پدیدآورعلامه آیتاللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی
گروه قرآن و حدیث و دعا
هو العلیم
مقام حضرت زهرا عليها السّلام در اعراف
حضرت علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی
معاد شناسی، جلد 10
بسم اللَه الرحمن الرحیم
مقام حضرت صدّيقه كبرى فاطمه زهرا سلام اللَه عليها كجاست؟ آيا آنهم بر اعراف است، و يا در مراتب و درجات پائين تر؟
هيچ شكّى نيست كه آن مقام مقدّس نيز در طراز مقام فرزندانش از پيشوايان و ائمّه اهل بيت است، و علّت آنكه در اين روايات تصريح به وقوف آنحضرت بر اعراف نشده است، به جهت آنستكه ضعفاء عقول حقيقتاً اعراف را كوهى مثلًا به مثابه جبال دنيا تخيّل مىكنند، و بنابراين صعود آن مخدّره بر فراز كوه و تلّ، منافى مقام حيا و عصمت است. با آنكه حال آن بى بى در محشر و سائر مشاهد با ائمّه يكسان است، و با آنكه آن مخدّره نيز بر بالين هر شخص محتضر هنگام مرگ حاضر مىشود، ولى در روايات احتِراماً لِجَلالها نامشان را نبردهاند، و مخصوصاً در روايات ذكر شده كه برده نشدن نام به علّت قصور ادراك و فهم عامّه است.
زيرا آنان نميدانند كه در مقام عالى اعراف كه از بهشت عالى تر است و حجاب اقرب است، عنوان انوثيّت در مقابل ذكوريّت نيست؛ همه اين عناوين برداشته مىشود، اين عناوين متعلّق به پایين اعراف و متعلّق به بهشت و دوزخ است، و لذا نام مقدّس آن بى بى منطوى در عنوان رجال آمده است در اين آيه مباركه: ﴿وَ عَلَى الاعْرَافِ رِجَالٌ﴾.
همچنانكه بدون شبهه نام آن بى بى منطوى در عنوان رجال است در آيه مباركه نور:
﴿فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَه أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ و يُسَبِّحُ لَهُ و فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاصَالِ* رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَرَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَه وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَآءِ الزَّكَوةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الأبْصرُ﴾.1
«در خانههائى كه خدا رخصت داده است كه رفعت يابد و نام او در آنجاها برده شود، تسبيح خدا را مىنمايند در صبحگاه و شبانگاه مردانى كه هيچ كسب و تجارتى آنان را غافل نميدارد از ياد خدا، و نه از إقامه نماز و نه از دادن زكوة. و از روزى كه دلها و چشمها از آن روز در وحشت و اضطراب است در واهمه و دهشت هستند.»
بارى، مجال ضيق است كه در اين باره قدرى بيان و قلم را گسترده داريم، تا اخلّاء روحانى و برادران ايمانى بدانند كه مقام و درجه اين زن كه افتخار هزاران پيغمبر و امام، و شفيعه صدّيقان و شهيدان و پيامبران أُولوا العزم است، تا چه حدّ و چه غايت است! او سرّ رسول اللَه است، او جوهره و سلاله نبوّت است، كه رسول خدا دست او را مىبوسيد، و بر جاى خودش مىنشاند، و پيوسته در بيتش ميرفت، و هر وقت از سفر و غزوه مراجعت ميكرد، اوّل به ديدن او در خانه او ميرفت.1