند، نه از تریبون؛ زیرا تریبون از فرهنگ غرب آمده است و قطعاً تأثیری که از منبر برای مستمعین حاصل میشود هیچگاه بهواسطۀ تریبون و میز پیدا نخواهد شد. منبر باید پشت به قبله باشد، تا مستمعین رو به قبله بنشینند و به سخنان خطیب گوش فرا دهند.
2. ملاحظۀ سطح فهم مخاطب و ارتقای معرفت او
منبری باید میزان معرفت و سطح آگاهیِ شنوندگان را مدّ نظر قرار دهد و مطابق با سعۀ معرفتی آنان، مطلب را انتخاب [کند]، آنها را رشد دهد و بالاتر از حدّ فهم آنان سخن نگوید.
اینکه بعضی میگویند: «ما سخن خود را میگوییم، خود مخاطبین افق فهم و درک خویش را بالا آورند»، سخن غلطی است؛ زیرا:
اولاً: وظیفۀ ارتقای معرفت و بصیرت برعهدۀ خطیب است؛ و الاّ دیگر سخن گفتن معنی و مفهومی نمیداشت!
ثانیاً: مخاطب بهواسطۀ عدم درک صحیحِ سخنان خطیب، دلسرد و کسل میگردد و دیگر جایی برای رشد و صعود او باقی نمیماند.
3. مطالعۀ کافی و بیان دقیق مطالب
خطیب باید پیش از خطابه کاملاً به جوانب مسئله اشراف داشته باشد و برای تحصیل این منظور ساعتها به مطالعه در منابع و مدارک بپردازد. اگر آیه و روایتی میآورد، [چه] از روی نوشتهای بخواند و [چه] از حفظ، باید بدون غلط و دقیق خوانده شود.
[همچنین] نسبت به مطالبی که خود هنوز به عمق و درک کافی از آنها نرسیده است، سخنی نگوید و مردم را به اشتباه، ابهام و خدای ناکرده انحراف نیندازد. مطالب برای گفتن بسیار است؛ دلیلی ندارد که انسان بخواهد به آن مطالب بپردازد و خلاصه عرض اندامی بکند! ورود در اینگونه مباحث را برعهدۀ اهل فن و خبره قرار دهد.
4. توجه به حدّ زمان سخنرانی
خطیب نباید سخن خود را به درازا بکشاند و موجب ملال و افسردگی افراد گردد؛ زیرا طولانی شدن خطابه، آثار مطلوب [آن] را زائل میگرداند. منبر نباید از حدود چهل و پنج دقیقه تجاوز کند.
5. بهرهگیری از آیات و روایات
مطلبی را که برای ارائه انتخاب میکند، [باید] با استفاده از آیات وحی و احادیث مستند از حضرات معصومین علیهم السّلام و سخنان اهل معرفت باشد. از بیان مطالب روزمرّه که همگان از آنها مطّلع میباشند، پرهیز نماید. بداند که طرح مفاهیم و مبانی نورانی معرفت، موجب تغیّر و تحوّل حالوهوای مجلس و نزول برکات است؛ و در مقابل، مطالب سست و عادی، آن نورانیّت و روحانیت را از فضای مجلس سلب مینماید.
مردم تشنۀ معارف اهلبیت میباشند و از تکرار مکرّرات خسته شدهاند؛ پس از استماع سخنان خطیب، مردم باید احساس کنند که به درک بهتر و انکشاف حقایق بیشتری دسترسی پیدا کردهاند.
6. اشراف بر تاریخ اسلام و ائمۀ معصومین
خطیب باید بر تاریخ اسلام و ائمّه هدی علیهم السّلام اشراف و اطلاع کافی داشته باشد و حتماً در هر منبر از وقایع، حوادث و مطالب زمان معصومین علیهم السّلام سخن به میان آورد و مردم را نسبت به تاریخ اسلام مطّلع گرداند.
7. بیان سخنان سیدالشهدا و قرائت مقتل
مطالبی که در مجلس عزای سیدالشهدا علیهالسلام مطرح میشود، باید [برگرفته از] فقراتی باشد که از آن حضرت به ما رسیده است. باید مقتل خوانده شود و ریزهکاریهایی بیان شود که در تاریخ [دربارۀ] حرکت سیدالشهدا و اصحاب وجود داشته، تا اینکه بالأخره ما بفهمیم که چهکار باید بکنیم و با همین آموزهها، روش خود را ترسیم کنیم. بالأخره باید از یکجا یاد بگیریم دیگر! بالأخره باید یک آموزگار و معلمی داشته باشیم. کدام معلم برای ما بهتر از جریان کربلاست؟! کدام آموزگار بهتر از سخنان حضرت و اصحاب است؟!
8. قرائت اشعار اهل معرفت
اگر [خطیب] از صدای خوش بهرهمند است، در میان خطابه، چند بیتی از اشعار آبدار حضرت مولانا جلال الدین رومی، حافظ شیرازی یا سایر بزرگان از اهل معرفت را با صدای خوش بخواند؛ که [این کار] باعث نزول رحمت و استجلاب فیض خواهد شد.
9. استفاده از آثار بزرگان و عرفاء الهی
[همچنین با استفاده] از احوال بزرگان و عرفای الهی، حکایات و سخنان گهربار آنان، به خطابه و سخنان خویش رنگ و جلا دهد و به آن مطالب روح و جان ببخشد. به عبارت دیگر، نمونه و تمثّل عینی مبانی و معارف الهی را در ضمن بیان حکایات و تاریخ عرفای الهی به مخاطبین القا نماید و نشان دهد. در این زمینه، مطالعۀ کتابهایی از قبیل تذکرة الاولیاء شیخ عطّار، طرائق الحقائق شیروانی، حلیة الاولیاء ابونعیم اصفهانی و غیر آنها میتواند مفید باشد.
10. بیان سنتها و آداب شرعی
در این مجالس، خطیب باید به ذکر سنن مشروعه و آداب وارده از شرع مقدّس بپردازد و مردم را بهسمت اتّباع از سنّت اسلام و تشیّع سوق دهد. اعوجاج و انحرافی را که در طیّ زمان بر این سنّت وارد شده است توضیح دهد.
مثلاً راجع به اقامۀ مجالس عزا و ترحیم باید بگوید که [این مجالس] فقط سه روز است، و [مراسمی چون] «هفت» و «چهل» و «سال» در شرع وارد نشده است؛ بهخصوص اربعین، که فقط مختصّ سیدالشهدا علیهالسلام میباشد و دربارۀ هیچیک از معصومین نیز معمول [و مرسوم] نبوده است.1
11. بیان حق و پرهیز از مصلحتاندیشی
منبری باید بداند همینکه بر روی منبر قرار میگیرد، در جایگاه رسول خدا و ائمّه هُدیٰ سلاماللهعلیهم قرار میگیرد و فقط باید به آنان فکر کند و هیچ فرد و شخصیّت دیگری را در نظر نیاورد. [باید] بداند که در روز قیامت به صاحب شریعت و والی امر، حضرت حجّة بن الحسن ـ ارواحنا فداه ـ پاسخگو باشد. پس زنهار زنهار که شخصیّت دیگری را ـ هرکه میخواهد باشد ـ در این موقف بگنجاند و در راستای ترویج و تبلیغ او سخنی بر زبان براند!
منبری در گفتار [خود] نباید ملاحظۀ مصالح دنیوی و شئون مادی را بکند، بلکه آنچه خیر و صلاح مخاطبین میپندارد، باید بیان کند و ملاحظهای ننماید.
12. اجتناب از ذکر نام بانی و سایر اشخاص در مجالس
در این مجالس باید صرفاً به بیان معارف و اهداف امام علیهالسلام و مطالبی با محوریّت آن حضرت پرداخته شود و از ذکر، تعریف و تمجید بانی [مجلس] احتراز گردد. نباید نامی از افرادی که در مجلس حضور پیدا میکنند، برده شود، یا برای واردین صلوات فرستاده شود.
اگر [خطیب] در مجلس ختم و ترحیم سخن میگوید، فقط به بیان مناسبات این موضوع بپردازد و مردم را بهسمت و سوی عالم آخرت و عقباتِ پیش رو تنبّه و توجّه دهد و از بیان اوصاف و حالات دنیوی و شخصیّت متوفّی پرهیز کند، مگر اینکه در راستای حرکت و سیر به عالم عقبیٰ باشد و تذکر آن موجب تنبّه و توجّه شود.
همچنین وعّاظ باید بدانند که طرفشان امام حسین است! نباید اسمی از کسی بیاورند. مثلاً بگویند: «فلان آقا هم در مجلس ما حضور دارند.» خب دارند که دارند! یعنی چه اسم میآورید؟!
صاحب مجلس امام حسین، امام زمان است، نه آن کسی که در خانهاش جلسه انداخته است! نه آن کسی که بانی شده است! نه آن کسی که پرچم زده است! آنها صاحب مجلس نیستند. [این] افراد، عادیاند و برای برقراری [مجالس] وسیله و واسطه هستند؛ صاحب مجلس کیست؟! صاحب مجلس فقط یکی است و آن امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ است و بس! بنابراین دلیلی ندارد انسان مصداق تعیین کند و اسم ببرد [و مثلاً] بگوید: «خداوند بانی را چه کند و بر عزت و احترام او بیفزاید و خداوند سایۀ او را [مستدام بدارد]!»
13. سخن گفتن فقط به نیّت الهی
منبری باید برای رضای خدا سخن بگوید و بههیچوجه در فکر و ذکر هدیه و پاداش مادی نباشد. با صاحب مجلس درباره مَبلَغ سخنی نگوید و حتّی پس از دریافت، مقدار آن را نشمرد و از کمّیّت آن اطلاع حاصل ننماید. اگر احیاناً متوجّه مقدار آن گردید و آن را اندک شمرد، مبادا به روی آن شخص بیاورد و به رخ او بکشد، که در این صورت تمام زحمات و تلاشهای او یکسره بر باد میرود و چیزی دست او را نخواهد گرفت و در باتلاق هواهای نفسانی و تعلّقات شهوانی فرو خواهد رفت.
منبری باید بداند که طرف حساب او امام زمان است. صحبتی که میکند، نباید بهخاطر عوض یا هدیهای باشد که به او داده میشود. اگر [پاداش و] عوضی را دریافت میکند، بداند که این عوض از ناحیۀ حضرت آمده است! دیگر نباید آن را بشمرد! مگر کسی هدیۀ حضرت را میشمرد که هزار تومان یا نهصد تومان است؟!
14. پرهیز از ذکر مصیبت در اعیاد
از جمله مطالبی که بسیاری از خطبا، علیالخصوص مداحان و ذاکرین، به غلط آن را سنّت و روش خویش قرار دادهاند، مسئلۀ ذکر مصائب اهلبیت علیهم السلام در مجالس جشن و سرور و موالید آنهاست. مجلس جشن، خصوصیّات خود را دارد و نباید با حزن و غم توأم شود؛ و الاّ آثار خود را از دست میدهد.
ذکر مصیبت، روضه، حزن و گریه در مجالس سوگواری اهلبیت بهجای خود، و جشن و سرور و شادی و انبساط در محافل و مجالس فرح بهجای خود؛ آثار و برکات هرکدام از این دو مجلس، برای تحوّل حال و نورانیّت نفْس لازم است، و فقط منحصر به حزن و گریه بر مصائب آنها نمیباشد.
15. قرائت روضههای مستند
منبری نیز باید در قرائت روضه به مقاتل معتبر و مستند مراجعه نماید و از نقل مطالبی که تنها در میان مردم رایج بوده و فاقد سند معتبر است، خودداری کند.
16. بیان دعاهای عمیق، با توجه و حضور قلب
دعاهای پس از خطابه باید عمیق، سنجیده و پرمحتوا باشد و از روی قصد و انشاء و نیّت صورت بگیرد، نه از روی عادت.
17. پایبندی به تعهد مجالس
اگر [برای سخنرانی] به جایی قول داده است، جای دیگر نرود و به تعهّد خود ملتزم باشد.
ناگفته نماند آنچه دربارۀ خطبا و اهل منبر مذکور شد، دربارۀ ذاکرین و مداحان نیز ساری و جاری است.
د) وظایف مدّاح
1. پرهیز از قرائت اشعار سبُک و کفرآمیز
مدّاح [باید] پیش از منبری به ذکر مصیبت بپردازد و از انشاءِ اشعار سبک، موهِن و [دارای] افراط و اغراق] خودداری کند. [تعابیری چون] «حسیناللهی» و... همۀ اینها کفر است!
2. استفاده از اشعار اهل معرفت
و چه بهتر که از اشعار اهل معرفت، همچون جناب حافظ شیرازی، سنائی، مولانا جلالالدّین رومی، عطّار نیشابوری و بزرگانی چون حاج میرزا حبیبالله خراسانی، مرحوم کمپانی، حجّةالإسلام نیّر تبریزی، فؤاد کرمانی، فیض کاشانی و دیگران بهرهمند گردد.
3. استفاده از اشعار و نوحههای جانبخش و الهامگونه
اشعار، بهخصوص نوحهها، باید دارای محتوا و مفاهیمی جانبخش و الهامگونه باشد، نهاینکه فقط آن جنبۀ حزن و مصیبت بخواهد مورد توجّه قرار بگیرد. مخصوصاً دستهجات عزاداری باید اشعاری انتخاب کنند که پیام عاشورا را برساند. اینکه گفته شود: «اگر ما اینطور نوحه نخوانیم، جوانها نمیآیند» [کلام صحیحی نیست]. خب نیایند! شما دارید مرتبۀ امام را پایین میآورید بهخاطر اینکه دو تا جوان بیایند؟! اگر شما درست صحبت کنید، درست عزاداری کنید، درست نوحه را تنظیم کنید، آن دو جوان میآیند.
یادم هست در زمان سابق در ایام عاشورا از مسجد قائم دستۀ سینهزنی بیرون میرفت. بعضی از آن سالها نوحهای که خوانده میشد، نوحۀ جانداری بود؛ نوحۀ جاندار با روح تکاندهنده. مرحوم آقا [علامۀ طهرانی] خوششان میآمد. میگفتند: «امروز فلانی خوب نوحهای خواند!» یادم هست این نوحه را خوانده بود:
این طرزِ گفتارِ حسین است | *** | پندِ گهربارِ حسین است |
ای خفتگان بیدار! | *** | از خوابِ ذلّتبار! هیهات، هیهات! |
آن روز مرحوم آقا [علامۀ طهرانی] خیلی خوششان آمد. به من گفتند: «آسید محسن! امروز خیلی نوحه خوب بود!»
یک سال نوحۀ دیگری بود، نمیدانم [دقیقاً چه بود] یادم است [چنین چیزی بود:]
زینبش روبرو | *** | شد عزادار او |
وای حسین جان | *** | وای حسین جان |
شد عزادار او | *** | ... |
ایشان میگفتند: «این چه نوحهای بود؟!» نوحه بایست جان داشته باشد! تکان بدهد! سیدالشهدا که میگوید «ای خفتگان بیدار، از خواب ذلّتبار! هیهات، هیهات!» این «هیهات، هیهات» را دارد به ما میگوید! به نفْس باید گفت «هیهات، هیهات!» حضرت دارد میگوید من ار علیاکبرم گذشتم، از علیاصغرم گذشتم، اینها را تکهتکه کردم، تو از یک بچهات نمیگذری که راه راست را به او نشان بدهی؟! بخاطر هزار مصلحت، مصلحتاندیشی میکنی که چه؟! که خانواده به هم نخورد! که ارتباط زن و شوهر به هم نخورد! «هیهات هیهات» را دارد به ما میگوید امام حسین!1