پدیدآورگروه علمی
گروه اخلاق و حکمت و عرفان
هو العلیم
استحباب زيارت امام رضا عليه السلام در ماه رجب
حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی
روح مجرد
بسم اللَه الرحمن الرحيم
از جمله اعمال مستحبی که بر انجام آن در ماه رجب تاکید بسیار شده است زیارت امام رضا علیه السلام می باشد. و در بسیاری از روایات ، زیارت آن حضرت در ماه رجب بمنزله زیارت بیت اللَه الحرام به حساب آمده است. مر حوم علامه طهرانی بحث جامعی را در ارتباط با این مساله در کتاب شریف روح مجرد نموده اند که در ذیل ارائه می گردد:
رابطۀ ميان زيارت آن حضرت و زيارت خانۀ خدا در ماه رجب المرجّب
روايت امام محمّد تقی دربارۀ افضليّت زيارت امام رضا بر حجِّ غير از حجّةالاسلام
در «کافی» ج ٤، فروع، کتاب الحجّ و المزار، در باب فضل زيارت أبیالحسن الرّضا عليه السّلام، ص ٥٨٤ روايت کرده است که:
أبوعَليٍّ الاشْعَريُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَليٍّ الْکوفيِّ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَیفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أسْلَمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیمانَ قالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ عَنْ رَجُلٍ حَجَّ حِجَّةَ الإسْلَامِ، فَدَخَلَ مُتَمَتِّعًا بِالْعُمْرَةِ إلَی الْحَجِّ، فَأَعَانَهُ اللَه عَلَی عُمْرَتِهِ وَ حَجِّهِ، ثُمَّ أَتَی الْمَدِينَةَ فَسَلَّمَ عَلَی النَّبِيِّ صَلَّی اللَه عَلَیهِ وَ ءَالِهِ ثُمَّ أَتَاک عَارِفًا بِحَقِّک؛ یعْلَمُ أَنَّک حُجَّةُ اللَه عَلَی خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِی يُؤْتَی مِنْهُ، فَسَلَّمَ عَلَیک، ثُمَّ أَتَی أَبَا عَبْدِاللَه الْحُسَینِ صَلَوَاتُ اللَه عَلَیهِ فَسَلَّمَ عَلَیهِ، ثُمَّ أَتَی بَغْدَادَ وَ سَلَّمَ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی عَلَیهِ السَّلَامُ، ثُمَّ انْصَرَفَ إلَی بِلَادِهِ، فَلَمَّا کانَ فِی وَقْتِ الْحَجِّ رَزَقَهُ اللَه الْحَجَّ؛ فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ: هَذَا الَّذِی قَدْ حَجَّ حِجَّةَ الإسْلَامِ یرْجِعُ أَیضًا فَیحُجُّ، أَوْ یخْرُجُ إلَی خُرَاسَانَ إلَی أَبِيک عَلِيِّ ابْنِ مُوسَی عَلَیهِ السَّلَامُ فَيُسَلِّمُ عَلَیهِ؟! قَالَ: [لَا] بَلْ یأْتِی خُرَاسَانَ فَيُسَلِّمُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلَیهِ السَّلَامُ أَفْضَلُ؛ وَلْیکنْ ذَلِک فِی رَجَبٍ؛ وَ لَا ینْبَغِی أَنْ تَفْعَلُوا [فِی] هَذَا الْیوْمِ؛ فَإنَّ عَلَینَا وَ عَلَیکمْ مِنَ السُّلْطَانِ شُنْعَةً.
«روايت ميکند أبوعلی اشعری از حَسن بن علی کوفيّ از حسين بن سَيف از محمّد بن أسلم از محمّد بن سليمان که گفت:
من از حضرت أبوجعفر امام محمّد تقيّ عليهالسّلام پرسيدم راجع به مردی که حِجّة الإسلام خود را انجام داده بود متمتّعاً با عمره، يعنی حجّ تمتّع بجای آورده بود، و خداوند وی را کمک نموده بود تا اينکه آنها را صحيحاً بجای آورد؛ و پس از آن به مدينه آمده بود و زيارت رسول اکرم صلّیاللَه عليه و آله وسلّم را بجای آورده بود، و سپس با معرفت به حقّ تو و به اينکه تو حجّت خداوند در روی زمين هستی و درِ خدا میباشی که بايد از آن در وارد شد، بهسوی تو آمده بود و تو را زيارت نموده و بر تو سلام داده بود. و پس از آن بهسوی حضرت أبا عبداللَه الحسين صلواتاللَه عليه آمده و بر آنحضرت سلام داده، و سپس به بغداد رفته و بر حضرت أبوالحسن موسی عليهالسّلام سلام داده و زيارت نموده، و پس از آن به سوی شهر خود مراجعت نموده است. اينک که موسم حجّ فرا رسيده است، او متمکن از حجّ ميباشد، بفرمائيد: برای او با اين کيفيّتی که ذکر شد که حِجّة الاسلام خود را انجام داده است، آيا باز حجّ بيتاللَه الحرام برای او أفضل است، يا اينکه به سوی خراسان برود و بر پدرت عليّ بن موسی عليهماالسّلام سلام کند؟!
حضرت فرمود: نه! بلکه به خراسان رود و بر حضرت أبوالحسن عليهالسّلام سلام کند البتّه آن افضل است؛ وليکن بايد زيارت و سلامش در ماه رجب باشد. و سزاوار نيست که زيارت آن حضرت را در امروز بجای آوريد؛ زيرا سلطان وقت اين عمل را برای ما و برای شما قبيح و ناپسند میشمرد.»
اين روايت مبارکه را با سند صحيح ديگری شيخ الطّائفة المقدّم متوفّی در سنۀ ٣٦٧ أبوالقاسم جعفر بن محمّد بن قولَوَیه در کتاب نفيس و معتبر « کاملالزّيارات » باب ١٠١: ثواب زيارةِ أبی الحَسن عليّ بنِ موسَی الرّضا عليه السّلام بِطوس، ص ٣٠٥ از پدرش و از محمّد بن حسن و عليّ بن حسين جميعاً از سعد بن عبداللَه بن أبی خلف از حسن بن عليّ بن عبداللَه بن مغيرة از حسين بن سيف بن عميرة از محمّد بن أسلم جبليّ از محمّد بن سليمان روايت ميکند که: از حضرت أباجعفر عليهالسّلام پرسيدم... آنگاه روايت را به عين عباراتی که ما از «کافی» آورديم روايت ميکند. مگر اينکه علاّمه شيخ عبدالحسين أمينی (ره) در تعليقۀ خود در ذيل کتاب ميفرمايد:
عبارت ثُمَّ أتاک به همين گونه در نسخههای کتاب آمده است، و مشهدی در «مزار کبير» با اسناد خودش نيز به همين طريقی که در کتاب آمده است روايت کرده است؛ و شيخ صدوق هم با همين سند روايت نموده است وليکن بجای قوله: ثُمَّ أَتَاک ـ إلَی قَوْلِهِ: ثُمَّ أَتَی آورده است: ثُمَّ أَتَی أَبَاک أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ عَلَیهِ السَّلَامُ عَارِفًا بِحَقِّهِ یعْلَمُ أَنَّهُ حُجَّةُ اللَه عَلَی خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِی يُؤْتَی مِنْهُ، فَسَلَّمَ عَلَیهِ ثُمَّ أَتَی ـ إلخ؛ و آن روايت صدوق أقرب به صواب است.
مراد از «هَذا الیومِ» در روايت محمد بن سلیمان
در تفسير ذيل اين حديث مبارک، دو وجه به نظر ميرسد:
اوّل آنکه: مراد از هَذَا الْیوْمِ زمان خلافت خليفۀ جائر زمان بوده باشد؛ و بنابراين، مفاد حديث چنين میشود: بايد زيارت در ماه رجب بوده باشد، و سزاوار نيست در اين زمان و در اين دوره که بر ما و شما از سلطان وقت خوف تشنيع هست بجای آوريد، بلکه صبر کنيد تا اين دوره سپری شود و در آن وقت در ماه رجب مشرّف شويد و زيارت کنيد.
و اشکالی که به اين احتمال وارد میشود آنستکه: شايد تا چندين سال بعد از اين، اين خلافت جائره سپری نشود و اين دوره به پايان نرسد؛ پس چرا حضرت جواد الائمّه آن مرد را از حجّ در موسم خود منع فرموده با آنکه بنا به فرض، تمکن از زيارت حضرت عليّ بن موسی الرّضا را ندارد؟!
دوّم آنکه: مراد از هَذَا الْیوْمِ، يوم حجّ و موسم حجّ باشد؛ و بنابراين حضرت ميفرمايند: اين شخص که موسم حجّ رسيده و امر دائر است بر اينکه يا حجّ کند يا زيارت پدرم را، و زيارت مقدّم است، در ايّام حجّ و موسم حجّ به خراسان نرود و زيارت نکند زيرا خليفه ميگويد: اينان حجّ خود را زيارت قبر حضرت امام رضا قرار دادهاند. و در موسم حجّ که مشهود است تمام زائرين بيتاللَه الحرام از أوطان خود خارج و به سوی مکه ميروند، معلوم است که اگر کسی به سمت خراسان و برای زيارت سفر کند اين سفرِ چشمگير مشخّص خواهد شد و خليفه ميگويد: اينان از عمل حجّ با چنين و چنان أهمّيّت إعراض نموده و محلّی ديگر که قبر امامشان است، بدانسوی قصد میکنند و حجّمیکنند. پس در موسم حجّ به زيارت نرويد و صبر کنيد در زمانی که از نقطۀنظر تدريج زمان در مقابل موسم حجّ قرار دارد و آن، ماه رجب است که در ضمن دارای شرف و فضيلت و شهراللَه الاصَبّ است زيارت کنيد تا اين احتمال تشنيع از شما برداشته شود. در اينصورت، زيارت کردهايد و سلطان را نيز نسبت به خود در شک و شبهه نينداختهايد!
و اين وجه از احتمال بسيار خوب است و اشکالی ندارد. مضافاً به آنکه در زيارت حضرت امام رضا در موسم حجّ به بيان مقدّم خوف تشنيع هست نه مطلق زيارت گرچه در ماه رجب باشد؛ چون زيارت ائمّه عليهم السّلام بطور مطلق در آن زمانها رائج و دارج بوده، و شيعيان به زيارت قبور ائمّۀ خود معروف بودهاند.
باری، علی أيِّ الاحتمالَين عبارت روايت، لفظ رجب است بالجيم المُعْجَمة؛ ولی يکی از دوستان: جناب آيةاللَه آقای حاج سيّد موسی شُبَيری زنجانی دامت برکاته گفتند: در نسخۀ «کافی» که به تصحيح مرحوم آية اللَه شهيد حاجّ شيخ فضلاللَه نوری أعلیاللَه مَقامَه الشّريف طبع شده است، رجب را بالحاء المُهْملة ضبط کردهاند و يک نفر از آيات عظام دامت برکاتهم که کتابی در باب زيارت حضرت امام رضا عليهالسّلام نوشتهاند، اين ضبط را ترجيح داده و گفتهاند که: عبارت رَحْب است، يعنی بايد زيارت را در سِعه بجای آوريد، و در اين زمان که زمان شدّت و ضيق است خودداری کنيد چون از سلطان خوف تشنيع است. و بنابراين زيارت حضرت ثامن الائمّه عليهالسّلام در ماه رجب
خصوصيّتی ندارد؛ چون مناطِ توهّم خصوصيّت، فقط همين روايت است؛ و بعد از آنکه معلوم شد عبارت روايت رَحْب است نه رجب اين مناط برچيده ميشود.
اشکالات وارده در احتمال ضبط «رَحْب» در روايت بجای «رَجَب»
أقول: بر اين احتمال، يعنی احتمال ضبط رَحْب بالحاء المهملة وجوهی از ايراد و اشکال است:
اوّلاً: مرحوم محدّث و علاّمۀ مجلسی در «بحار الانوار» اين حديث را از کتاب «عيون أخبار الرّضا» با سند ديگر از ابن المُغیرة عَن جدّه الحَسن عَن الحسينِ بنِ سَيفٍ عَن محمّدِ بنِ أسْلَمَ عَن محمّد بنِ سليمانَ از حضرت أبا جعفر عليهالسّلام روايت ميکند، و در آن لفظ رَجَب بالجيم المعجمة مضبوط است.1
و در آخر اين باب فرموده است: و قد مَرَّ استِحبابُ کونِها فی رَجَب.2
و ثانياً: مرحوم مجلسی در «تحفة الزّآئر» رجَب ضبط فرموده چون در اين کتاب در ضمن ترجمۀ اين حديث شريف گويد: و بايد که در ماه رَجَب باشد، و در اين زمان مکنيد که بر ما و شما از خليفه خوف تشنيع هست. 3
و مرحوم محدّث قمّی در «هديّة الزّائرين» عين همين ترجمۀ مجلسی را در اين فقره از حديث آورده است.4
و ثالثاً: ابن قولَوَيه در «کامل الزّيارات» با سند متّصل خود از پدرش و محمّد بن الحسن و عليّ بن الحسين جميعاً از سعد بن عبداللَه بن أبی خلف از حسن بن عليّ بن عبداللَه بن المُغيرة از حسين بن سيف بن عُمَيرة از محمّد بن أسْلَم جبلی از محمّد بن سليمان از حضرت أبی جعفرٍ الجواد عليهالسّلام عين اين روايت را با لفظ رجب با جيم معجمه روايت کرده است.5
و در «وسائل الشّيعة» بابی را به عنوان استحباب اختيار زيارة الرّضا عليهالسّلام و خصوصاً فی رجب منعقد نموده است.1
و رابعاً: مرحوم شيخ فضلاللَه نوری در اين حديث شريف ضبط رجب را به حاء مهمله نفرموده است و تصريحی بر مادّۀ رَحْب ندارد و فقط چنانچه در ص ٣٢٦ از جلد اوّل «فروع کافی» ملاحظه میشود عبارت به لفظ رَحْب نوشته شده است؛ بنابراين به چه دليل میتوان گفت: اين تصحيح آن مرحوم است؟ بلکه به ظنّ قريب به يقين در کتابت، کاتب نقطۀ جيم را نگذارده است.
و خامساً: اگر شک کنيم که در اصل رَحب بوده يا رَجَب، أصالة عَدمِ زيادةِ النُّقطةِ مُقدّمٌ علی أصالةِ عدم النَّقيصة؛ و بنابراين بايد گفت رَجَب در نُسَخ صحيح است نه رَحْب.
و سادساً: معنی رَحْب مناسب با مقام نيست، چون رحب به معنی وسعت در مکان و محلّ است نه هر سِعِهای. و از موارد استعمال آن مشاهده میشود که پيوسته در موارد سعۀ مکانی و محلّی از آن استفاده میشود، و اگر احياناً به معنی مطلق سعه آيد، باز به عنايت استعمال لفظ خاصّ در معنی مطلق آن است.
در «لسان العرب» گويد: وَ الرَّحْبُ بِالفَتْحِ وَ الرَّحيبُ: الشَّیءُ الْواسِعُ. تَقولُ مِنْه: بَلَدٌ رَحْبٌ و أرْضٌ رَحْبَةٌ. الازْهَريُّ: ذَهَبَ الْفَرّآءُ إلَی أنّهُ يُقالُ: بَلَدٌ رَحْبٌ و بِلادٌ رَحْبَةٌ، کما يُقالُ: بَلَدٌ سَهْلٌ و بِلادٌ سَهْلَةٌ. و قَد رَحُبَتْ تَرْحُبُ و رَحُبَ یرْحُبُ رُحْبًا و رَحابَةً و رَحِبَتْ رَحَبًا. قالَ الازْهَريُّ: و أرْحَبَتْ، لُغَةٌ بِذَلِک الْمَعْنَی. و قِدْرٌ رُحابٌ أی واسِعَةٌ...
ابْنُ الاعْرابيِّ: وَ الرَّحْبَةُ: ما اتَّسَعَ مِنَ الارْضِ، و جَمْعُها رُحَبٌ، مِثْلُ قَرْیةٍ وَ قُرًی. « ـ إلَی أنْ قالَ صاحِبُ لِسانِ الْعَرَبِ:
و رَحَبَةُ المَسْجِدِ وَ الدّارِ، بِالتَّحْريک: ساحَتُهُما و مُتَّسَعُهُما. قالَ سيبَوَیهِ: رَحَبَةٌ و رِحابٌ کرَقَبَةٍ و رِقابٍ و رَحَبٌ و رَحَباتٌ.
الازْهَريُّ : قالَ الْفَرّآءُ: يُقالُ لِلصَّحْرآءِ بَینَ أفْنیةِ الْقَوْمِ وَ الْمَسْجِدِ: رَحْبَةٌ وَ رَحَبَةٌ. وَسُمّیتِ الرَّحَبَةُ رَحَبَةً لِسَعَتِها. بِما رَحُبَت أی بِما اتَّسَعَتْ. يُقالُ: مَنْزِلٌ رَحيبٌ و رَحْبٌ.
و در «صَحاح اللُغة» گويد: الرُّحْبُ بِالضَّمِّ: السَّعَةُ؛ تَقولُ مِنهُ: فُلانٌ رُحْبُ الصَّدْرِ. وَ الرَّحْبُ بِالْفَتْحِ: الْواسِعُ، تَقولُ مِنهُ: بَلَدٌ رَحْبٌ و أرْضٌ رَحْبَةٌ؛ و قَد رَحُبْتَ بِالضَّمِّ تَرْحُبُ رُحْبًا و رَحابَةً. و قَوْلُهُمْ: مَرحَبًا و أهْلاً أی أتَیتَ سَعَةً و أتَیتَ أهلاً فَاسْتَأْنِسْ و لاتَسْتَوْحِشْ. و قَدْ رَحَّبَ بِهِ تَرْحيبًا، إذا قالَ لَهُ: مَرْحَبًا...
و قِدْرٌ رُحابٌ أی واسِعَةٌ. وَ الرُّحْبَی: أعْرَضُ الاضْلاعِ، و إنَّما یکونُ النّاحِزُ فی الرُّحْبَیینِ وَ هُما مَرْجِعُ الْمِرْفَقَینِ، وَ هُوَ أيضًا سِمَةٌ فی جَنْبِ الْبَعيرِ. وَ الرَّحيبِ: الاکولُ. و فُلانٌ رَحيبُ الصَّدْرِ أی واسِعُ الصَّدْرِ. و رَحآئِبُ التُّخومِ: سَعَةُ أقْطارِ الارْضِ. و رَحُبَتِ الدّارُ و أرْحَبَتْ بِمَعْنًی، أی اتَّسَعَتْ. ـ إلی ءَاخرِ ما أفادَهُ.
و مشابه آنچه گفته شد در «تاج العروس» آمده است. و محصّل از آنچه ذکر شد آنکه: اين توهّم فقط و فقط از نگذاردن يک نقطۀ «رَجَب» بوجود آمده است. وَ بما ذکرْنا کلَّه عرفتَ أنّه توهّمٌ بِلا مَوردٍ؛ فلا تَغفُلْ.
و سابعاً: از آنچه اخيراً در معنی رحب ذکر شد معلوم شد که: رُحْب به معنی سَعَة است و رحْب به معنی واسع؛ و روايت شريفه بر فرض صحّتِ وارد شدن آن با حاء مهمله و بدون نقطه، بايد رُحْب بالضّمّ باشد نه رَحْب بالفتح؛ و چون در نسخۀ «کافی» مطبوع مرحوم شيخ، رَحب بالفتح نوشته شده است و فتحۀ روی راء مشهود است، بنابراين متعيّن حذف نقطه است از جيم معجمه نه به غلط ضمّه را فتحه قرار دادن.
افضليّت زيارت مشاهد مشرّفه در ماه رجب
و علّت آنکه حضرت جواد عليهالسّلام ماه رجب را معيّن میکنند، مضافاً إلی ما ذَکرْناه آنکه زيارت همۀ ائمّه عليهمالسّلام در ماه رجب مستحبّ است و حائز فضيلت بيشتری از سائر شهور است؛ کما آنکه در «إقبال» در باب أعمال رجب، ص ٦٣١ راجع به استحباب زيارت هر يک از مشاهد مشرّفه در ماه رجب ميفرمايد: رَوَیناها بِإسْنادِنا إلَی جَدّی أَبی جَعْفَرٍ الطّوسيِّ (ره) فِيما ذَکرَهُ عَنِ ابْنِ عَبّاسٍ قالَ: حَدَّثَنی جُبَیرُ بْنُ عَبْدِاللَه عَنْ مَوْلَينا یعْنی أَبَاالْقاسِمِ بْنِ رُوحٍ رَضی اللَه عَنْهُ قَالَ: زُرْ أَی الْمَشَاهِدِ کنْتَ بِحَضْرَتِهَا فِی رَجَبٍ، تَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِیآئِهِ فِی رَجَبٍ وَ أَوْجَبَ عَلَینَا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ ـ تا آخر زيارت شريفۀ وارده.
نصّ بر استحباب زيارت حضرت ثامن الحُجَج عليهالسّلام در شهر رجب، فقط در اين روايت است و روايتی ديگر نداريم. امّا چون اين روايت سندش قوی است، لهذا کافی است برای عقد باب استحباب زيارت آن حضرت در ماه رجب.
پاداشهای مترتّبه بر زيارت حضرت ثامن الحجج عليه السّلام
و أمّا روايات در فضيلت زيارت آن حضرت بطور مطلق، بسيار است. در بعضی وعدۀ بهشت داده شده است، و در بعضی عِدل شهادت شهدای بدر بشمار آمده است، و در بعضی ثواب هزار حجّ و هزار هزار حجّ بر آن مترتّب گرديده است.
جعفر بن محمّد بن قولَوَیه روايت ميکند از حسن بن عبداللَه از پدرش عبداللَه بن محمّد بن عيسی از داود صَرْميّ1 از أبوجعفر ثانی (امام محمّد تقی) عليهالسّلام، قالَ: سَمِعْتُهُ یقُولُ: مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی فَلَهُ الْجَنَّةُ.
«داود صرمی گفت: شنيدم که حضرت میگفت: کسيکه قبر پدرم را زيارت کند پس جزای وی بهشت است.»
و أيضاً روايت ميکند از پدرش از سَعد از إبراهيم بن ريّان2 که گفت: حديث کرد برای من يحيی بن الحسنِ الحسينيِّ که او گفت: حديث کرد برای من عليّ بن عبدِاللَه بنِ قُطرب از حضرت أبوالحسن موسی عليهالسّلام:
قَالَ: مَرَّ بِهِ ابْنُهُ وَ هُوَ شَآبٌّ حَدَثٌ وَ بَنُوهُ مُجْتَمِعُونَ عِنْدَهُ؛ فَقَالَ: إنَّ ابْنِی هَذَا یمُوتُ فِی أَرْضِ غُرْبَةٍ. فَمَنْ زَارَهُ مُسَلِّمًا لاِمْرِهِ عَارِفًا بِحَقِّهِ کانَ عِنْدَاللَه عَزَّوَجَلَّ کشُهَدَآءِ بَدْرٍ.3
«ابن قطرب ميگويد: در حضور حضرت امام موسی کاظم عليهالسّلام که پسرانش مجتمع بودند، پسرش علی که نوجوانی بود عبور کرد. حضرت فرمود: اين پسرم در زمين غربت میميرد. پس کسيکه تسليم أمر ولايت و امامت او باشد و به حقّ او عارف و شناسا باشد، اگر او را زيارت کند ثواب او در نزد خداوند عزّوجلّ مانند شهيدان غزوۀ بدر میباشد.»
و أيضاً روايت ميکند از پدرش، و از محمّد بن يعقوب، از عليّ بن إبراهيم از حَمْدان بن إسحق که گفت: از حضرت أبا جعفر عليهالسّلام شنيدم، و يا آنکه برای من از مردی از أبا جعفر عليهالسّلام حکايت کرد ـ و شک از عليّ بن إبراهيم است ـ که حضرت أباجعفر عليهالسّلام گفت:
مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی بِطُوسٍ غَفَرَاللَه لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ.
قَالَ: فَحَجَجْتُ بَعْدَ الزِّیارَةِ فَلَقِيتُ أَيُّوبَ بْنَ نُوحٍ. فَقَالَ لِی [قَالَ ـ ظ] أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ: مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی بِطُوسٍ غَفَرَاللَه لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ، وَ بَنَی لَهُ مِنْبَرًا بِحِذَآءِ مِنْبَرِ رَسُولِ اللَه صَلَّی اللَه عَلَیهِ وَ ءَالِهِ وَ عَلِيٍّ عَلَیهِ السَّلَامُ حَتَّی یفْرُغَاللَه مِنْ حِسَابِ الْخَلَآئِقِ.
فَرَأَیتُ أَيُّوبَ بْنَ نُوحٍ بَعْدَ ذَلِک وَ قَدْ زَارَ فَقَالَ: جِئْتُ أَطْلُبُ الْمِنْبَرَ.1
«کسيکه قبر پدرم را در طوس زيارت نمايد، خداوند گناهان گذشته و آيندهاش را میآمرزد.
حَمدان بن إسحق يا آن مرد ديگر ميگويد: من پس از ملاقات و ديدار حضرت أبوجعفر امام جواد عليهالسّلام حجّ بيتاللَه الحرام را بجای آوردم، و در حجّ با أيّوب بن نوح برخورد و ملاقات نمودم. او به من گفت: حضرت أبوجعفر عليهالسّلام فرموده است: کسيکه قبر پدر مرا در طوس زيارت کند، تمام گناهان گذشته و آيندهاش آمرزيده میشود و خداوند در روز قيامت در صحرای حشر برای او منبری میسازد در مقابل منبر رسول اکرم صلّیاللَه عليه وآله و عليّ عليهالسّلام تا اينکه خداوند از حساب خلائق فارغ گردد.
من پس از اين جريان، أيّوب بن نوح را ديدار کردم درحاليکه زيارت قبر حضرت عليّ بن موسی الرّضا عليهماالسّلام را انجام داده بود و گفت: من آمدم تا اينکه آن منبر موعود را به دست آورم.»
و ايضاً روايت ميکند از محمّد بن حسن از محمّد بن حسن صفّار از أحمد ابن محمّد بن عيسی از أحمد بن محمّد بن أبی نصر بَزَنْطيّ؛ قَالَ: قَرَأْتُ فِی کتَابِ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا عَلَیهِ السَّلَامُ: أَبْلِغْ شِيعَتِی: إنَّ زِیارَتِی تَعْدِلُ عِنْدَاللَه أَلْفَ حَجَّةٍ.
قَالَ: فَقُلْتُ لاِبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ: أَلْفَ حَجَّةٍ؟! قَالَ: إی وَاللَه! وَ أَلْفَ أَلفِ حَجَّةٍ لِمَنْ زَارَهُ عَارِفًا بِحَقِّهِ.2
«ميگويد: من در کتاب حضرت امام أبوالحسن الرّضا عليهالسّلام خواندم: به شيعيان من برسانيد که: زيارت من در نزد خداوند معادل با هزار مرتبه حجّ بيت اللَه الحرام را انجام دادن است.
بَزَنْطی ميگويد: من از روی تعجّب به حضرت أبوجعفر امام محمّد تقيّ عليهالسّلام عرض کردم: هزار حجّ؟!
فرمود: آری قسم به خدا! و هزار هزار حجّ برای کسيکه زيارت کند او را درحاليکه عارف به حقّ وی باشد.»
باری، با ملاحظۀ آنچه ذکر شد، شايد بدست آيد سرّ استحباب زيارت حضرت ثامنالائمّه عليهالسّلام در ماه رجبالمرجّب، و ارتباط قويم آن زيارت با زيارت بيتاللَه الحرام. چرا که شهر رجب از ماههای حرام است که تک افتاده است، به خلاف ذوالقعدة الحرام و ذوالحجّة الحرام و محرّم الحرام که اين سه ماه، متوالی و پی در پیاند؛ و در ماه رجب جنگ حرام است، و دارای اعتبار و خصوصيّاتی است که آنرا از سائر ماهها متمايز ميگرداند؛ و شهراللَه است؛ و برای بسياری از سالکان راه خدا، در ماه رجب فتح باب میشود. ولادت أميرالمومنين و بعثت رسولاللَه صلواتُ اللَه و سلامُه عليهما موجب مزيد تکريم و تشريف اين ماه شده است.
سرّ استحباب زيارت امام رضا عليه السّلام در ماه رجب و رابطۀ آن با حجّ کعبۀ بيتاللَه الحرام
بنابراين هيچيک از أقسام عمره، چون عمرۀ رجبيّه نيست؛ و در فضيلت، با فضيلت حجّ فقط يک درجه فرق دارد. و در اين روايت أخير ديديم زيارت حضرت امام هشتم برای شيعيان خُلَّص و عارفان به مقام و منزلت و حقّ او، ثواب هزار و يا هزار هزار حجّ بر آن مترتّب است. و أبداً جای استبعاد نيست؛ زيرا حيات کعبه به ولايت است. بنابراين ولايت محور است و کانون، و کعبه در حکم محيط پرگار است. نمیبينی چگونه مردم دور کعبهای که عليّ در آن متولّد شده است دور ميزنند و طواف میکنند و خواهی نخواهی طوعاً أو کرهاً ناچارند تسليم آن حقيقت و واقعيّت شوند؟!
همۀ مسلمين چه شيعه و چه عامّه بر سر سفرۀ آنحضرت نشستهاند، چرا که بقدری گسترده است که در برابرش سفرۀ دگری متصوَّر نيست. بلکه همۀ عالم از برکات وجودی و از ولايت تکوينيّه و وجوديّۀ آنحضرت متمتّعاند. در اينصورت مبادا استبعاد کنی که چطور میشود ثواب يک زيارت حضرت امام رضا عليهالسّلام عارِفًا بِحَقِّه، معادل با ثواب هزار هزار حجّ باشد؟!
آنجا کعبۀ ظاهر است و اينجا کعبۀ باطن. آنجا تکليف است و اينجا محبّت. آنجا جسم است و اينجا جان.
رؤيای صادقه دربارۀ ارتباط زيارت آن حضرت با حجّ و عمره
باری! اگر بخواهيم در اين باره سخن را گسترش دهيم به درازا میکشد؛ يک سرش در دست ما و سر ديگرش به لايتناهی ميرسد. آنوقت بايد نه تنها به درازای دنيا بلکه به گسترش عالم برزخ و مثال، بلکه به وسعت قيامت و بهشت و دوزخ، و از آن برتر و بالاتر مطلب را گسترش دهيم. بنابراين فعلاً صلاح است که به همين مقدار اکتفا شود، تا نه خامۀ من بشکند، و نه شما از خانه و لانه و دکان آواره شويد! فقط به ذکر يک رويای صادقه که از يکی از همشيرههای خود حقير است اکتفا نموده، مطلب را خاتمه ميدهيم:
حقير قبل از تشرّف به نجف أشرف فقط سه بار به زيارت حضرت ثامنالائمّه عليهالسّلام مشرّف شدهام؛ و چون مَحَطِّ دروس تحصيلی ما مطالعۀ اخبار و احاديث نبود، نميدانستم زيارت آنحضرت ثواب حجّ بيتاللَه را دارد؛
و بالخصوص در ماه رجب زيارت مخصوصه است. در مدّت اقامت هفت ساله در نجف هم به احاديث زيارت حضرت أميرالمومنين و حضرت سيّدالشّهداء عليهما السّلام چون محلّ ابتلا بود مراجعه میشد؛ ولی به احاديث ثواب زيارت حضرت امام رضا عليهالسّلام مراجعه نمیشد.
در مراجعت از نجف اشرف نيز تا بيش از يک سال که اشتياق زيارت بود توفيق تشرّف دست نداد، تا در اواسط ماه رجب ١٣٧٨ هجريّۀ قمريّه با چند تن از دوستان سلوکی بنا به تقاضا و دعوت آنها عازم بر تشرّف شديم، و من تا آن زمان به گوشم نخورده بود که زيارت حضرت ثواب حجّ دارد، و نيز زيارت در ماه رجب را دارای خصوصيّتی نميدانستم و سفر ما در ماه رجب حسب الاتّفاق بود، نه از روی قصد و انتخاب.
يکی دو روز مانده به موقع حرکت، حقير که برای خداحافظی به ديدار بزرگان و اقوام و ارحام ميرفتم، يک روز به منزل همشيرۀ کوچک برای توديع رفتم؛ وقتی مطّلع شد که عازم آستان بوسی حضرت ثامن هستم، گفت: سُبْحانَ اللَه! سُبْحانَ اللَه! من ديشب تو را در خواب ديدم که دو جامۀ إحرام پوشيدهای و عازم بيتاللَه الحرام میباشی!
گفتم: خوب اين خواب چه تعجّبی دارد؟!
گفت: تعبيرش روشن شد که شما عازم زيارت امام رضا عليهالسّلام میباشيد، زيرا که در روايت وارد است کسيکه زيارت آنحضرت را بجا بياورد کأنَّه حجّ و عُمره را انجام داده است؛ و شما که عازم اين زيارت هستيد در عالم رويا ملبّس به لباس احرام بوده و مقصد، بيتاللَه الحرام بوده است.
من هم از اين رويا تعجّب نمودم، و به او گفتم: تا بحال من نميدانستم که زيارت آنحضرت ارتباطی با حجّ و عمره دارد.
اشعار بحرالعلوم در فضيلت کربلا و سائر مشاهد بر کعبه، و عظمت إتيان صلاة در آنها
بالجمله، اين حقيقت را میتوان از أشعار سيّد بحرالعلوم استفاده نمود،
آنجا که کربلا را در مرتبه و درجه، برتر از کعبه قلمداد نموده است و سپس در بيت بعد بقيّۀ مشاهد را در مرتبه و درجه به منزلۀ کربلا به شمار آورده است:
أکثِرْ مِنَ الصَّلَوةِ فِی المَشاهِدِ | *** | خَیرِ الْبِقاعِ أفْضَلِ المَعابِدِ (١) |
لِفَضلِهَا اخْتيرَتْ لِمَنْ بِهِنَّ حَلّْ | *** | ثُمَّ بِمَنْ قَد حَـلَّها سَما الْمَحَلّْ (٢) |
وَ السِّرُّ فی فَضْلِ صَلَوةِ الْمَسْجِدِ | *** | قَبرٌ لِمَعصومٍ بِهِ مُسْتَشْهَدِ (٣) |
بِرَشَّةٍ مِن دَمِهِ مُطَهَّرَهْ | *** | طَهَّرَهُاللَه لِعَبْدٍ ذَکرَهْ (٤) |
وَ هْی بُيوتٌ أذِنَ اللَه بِأنْ | *** | تُرْفَعَ حَتَّی يُذْکرَ اسْمُهُ الْحَسَنْ (٥) |
وَ مِنْ حَديثِ کرْبَلا وَ الْکعْبَةِ | *** | لِکرْبَلا بانَ عُلُوُّ الرُّتْبَةِ (٦) |
وَ غَیرُها مِن سآئِرِ الْمَشاهِدِ | *** | أمْثالُها بِالنَّقْلِ ذِی الشَّواهِدِ (٧) |
فَأدِّ فی جَميعِهَا الْمُفْتَرَضا | *** | وَ النَّفْلَ وَ اقْضِ ما عَلَيک مِن قَضا (٨) |
وَ راعِ فيهِنَّ اقْتِرابَ الرَّمْسِ | *** | وَ ءَاثِرِ الصَّلَوةَ عِندَ الرَّأْسِ (٩) |
وَ النَّهْيُ عَن تَقَدُّمٍ فِيها أدَبْ | *** | وَالنَّصُّ فی حُکمِ الْمُساواةِ اضْطَرَبْ (١٠) |
وَ صَلِّ خَلْفَ الْقَبْرِ فَالصَّحيحُ | *** | کغَیرِهِ فی نَدْبِها صَريحُ (١١) |
وَ الْفَرْقُ بَینَ هذِهِ الْقُبورِ | *** | وَ غَیرِها کالنّورِ فَوْقَ الطّورِ (١٢) |
فَالسَّعْيُ لِلصَّلَوةِ عِندَها نُدِبْ | *** | وَ قُرْبُها بَلِ اللُصوقُ قَد طُلِبْ (١٣) |
وَ الاِتِّخاذُ قِبْلَةً وَ إنْ مُنِعْ | *** | فَلَیسَ بِالدّافِعِ إذْنًا قَد سُمِعْ (١٤)1 |
١ ـ نماز را در مشاهد مشرّفه زياد بجای آور، که آنجاها بهترين نقاط روی زمين است، و با فضيلتترين معبدهای خداوند است.
٢ ـ به جهت فضيلت داشتن آن خاک است که برگزيده شده است تا قبر امامی باشد که در آن مدفون گشته است. سپس همين محلّ بواسطۀ حلول امام در آن شرافت ديگری پيدا کرده است (يعنی اوّلاً خودش لياقت داشته که خاک قبر امام گردد، ثانياً با قبر امام شدن فضيلت ديگری پيدا نموده است).1
٣ ـ و علّت آنکه نمازگزاردن در مسجد فضيلت دارد، وجود قبر معصومی است که در آنجا به درجۀ رفيعۀ شهادت رسيده است.
٤ ـ خداوند به برکت تراوش قطرهای پاک و پاکيزه شده از خون آن شهيد، آن محلّ را پاک قرار داده است برای بندهای که ياد خدا کند.
٥ ـ مشاهد مشرّفه خانههائی هستند که خداوند اجازه فرموده است تا بالاروند و رفيعالقدر و عالیالرّتبه باشند تا اينکه اسم مبارک خداوند که نيکو و حَسن است در آنجاها برده شود.
٦ ـ و از حديثی که دربارۀ کربلا و دربارۀ کعبه وارد شده است، برتری و علوّ رتبۀ کربلا نسبت به کعبه روشن و واضح شده است. 2
٧ ـ و غير از کربلا بقيّۀ مشاهد مشرّفۀ ديگر هم در مقام و مرتبت، در حکم کربلا ميباشند؛ و برای اين مطلب شواهدی از علوم نقليّه در دست داريم.
٨ ـ بنابراين، تو جميع نمازهای واجب و نوافل خود را در آن مشاهد بگزار، و نمازهای قضايت را همچنين در آنجا انجام بده!
٩ ـ و در آن مشاهد مراعات کن که هرچه ميتوانی به قبر مبارک نزديک باشی؛ و نماز خواندن در نزد سر امام را بر سائر جاها برگزين!
١٠ـ و نهی شرعی که از خواندن نماز جلوتر از قبر امام وارد شده است، نهی أدبی و تنزيهی است، نه نهی تحريمی؛ و نصّی که دربارۀ نماز خواندن محاذی و مساوی قبـر معصـوم وارد است، در متنش اضطراب دارد؛ و استفادۀ حرمت از آن نمیشود.
١١ ـ و نماز بخوان در پشت قبر (بطوريکه قبر را قبلۀ خود قرار دهی) زيرا أخبار واردۀ صحيحه و غيرصحيحه در استحباب آن صراحت دارد.
١٢ ـ و فرق ميان اين قبور مطهّره (که در آنجاها نمازگزاردن استحباب اکيد دارد) و ميان غير اين قبور (که در آنجاها نمازگزاردن کراهت دارد) مانند قطعه نوری است که بر فراز کوهی ميدرخشد و خودش را نشان ميدهد. (ديگر جای شبهه نيست.)
١٣ ـ بنابراين، شتافتن برای نماز خواندن در نزديکی اين قبور مطهّره مندوب و مستحبّ است؛ و هرچه نزديکتر بودن به قبر، و بلکه چسبيدن به آن نيز مطلوب و ممدوح است.
١٤ ـ و قبر مردگان را در وقت نماز، قبلۀ خود قرار دادن اگرچه مورد نهی و منع واقع شده است؛ وليکن اين عمومات و اطلاقات نمیتواند إذنی را که دربارۀ خصوص معصومين وارد شده است از ميان بردارد.
حضرت آقای حاج سيّد هاشم پس از زيارت و طواف اگر به راحتی در بالای سر مطهّر جا برای نماز بود، آنجا نماز ميگزاردند؛ و گرنه هر جای حرم که جا بود و مزاحم کسی نبود به آنجا ميرفتند؛ و اين رويّۀ آنحضرت بود در همۀ مشاهد مشرّفه مثل نجف و کربلا و کاظمين و سامرّاء.