حلم وبردباری وروابط اجتماعی - جلسه220

سخنران آیت‌اللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی

تاریخ سخنرانی 1435/12/22

توضیحاتشرح فقره وَ أَمَّا اللَوَاتِي‌ فِي‌ الْحِلْمِ: فَمَنْ قَالَ لَكَ: إنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْرًا فَقُلْ: إنْ قُلْتَ عَشْرًا لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً! 1ـ در فقره و اما اللواتی فی الحلم اموری است که باید درباره حلم، بردباری و صبر در ارتباط با مردم و مسائل اجتماعی تحمل کرد، و اگر این مطلب رعایت شود تمام گرفتاری‌ها از اجتماع برمی‌خیزد. 2ـ منظور امام در اینجا سکوت نیست، بلکه کیفیت موضع‌گیری و اتجاه نفس انسان است. 3ـ معیار و ملاک در موضع‌گیری‌های افراد، از دیدگاه نفس آنها تعیین می‌شود و این به تناسب و عدم تناسب و صفاتشان مربوط است. نباید به تعریف مردم نگاه کرد، باید دید این تعریف از چه چیز نشأت می‌گیرد. 4ـ مسئولین هیئتی در طهران به مرحوم علامه طهرانی اصرار داشتند که شما مسئولیت هیئت را به دست بگیرید، ایشان گفتند: اگر مسئولیت را به ‌دست بگیرم اول می‌گویم جناب‌عالی بروید کنار، می‌روید یا نه؟ آنها گفتند: آقا خیلی مخلص سرکاریم، خداحافظ شما و رفتند. 5ـ مرحوم والد به من فرمودند: آسید محسن مواظب خودت باش، مواظب اطرافیانت باش! اینها دورت می‌آیند و بدون اینکه متوجه باشی اختیار امورت را به دست می‌گیرند، و تو را کم‌کم به همان مسیری که مورد تمایلات، افکار و توقعات آنهاست می‌برند، و بعد با سر به جهنم می‌اندازند و هیچ کاری هم به کارت ندارند. 6ـ چرا انسان وقتی با مسئله‌ای مواجه می‌شود می‌خواهد بر آن غلبه کند؟ چرا در یک دعوا و تنازع، انسان نمی‌خواهد آنچه را که هست مطرح شود؟ همه اینها به خاطر حبّ نفس است، به حق کاری ندارد، نمی‌خواهد ضعفی متوجه او شود و فقط برای او موقعیتش مهم است. 7ـ احساس تکلیف شرعی آنجایی‌ است که اگر انسان مطلبی را بگوید یا نگوید برایش فرقی نکند و پای خودش در میان نباشد و فقط او یک ناقل باشد. 8ـ مرحوم علامه طهرانی با ترور و اغتیال مخالف بودند و آن را حرام می‌دانستند، ایشان مخالف ترور شاه بودند و از ایشان فرموده بودند که در آن ترور مرحوم میلانی و مرحوم سرلشگر قرنی بودند و من در این مسئله ساکت بودم. 9ـ مسلم ابن عقیل در آن منزل می‌توانست ابن زیاد را ترور کند و با این کار جریان کربلا تمام بود، اما نکرد چون عاشورا دیگر اسوه واقع نمی‌شد؛ امام حسین من نمی‌بیند تا اینکه ترور کند یا نکند، او براساس تقدیر، مشیت و رضای الهی حرکت کرد لذا به مقام شفاعت کبری می‌رسد. 10ـ به یاد دارم ایامی که با مرحوم والد در منزل مرحوم حداد در کربلا بودیم نگاه آنها به قضیۀ سیدالشهداء یا حضرت ابوالفضل و سایر اسرا از روی ترحم و دلسوزی و حزن نبود. 11ـ عاشورا جریانی است که هر قدمش، هر نکته‌اش را باید بگیرید و با او پرواز کنید و با آن از عالم نفس و دنیا و شهوات بگذرید. 12ـ وقتی لشگر حر ‌آمد خود حضرت به آنها آب داد؛ این کار را امام که واسطه نزول تقدیر و مشیت خدا در این عالم است انجام می‌دهد؛ چون اگر مشک را پر نکند دیگر کربلایی نخواهد بود. 13ـ امام صادق علیه السلام به ما می‌فرمایند حواست جمع باشد، در صحبت‌ها و ارتباطاتی که با افراد داری، ببین خودت را می‌خواهی مطرح کنی یا می‌خواهی به تکلیفت عمل کنی. 14ـ از امام صادق علیه السلام روایت است که ملائکه در حال سکون هستند. مؤمن از این‌که شهر و اجتماع در امنیت است و حرف و نقل نیست، محبت و مؤدت در میان افراد است، از این راحت است، برعکس شیطان. 15ـ انسان در این دو ماه (محرم و صفر) خود را در فضای دیگری احساس می‌کند، نمی‌شود این ربط باشد و این احساس نباشد، فلذا خوب است که انسان به حسب ظاهر هم خود را در چنین فضایی قرار دهد، منزل یا محل کار خود را پارچه سیاه بزند. 16ـ امام حسین در دل همه مکاتب است و این ولایت در دل آنهاست، آنها به ظاهر دو می‌بینند در حالیکه در واقع آنها مسیح را در صورت امام حسین علیه السلام می‌بینند، و موسی را در این چهره مشاهده می‌کنند، امام حسین علیه السلام با همه ارتباط دارد، امام حسین به مسلمانی و مسیحی کار ندارد، به فطرت کار دارد، او در قلوب افرادی است که در آن روزنه‌ای به سوی خدا وجود دارد. لذا انسان برای شرکت در مجالس امام حسین باید آن نور، حقیقت، عظمت، عطوفت، رحمت و رحمانیت الهیه که به صورت بی‌انتها در وجود مقدس آن حضرت تجلی پیدا کرده را ببیند و به مجلس برود. 17 ذکر داستانی که امام رضا علیه السلام زنی مسیحی را به ‌خاطر دل صافش شخصا به داخل حرم دعوت کردند. 18ـ بزرگان و اولیا خدا در این ایام به عنایات سیدالشهداء علیه السلام و ائمه متمسک می‌شدند و ما مسائلی را از بزرگان شنیدیم که برکات ائمه در ایام محرم برای اولیاء و دوستداران خداوند افاضه می‌شد.