شهوات است در یک طیف وسیع نه تنها شهوت به معنای اصطلاح خاص بلکه به معنای میل در همه اموری که موجب التذاذ نفسانی است در یک عبارت مجمل و شامل هرچه که انسان در اقدام به او لذت نفسانی را می طلبد و او... را فرض و مقصد قرار داده یعنی علت غایی برای این حرکت او لذت نفسانی است ان می شود شهوت ان می شود کثرت ان می شود بعد ان می شود صارف ان می شود انحراف در هر مسئله ای مطلب از این قرار است هیچ تفاوت نمی کند

مقتضای طبع حیوان به دنبال اطفاء شهوت رفتن است این مقتضای طبع اولیه است به دنبال توالد و تناسل است یعنی خداوند متعال حیوان را بر این وتیره خلق کرده که فقط به شکم و به مسائل دیگر بپردازد لذا

است و خداوند متعال انسان را روی این مسائل خلق کرده ان اصل اولی روی خلقت انسان جهت عقلانی بودن است نه اطفاء شهوت کردن و نه خوردن و خوابیدن این نیست یعنی اگر در مخیله یک انسان انسان ها نه

حالا چرا خدا در انسان شهوت قرار داده به خاطر اینکه اگر این حالت نبود ازدیاد نسل نبود فرض بکنید که یک شخصی را اخته اش کنند خواجه کنند این دیگر اصلا میلی به جنس مخالف ندارد و نسل از این قطع... دنبال لذیذتر می گردد چرا چون خلقت حیوان برای همین است خلقت حیوان برای خوردن و اطفاء شهوت کردن است اما خلقت انسان برای این نیست و انچه که در انسان قرار داده شده وسیله و بهانه برای ادامه زندگی است

یاد نداده است یکی از ان اوصاف رحمت و عطوفت است کسی به کسی رحمت یاد نداده است ممکن است کم و زیاد داشته باشد ولی کسی نیامده رحمت را به کس دیگری یاد بدهد عطوفت را یاد بدهد غضب را یاد بدهد شهوت را یاد بدهد حالا مسئله شهوت

انسان را موجود شهوانی خلق نکرده است یعنی صفات اولیه ای که خداوند در وجود انسان اولا و بالذات قرار داده است شهوت وجود ندارد تعقل قرار دارد رحمت و عطوفت قرار دارد علم قرار دارد حس تکامل و رفع نقائص وجود دارد به دنبال کمال معرفت

رفتن وجود دارد این اوصاف وجود دارد اما شهوت در وجود انسان قرار ندارد و این را هم ایشان اضافه کردند اینکه انسان دارای این احساس می شود و این حس در وجود او متبلور می شود به خاطر محیط است یعنی

صفت شهوت رانی دارند صفت درندگی دارند صفت بخل دارند و مکارند اینها چند صورت دارند البته صورتشان واحد است و چهار صورت نیست ولی ان صورت واحد هم صورت روباه است و هم صورت پلنگ است و هم صورت خوک

خداوند علی اعلی ملائکه را خلق کرد و در انها عقل محض را تخمیر کرد و قرار داد و حیوانات را خلق کرد و در انها احساسات محض شهوت یعنی احساسات را قرار داد اما در انسان هم از عقل و هم از احساسات

مدرک کلیات است و انسان را دائما به انجایی که ملائکه هستند می کشد چون ملائکه برای عالم عقل اند شهوت و احساسات هم انسان را به ماده و به عالم حیوانات و طبیعیات می کشد شهوت غذا لذت های جسمی شهوت... بطن غرائز حب ریاست حب شخصیت حب جاه حب مال و همه از اقسام شهوت است عقل از این طرف می کشد و احساس از ان طرف می کشد و انسان اختیارش را یا به دست عقل می دهد و یا به دست احساس می دهد اگر به دست عقل

این اشعار حقیقت ولایت را در امروز نشان می دهد و اینکه چرا پیغمبر امد و این مطلب را به مردم گفت و مسئله را تمام کرد اگر امیرالمومنین نباشد ما تا روز قیامت بنده شهوت و بنده مناصب هستیم گرچه

ما بنده شهوت هستیم بنده شهوت نفس و بنده شهوت قدرت هستیم بیایید و با چشم خود ببینید و مسائل را مشاهده کنید ما بنده هوی و بنده انانیت هستیم این جنگ هایی که می بینید در دنیا اتفاق می افتد برای

چرا ابابکر که خودش امده بود و بیعت کرده بود بر خلاف رسول خدا و سخن رسول الله ان کارها را کرد چون بنده بود بنده شهوت بود بنده منصب بود بنده شیطان خودش بود بنده ازها بود چه شد باید گفت ایا می

و او را نسیان می کنند و غیر از دنیا و اطفاء شهوت و سیر کردن شکم و ریاست هدف دیگری ندارند و روی چشم دل انها را حجاب غفلت گرفته و بین انها و معنویت فاصله است اینها همان افرادی هستند که در اتش می روند وجودشان جهنمی است و مخلد در جهنم اند

زمانی که انها را در این دنیا اوردند انها دیگر می خواهند در این دنیا بمانند و قصد حرکت ندارند اگر خدا عالم مرگ را برای انها مقدر نمی کرد انها می خواستند با همین کارها و با همین شهوت و با

و شکی نیست که این صراط را انسان در دنیا داشته است و چون هر کس در دنیا یک صراط دارد در اخرت هم همان صراط را به صورت ملکوتی ان عالم دارد و صراط دنیا که در عالم طبع و ماده در عالم شهوت در عالم

این مسئله در مورد مدرکات باطنی ما نیز به همین دلیل صدق می کند زیرا قوای خیال عقل احساس غضب و شهوت ادمی می توانند در قضایای باطنی انسان تاثیراتی به وجود اورند که بر ان اساس ما صوری را در خواب و مکاشفه با مراتب مختلف ان احساس می کنیم

به عبارت دیگر هر شخص حتی بدون تامل غرائزی مانند غضب شهوت تفکر و احساس را در وجود خود می یابد حال اگر شخصی بتواند دیگری را نیز

همچو اسماعیل پیشش سر بنه شاد و خندان پیش تیغش جان بده تا بماند جانت خندان تا ابد همچو جان پاک احمد با احد عاشقان جام فرح انگه کشند که به دست خویش خوبانشان کشند شاه ان خون از پی شهوت نکرد تو... شهوت و حرص و هوا نیک کرد او لیک نیک بدنما گر خضر در بحر کشتی را شکست صد درستی در شکست خضر هست وهم موسی با همه نور و هنر شد از ان محجوب تو بی پر مپر ان گل سرخ است تو خونش مخوان مست عقل است او تو مجنونش مدان

و علت اینکه امیرالمومنین علیه السلام زیاد دشمن داشت برای همین جهت بود چون حق را معرفی می کرد و مردم دشمن حق اند مردم می خواهند زندگانی های شهوی داشته باشند و بر اساس شهوت و غفلت و وهم و

نماز اتصال با خداست وقتی انسان درست نماز خواند و دانست که نماز بهترین عمل است حجش درست می شود روزه اش درست می شود صدقاتش درست می شود صله رحمش درست می شود جهادش درست می شود اما جهادی که منهای نماز باشد چه قیمتی دارد شهوت است

غریزه اش غریزه شهوت خب خداوند قرار داده درست هم قرار داده باید هم باشد خب اگر نباشد نسل بشر منقطع می شود ولی می گوید این غریزه را باید در تحت کنترل دربیاوری باید بجا صرف کنی باید به اندازه

می اید جایگزین می شود شهوت شهوت مقام شهوت جاه مسائل دیگر ریاسات غلبه بر نفوس تکالب بر امور دنیا و امثال ذلک انها می ایند کم کم جای این قوا را می گیرد و ان را کنار می زند و از در منزل بیرون می کند از در بیرون می کند انها می اید جای این مسائل را می گیرد

شراب خوردن شهوت رانی کردن عبودیت غیر خدا کردن خود را زیر یوغ فرمان غیر خدا قرار دادن نزدیک می کند و از عالم اطلاق دور می کند بیرون بیاید تا عبودیت پروردگار را پیدا کند که در این صورت ان موجودیت و حد ماهوی او از بین می رود و به عالم اطلاق و سعه نزدیک می شود

از دست بدهد چون انسان از طرفی جماد است از طرف دیگر حیوان است حیوان اهل شهوت و غضب و وهم یک سر انسان این طرف است این کمربندها باید پاره بشود در مقام عبودیت بالاتر بیاید هر روز یک کلاسی طی

اساس رشد و تکامل نفسی و روحی انسان است و بر اساس تنظیم و اماده سازی نفوس مستعده و بیمار برای صحت که عبارت است از همان کمال و بیرون امدن از وادی جهالت و ظلالت و شهوت و حیوانیت است بر این اساس

وقتی که این مطالب در جایی صحبت می شود اصلا ان چنان بر انسان می خندند و انسان را به سخره می گیرند که گویی ما از کره دیگری امدیم و اصلا زمانه بله زمانه ای که بر او شهوت و حیوانیت و سبعیت و

گیرد تا خدیجه از دار دنیا می رود حالا این مرد شهوت ران است و این زن را از روی داعیه نفسی می گیرد نه خیر از روی حساب است

این می خواهد که پیغمبر هم به او همین قسم محبت کند که به فاطمه زهرا محبت می کند اما پیغمبر نمی تواند پیغمبر دید ملکوتی دارد پیغمبر شهوی نیست پیغمبر زنان را براساس شهوت نمی گرفت

خدای متعال بشر را از غرائز و صفات و ملکات مختلفی خلق کرده و در این شکی نیست یک انسان دارای غرائز مختلفی است دارای غریزه شهوت و غریزه لذت یابی است و این را همه دارند دارای غریزه غضب است

قرار می دهند ولی مهم اینجاست که فقط این مطلب نیست در کنار عقل عملی سایر غرائزی هم وجود دارد غریزه شهوت وجود دارد غریزه غضب وجود دارد غریزه حب به مال حب به ریاست حب به ذات که تمام اینها از

اوامر باید اوامر الهی باشد و برای اله و انسان نباید اشتباه کند و اوامری از پیش خود صادر کند که مرجعش ریاست و شهوت و حس تفوق و جاه است و لیکن به نام خدا و به نام دین و شریعت و ایین جا بزند و

شما از دهانتان حکمت جاری می نمایید ولی غل و غش و پلیدی در سینه هایتان باقی می ماند ای بردگان دنیا چگونه اخرت را درک می کند کسی که شهوت دنیایش پایان ندارد و رغبت و حرص او به دنیا منقطع نمی گردد

اما مشکل ترین کار است برای اینکه نفس انسان به امور متکثره این عالم عادت کرده به شهوت و غفلت و رنگ و بوی دنیا عادت کرده و انسان باید از همه اینها برای خدا ببرد و این مشکل ترین کار است

خدا دارند بنده زمین و شهوت و غفلت و بنده غیر خدا نیستند بنده خدا هستند این بندگان روی زمین با نرمی و سهولت و با ارامش راه می روند و زمانی هم که جاهلین به اینها خطاب نموده و برخورد کنند اینها به سلامت کار خود را می کنند و می گذرند