پدیدآورعلامه آیتاللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی
گروه اخلاق و حکمت و عرفان
هو العلیم
اهمیت تدريس اخلاق و عرفان و فلسفه و تفسير در حوزههاي علميّۀ شيعه
حضرت علامه آیة اللَه حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی
روح مجرد، صفحه 106
در حوزههاي علميّۀ شيعه و معتزله، بحث حكمت و فلسفه دارج و رائج بود؛ به خلاف أشاعره كه بحث در مطالب عقليّه نميكردند. فلهذا متكلّمين شيعه در طيّ بيش از هزار سال هميشه مظفّر و پيروز بودهاند و علماء و فقهائي را همچون هِشام بن حَكَم و سيّد مرتضي و شيخ مفيد و خواجه نصيرالدّين طوسي و علاّمۀ حلّي و ميرداماد و ملاّ صدراي شيرازي و قاضي نوراللَه شوشتري و اخيراً سيّد مهدي بحرالعلوم و آخوند ملاّ محمّد كاظم خراساني و حاج ميرزا محمّد حسن آشتياني و فرزندش حاج ميرزا احمد آشتياني و حاج ميرزا مهدي آشتياني و آخوند ملاّ حسينقلي همداني و آقاي آقا سيّد احمد كربلائي طهراني و حاج ميرزا محمّد حسين نائيني و حاج شيخ محمّد حسين آل كاشف الغطاء و حاج شيخ محمّد حسين اصفهاني كمپاني و حاج ملاّ مهدي نراقي و حاج ميرزا محمّد حسن شيرازي و آقا شيخ محمّد باقر اصطهباناتي و آقا شيخ احمد شيرازي و حاج ميرزا فتح اللَه مشهور به شيخ الشّريعة اصفهاني و حاج سيّد احمد خونساري و حاج شيخ محمّد علي شاهآبادي و شاگرد مبرّزش رهبر كبير فقيد انقلاب اسلامي آية اللَه حاج آقا روح اللَه خميني و حاج ميرزا ابوالحسن رفيعي قزويني و آقا سيّد حسين بادكوبهاي و شاگردانش استادنا الاكرم علاّمۀ طباطبائي و برادرشان حاج سيّد محمّد حسن الهي تبريزي و غيرهم ممّا لايمكن حَصرُهم و عَدُّهم بيرون دادهاند؛ و پاسدار و حافظ دين و قرآن و شريعت سيّد المرسلين و ائمّۀ طاهرين بودهاند. روي اين اساس، بحث تفسيري قرآن كريم و تدريس حكمت و فلسفه و علوم عقليّه و حوزههاي عرفان و اخلاق از لوازم لاتنفكّ اين حوزههاي فقهيّه به شمار ميآمد.
شبي مرحوم آية اللَه آقا سيّد عبدالهادي شيرازي در مجلس خلوت تأسّف ميخورد كه: چون من براي تحصيل وارد نجف اشرف شدم، دوازده حوزۀ رسمي تدريس اخلاق و عرفان وجود داشت؛ و الآن يكي هم وجود ندارد.
باري اين حوزهها گرم ابحاث قرآني و تفسيري و اخلاقي و عرفاني و حكمي و فلسفي بودند درست تا انقلاب مشروطيّت؛ در اينحال استعمار كافر سعي كرد تا اوّلاً نجف را از پايگاه علمي و فقهي بودن بيندازد و حوزهها را متفرّقاً به جاهاي ديگر نقل دهد. و ثانياً تدريس قرآن و تفسير و علوم عقليّه و فلسفيّه را از حوزههاي شيعه براندازد تا علماي آنان را همچون اشاعره از عامّه و أخباريّون و حشويّون ظاهرگرا و بدون مغز و محتوا بنمايد، تا در برابر آنان كسي نايستد و قيام نكند و قدرت بحث و تفكير و مسائل عقليّه و علميّه در حوزهها پائين آيد. و با نقشهها و دسيسههاي مزوّرانه فائق شد؛ تا امروزه در نجف اشرف بحث تفسير و قرآن و حكمت و فلسفه و عرفان بكلّي از بيخ ريشه كن شده است و علماي أعلام و فضلاي عظام تدريس آنها را مايۀ پستي و حقارت ميدانند و ننگ تلقّي ميكنند.
مرحوم آية اللَه شيخ مرتضي مطهّري از قول حضرت آية اللَه حاج سيّد رضي شيرازي دامت بركاته براي حقير نقل نمود كه: در يكي از سفرهاي اخير به عتبات عاليات به يكي از مراجع عظام مشهور و معروف گفتم: چرا شما درس تفسير را در حوزه شروع نميكنيد ؟! گفت: با موقعيّت و وضعيّت فعلي ما امكان ندارد. من گفتم: چرا براي علاّمۀ طباطبائي امكان داشت كه در حوزۀ علميّۀ قم آنرا رسمي نمود ؟! گفت: او تَضْحيَه كرد. (خود را فدا نمود.)
اين مطلب را در اينجا آوردم تا همه بدانند: پايه و اساس مكتب تشيّع بر تضحيه است و علماء عظام و فضلاي فخام بايد پيشگام در اين تضحيه باشند، و گرنه حوزههاي ما چه فرق ميكند با حوزههاي عامّه از حنابله و شافعيّه و مالكيّه و أحناف كه بدون اتّكاءِ به ولايت، خود را سرگرم به ابحاث و مسائلي نمودهاند!1