پدیدآورگروه علمی
گروه اخلاق و حکمت و عرفان
توضیحات
یکی از امور لازم در مسیر سیر و سلوک، داشتن رفیق راه و یار همراه است. این همسفران که دغدغه و اهداف مشترک با انسان دارند، هم باعث شوق به حرکت و ایجاد انگیزه و قدرت ادامه راه هستند و هم مایه آرامش روحی و طمانینه قلبی سالک اند. حال چرا باید برای طی مسیر سلوک، رفیق همراه داشته باشیم؟ این همراهی چه نتایجی برای انسان دارد؟ و معیار انتخاب رفیق سلوکی چیست؟
هو العلیم
اهمیت رفیق سلوکی و معیار انتخاب آن
برگرفته از تألیفات
حضرت علامه آیةالله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی
قدّس الله نفسه الزکیّه
منبع: آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی، اسرار ملکوت، ج3، ص 297.
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
و لعنَةُ اللهِ على أعدائهِم اجمعین
اهمّیت رفیق طریق و یار موافق در سیر و سلوک الی الله
مطلب بسیار مهم دیگر که سالک باید اهتمام بلیغ نسبت به آن داشته باشد، مسألۀ رفیق طریق و شریک راه و یار موافق است که همۀ اولیای الهی و اهل تربیت و معرفت نسبت به آن اهتمام و تأکید داشته اند.
رفیق طریق در سیر و سلوک برای سالک از نان شب واجب تر و از هر چیز لازم تر است؛ و این نه به جهت انس و الفت و رفع دلتنگی و نشاط است، بلکه به جهت دستگیری و ارائۀ طریق در مسائل شبهه ناک و ابهام آمیز است. رفیق آن است که پیوسته به مسائل دوست و صدیق خویش بنگرد و موارد شبهه آمیز را به او متذکّر شود و او را به راه راست هدایت کند و بر طریق صحیح دلالت نماید؛ چنانچه بعضی از حکماء چنین فرموده است:
صَدیقُک مَن صَدَقَک لا من صَدَّقَک؛
«رفیق و دوست مناسب آن کس است که راست را به تو بنمایاند و حق را به تو بشناساند؛ (نه کسی که پیوسته تو را تأیید کند و عمل ناپسند تو را نادیده انگارد تا مبادا آزرده خاطر نشوی و رشتۀ محبّت و دوستیات را با او قطع نکنی، این رفیق خائن است نه رفیق.)»1
سالک باید ارتباط خود را با افراد غیر، منحصر در مسائل ضروری و روزمرّه و متعارف قرار دهد؛ و با رفیق طریق، یعنی آن فردی که همراه با او به موازین سلوک عمل می نماید و به مبانی معرفت پایبند می باشد و او را پیوسته به سوی آخرت و تحصیل رضای الهی سوق می دهد و نشستن با او روح و نفس او را آرام و منبسط و با نشاط می سازد و از دنیا و زخارف دنیا برحذر می دارد و طمع او را نسبت به مادّیات و امور اعتباری و وادی توهّمات و تخیّلات از بین می برد، حشر و نشر داشته باشد و با او انس و الفت برقرار نماید و اسرار خود را با او در میان نهد و از روح و نفس او برای سیر و حرکت خود مدد گیرد.
تأثیر شگرف و اهمّیت رفیق طریق
اهمّیت و تأثیر شگرف رفیق آنقدر است که بزرگان فرمودهاند:
الرَّفیقَ ثُمَّ الطَّریق؛ «ابتدا رفیق طریق را جستجو نما، سپس پای مردی در راه خدا بگذار.»1
أمیرالمؤمنین علیه السّلام در نهج البلاغه میفرماید:
أعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَن اکتِسابِ الإخوانِ و أعجَزُ مِنهُ مَن ضَیَّعَ مَن ظَفِرَ بِه مِنهُم؛
«ناتوانترین مردم کسی است که نتواند رفیق صالح و مناسبی برای خویش بهدست آورد، و بیچارهتر از او کسی است که پس از رفاقت با چنین رفیقی او را از دست بدهد.»2
رفیق باید انسان را فقط برای راه و سلوک الی الله بخواهد و هیچ مقصود و منظوری را ورای این مطلب در نظر نیاورد، و باید بداند اگر همراه با این منظور به سایر امور از قبیل مال، وجاهت، شهرت و کسب و پیشه و سایر امور دنیوی نظر داشته باشد، خداوند همان مقصود را وبال و موجب آبروریزی و ذلّت او خواهد نمود.
معیار انتخاب رفیق راه
سالک در انتخاب رفیق فقط باید خدا را در نظر داشته باشد، نه موقعیّتهای افراد را؛ زیرا اینگونه ارتباطات در شأن امور اجتماعی و روابط بین افراد عادی و دنیوی و مادّی است.
رفیق در ارتباط با پروردگار پیوسته رفقای خودش را همراه و همصحبت و همگام قرار میدهد، و اگر فیضی از جانب حق متوجّه او گردد به سایر افراد نیز ساری و جاری خواهد شد. دعا میکند، ولی در حقّ رفیقش مستجاب میگردد؛ زیارت میخواند، برای رفیقش ثواب زیارت مینویسند؛ صدقه میدهد، برای رفیقش نیز به حساب میآورند، و همینطور... .
البته با توجّه به مطالب ذکر شده، دیگر رفیق آن فرد نیست که اسم سالک بر خود نهاده و در مجالس و محافل به عنوان شاگرد و راهرو این مکتب خود را قلمداد کند؛ بلکه آن فردی است که پایبند به مبانی و موازین سیر و سلوک باشد و امتحان خود را در مواقف مختلف و شرایط گوناگون داده باشد و از ارتباط با انسان فقط و فقط خدا را در نظر داشته باشد.
و بدین لحاظ است که بزرگان فرمودهاند:
«راه خدا با رفیق موافق بسیار سهلتر و هموارتر خواهد بود تا به تنهایی و بدون دوست و رفیق همراه.»
سالک باید برای خود از بین افراد و اشخاصی که داعی سیر و حرکت الی الله را دارند و خود را از منتسبین به این مسیر و مکتب میشمارند، افرادی را برگزیند که همنشینی با آنان موجب نشاط روح و انبساط قلب و پیدایش شور و عشق و حرارت به سوی پروردگار باشد.
رفیق سالک نباید فردی شکّاک و وسوسهگر و بدبین و منفینگر باشد که صحبت با چنین افرادی موجب سردی خاطر و دلشکستگی و خستگی جان و روان خواهد شد.
بلکه به عکس، باید با مثبتگرایی و دمیدن روح نشاط و امید و سیمایی متبسّم و با طراوت، موجب ثبات قدم و طمأنینۀ قلب و استقامت در مسیر گردد، و با خوشبینی به اطراف بنگرد و در هر مسألهای ابراز یأس و ناامیدی ننماید و افراد را نسبت به عاقبت سیر بدبین نسازد و آنان را دلسرد و ناامید نگرداند و کوتاهی دیگران را به رخ انسان نکشد و توقّف و یا انحراف برخی را به عنوان یک حکم عام، شامل همه افراد نسازد؛ بلکه به موارد مثبت نظر بیندازد و جریانات دلگرم کننده و امید دهنده را همیشه مطرح نماید.
سالک باید رفیقی را برای همدمی و همنفسی و همصحبتی بگزیند که پیوسته در صدد دفع و رفع شبهات و ابهامات او باشد، و با کلام و رفتاری دلنشین غم و اندوه را از چهرۀ دل و سیمای او بزداید، و مشکلات خویش را به او منتقل ننماید و او را از حرکت و سیر باز ندارد.
سالک در ارتباط با گزینش رفیق نباید صرفاً به خندهها و تواضعها و فروتنیها و محبّتهای مقطعی و زودگذر و اظهار مودّت و محبّت و علاقۀ افراد بسنده کند، چه بسا این امور دیر یا زود در گذر فراز و نشیبها و شرایط گوناگون تغییر پیدا کند و انسان را دچار حیرت و تعجّب و دلسردی نماید؛ بلکه باید به فهم و ادراک و بینش و میزان رسوخ و نفوذ مبانی و موازین سیر و سلوک در قلب و رفتار او بنگرد، و در هر حال باید خود را به خدا بسپارد و فقط از او استمداد نماید و بداند که فقط اوست که برای او باقی میماند؛ چنانچه در آیۀ شریفه میفرماید:
﴿كُلُّ شَيءٍ هَالِكٌ إلا وَجهَهُۥ﴾؛ «همه چیز و همه اشیاء بالأخره روزی به وادی فناء و بوار رهسپار خواهند شد، و فقط و فقط ظهور پروردگار است که باقی و فانی نشدنی است.»1
اللهم صل علی محمد و آل محمد