ای نور چشمم دخترکم این سخن عمویت ابوطالب است ان را مگو ولیکن بگو و نیست محمد مگر فرستاده ای از جانب خدا که پیش از وی فرستادگانی امده اند و گذشته اند پس اگر بمیرد و یاکشته شود ایا شما به همان جاهلیت و دوران بربریت پیش خود بازگشت میکنید

در اینجا معلوم است که رسول خدا نمی خواهد فاطمه را از حقیقت و مفاد ان شعر راقی و عالی ابوطالب  علیه السلام منع کند میخواهد بفهماند که روزگار خطیری در پیش داری و به عقب برگشتگان از اسلام طبق

چگونه متصور است رسول خدا دخترش را از شعر یگانه حامی و معین و ناصرش در مکه منع کند در حالی که خودش وقتی که یاد این شعر ابوطالب نمود به قدری فرحناک شد که از شدت فرح خندید

در تاریخ امده است پس از اینکه عقد پیامبر اکرم با حضرت خدیجه خوانده می شود پیغمبر اکرم حرکت می کند به سمت منزل حضرت ابوطالب حضرت خدیجه می گوید کجا می خواهی بروی می گوید می خواهم بروم منزل عمویم زیرا خانه و زندگی ندارم حضرت خدیجه می گوید من کنیز تو هستم

که هر یک از انها گفتند  بخ بخ لک یابن ابیطالب اصبحت و امسیت مولای و مولی کل مومن و مومنه به به بر تو افرین بر تو باد ای پسر ابوطالب صبح کردی و شام کردی در حالی که اقا و مولای من و اقا و مولای هر مرد مومن و هر زن مومنه ای هستی

حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام در ان عصر امام شیعه و سید ال ابوطالب بود قاصدی به سوی وی فرستاد و او را به نزد خود طلبید و چنین وانمود کرد که او اراده دارد تا از تخت امارت و حکومت

طهارت و پاکی باقی بودند تا در میان دو تن از طاهرترین و پاک ترین مردمان عبد الله و ابوطالب علیهم السلام از همدگر جدا شدند 2

جهت قدمت تو در اسلام و نزدیکی تو به من و دامادی تو و در نزد تو فاطمه سیده و سالار زنان عالمیان است و از همه اینها پیشتر و مقدم تر ان شدائد و ابتلائات و مصائبی است که به خاطر حفظ من بر پدرت ابوطالب رسید در مکه چون قران نازل شد و من بسیار میل دارم که حق وی را در پسرش مراعات کنم

جهت قدمت تو در اسلام و نزدیکی تو به من و دامادی تو و در نزد تو فاطمه سیده و سالار زنان عالمیان است و از همه اینها پیشتر و مقدم تر ان شدائد و ابتلائات و مصائبی است که به خاطر حفظ من بر پدرت ابوطالب رسید در مکه چون قران نازل شد و من بسیار میل دارم که حق وی را در پسرش مراعات کنم