پدیدآور علامه آیتاللَه سید محمدحسین حسینی طهرانی
گروه مطلع انوار
توضیحات
مطلع انوار (٤)
مباحث و رسائل علمی
عبادات و ادعیه، اخلاق
مؤلّف: علاّمه سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی
ناشر: مکتب وحی / طهران
نوبت چاپ: اوّل / ١٤٣١ ه . ق ، ١٣٨٩ ه . ش
چاپ: مبینا
قیمت: ٨٨٠٠تومان
تعداد: ٣٠٠٠
شابک ج ٤: ٩ ـ ٦ ـ ٩٠٨٩٣ ـ ٦٠٠ـ ٩٧٨
حق چاپ محفوظ است
تلفن: ٤٣٩٧ ٦٤٥ ٠٩١٢
قال موسی بن جعفر علیه السّلام:
لا تَجلِسوا عِندَ کُلِّ عالِمٍ إلّا عالِمٌ یَدعوکُم مِن الخَمسِ إلی الخَمسِ؛ مِن الشَّکِّ إلی الیَقینِ، و مِن الکِبرِ إلی التَّواضُعِ، و مِن الرِّیاءِ إلی الإخلاصِ، و مِن الرَّغبَةِ إلی الزُّهدِ، و مِن العَداوَةِ إلی النَّصیحَةِ.
«امام موسی کاظم علیه السّلام فرمودند:
نزد هر عالمی رفت و آمد ننمائید مگر آن عالمی که شما را از پنج مرحله خارج نموده به پنج مرتبه برساند؛ از شکّ و شبهه به یقین و از تکبّر به تواضع و از ریاء و خودنمائی به اخلاص در عمل و از تمایلات دنیوی و امیال نفسانی به پارسائی و بیاعتنائی و از حقد و کینه و خصومت به لطف و نصیحت و خیرخواهی.»
بحارالأنوار، ج ١، ص ٢٠٥
تصویر مرحوم علاّمه طهرانی ـ رضوان الله علیه ـ در سن حدود پنجاه سالگی
در طهران
عبادات و أدعیه
صورت دستخط مرحوم علاّمه طهرانی ـ رضوان الله علیه ـ که به تقاضای بعضی از ارادتمندان ایشان مبنی بر ترجمۀ دعای قنوت انجام پذیرفته است.
[احادیثی در باب طلب و ذکر]
بحرالمعارف، صفحه ٥٥:
«رُوِیَ أنّ داودَ علیه السّلام قالَ: ”إلَهی! کَیفَ أطلُبُکَ حَتّی أجِدَکَ؟“ فأوحَی اللهُ تَعالَی إلَیهِ: ”أن یا داودُ! تَرَکتَنی فی أوّلِ قَدَمٍ رَفَعتَهُ؛ و ذلِکَ أنّکَ رَأیتَ الطّلَبَ مِنکَ لی، لا مِنّی لَک.“
و فی کافی عن هشام بن سالم، عن أبیعبدالله علیه السّلام:
”مَن شُغِلَ بذِکرِی عَن مَسألَتی، أعطَیتُه أفضَلَ [ما أُعطِی] مَن یَسأَلُنی.“1
و فی محاسن البرقی عن النّبیّ صلّی الله علیه و آله و سلّم:
”قالَ اللهُ تَعالَی: مَن شُغِلَ بذِکرِی عَن مَسألَتی، أعطَیتُه أفضَلَ ما أُعطِی السّائلینَ.“»2و3
[تفاوتِ ادعیه و اوراد با روایات]
و در [مجموعه مقالات استاد حسن زاده آملی] صفحه ١٥٦ گوید:
«آن لطائف ذوقی و عرفانی، آن نکات سرّی که در أدعیه و أوراد و مناجاتهای أئمّه أطهار علیهم السّلام ما پیدا میشود، در روایات نمیشود به دست آورد؛ زیرا که در روایات مخاطب مردماند و با مردم به فراخور عقل آنها صحبت میکردند و سخن میگفتند، امّا در مناجاتها و أدعیه، در خلوتخانۀ عشق با جمال و جلال مطلق به راز و نیاز میپرداختند، که آنچه گفتنی بود به زبان میآوردند.
امید آنکه در حوزههای علمیّه، صُحُف أدعیه و أذکار که از أئمّۀ أطهار ما صادر شده است و بیانگر مقامات و مدارج و معارج انسان است، از متون کتب درسی قرار گیرند؛ و در محضر کسانی که زبانفهم و اهل دعا و سیر و سلوکند و راهیافتهاند و راهنمایند، درس خوانده شود.
مثلاً به ترتیب، اوّل مفتاح الفلاح شیخ بهائی، و پس از آن عُدَّة الدَّاعی ابن فَهد حلِّی، و بعد از آن قُوت القلوب أبوطالب مکّی، و سپس إقبال سیّد بن طاووس، و در آخر إنجیل اهل بیت و زبور آل محمّد علیهم السّلام: صحیفۀ سجّادیّه، در عداد کتب درسی درآیند، که نقش خوبی در إحیای معارف أصیل اسلامی دارند.»1
از اعمال هنگام خوابیدن
﴿بِسۡمِ ٱللَهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾
[١] آیۀ مبارکۀ: ﴿قُلۡ إِنمَآ أَنَا۠بَشَرٞ مثۡلُكُمۡ﴾.2
[٢] آیۀ مبارکۀ: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ﴾.3
[٣] تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها.
[٤] آیة الکرسی.1
[٥] سه مرتبه یا یازده مرتبه: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾.2
[٦] سه مرتبه: یَفعَلُ اللهُ ما یَشاء بقُدرَتِه، و یَحکُمُ ما یُریدُ بعِزَّتِه.
[٧] آیۀ مبارکۀ: ﴿شَهِدَ ٱللَهُ﴾.3
[٨] استغفار.4
[دستور قرائت مسبّحات قبل خواب از امام باقر علیه السّلام]
فی الوسائل، المجلّد الأوّل، صفحة ٣٧٥، عن جابر قال:
«سَمِعتُ أباجَعفَرٍ علیه السّلام یَقولُ: مَن قَرَأ المُسَبِّحاتِ کُلَّها قَبلَ أن یَنامَ، لَم یَمُت حتّی یُدرِکَ القائمَ؛ و إن ماتَ کانَ فی جِوارِ محَمّدٍ النّبیّ [صلّی الله علیه و آله و سلّم].»5
و رواه أیضًا فی مجمع البیان فی فضل سورة الحدید6.7
[دستوری برای رؤیت افراد در خواب]
اگر خواهی کسی را در خواب بینی، در موقع خواب با طهارت، هفت مرتبه
سوره ﴿وَٱلشَّمۡسِ﴾ و هفت مرتبه سوره ﴿وَٱلَّيۡلِ﴾ [را بخوان].1و2
ادعیه موقع خواب رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم
در سادس بحار، صفحه ١٥٦، آورده است که:
«و کانَ صلّی الله علیه و آله و سلّم إذا آوَی إلَی فِراشِهِ، اضطَجَعَ عَلَی شِقِّهِ الأیمَنِ، و وَضَعَ یَدَهُ الیُمنَی تَحتَ خَدِّهِ الأیمَنِ [الیمنی] ثُمَّ یَقولُ: [”اللهُمَّ قِنِی عَذابَکَ یَومَ تَبعَثُ عِبادَکَ“].
[فی دُعائِهِ عِندَ مَضجَعِهِ؛ و کانَ لَهُ أصنافٌ مِنَ الأقاوِیلِ یَقولُها إذا أخَذَ مَضجَعَهُ، فَمِنها أنَّهُ کانَ یَقولُ]:
”اللهُمَّ إنِّی أعوذُ [بک] بِمُعافاتِکَ مِن عُقوبَتِکَ، و أعوذُ بِرِضاکَ مِن سَخَطِکَ، و أعوذُ بِکَ مِنکَ؛ اللهُمَّ إنِّی لا أستَطِیعُ [أن أبلُغَ] فی الثَّناءِ عَلَیکَ و لَو حَرَصتُ، أنتَ کَما أثنَیتَ عَلَی نَفسِکَ.“
و کانَ صلّی الله علیه و آله و سلّم یَقولُ عِندَ مَنامِهِ:
”بِسمِ اللهِ أموتُ و أحیا، و إلَی اللهِ المَصِیرُ؛ اللهُمَّ آمِن رَوعَتِی، و استُرْ عَورَتِی، و أدِّ عَنِّی أمانَتِی.“
و کانَ صلّی الله علیه و آله و سلّم، یَقرَأُ آیَةَ الکُرسِیِّ، عِندَ مَنامِهِ و یَقولُ:
”أتانِی جَبرَئِیلُ فَقالَ: یا مُحَمَّدُ! إنَّ عِفرِیتًا مِنَ الجِنِّ یَکِیدُکَ فی مَنامِکَ، فَعَلَیکَ بِآیَةِ الکُرسِیِّ.“
عَن أبِیجَعفَرٍ علیه السّلام قالَ:
”ما استَیقَظَ رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم مِن نَومٍ قَطُّ إلّا خَرَّ لِلّه عَزَّوَجَلَّ ساجِدًا.“»1و2
[دعا برای رؤیت رسول خدا در خواب]
در آخر عین الحیاة مرحوم مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ است که سیّد بن طاووس ـ قدّس سرّه ـ به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که:
«کسی که خواهد حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم را به خواب ببیند،3 بعد از نماز خفتن غسل کند و چهار رکعت نماز گزارد، و در هر رکعتی سوره حمد یک مرتبه و آیة الکرسی را صد مرتبه بخواند، و بعد از نماز هزار مرتبه بر محمّد و آلش صلوات بفرستد، و بر جامه پاکی بخوابد که حلال و حرام را بر آن جامه وطی نکرده باشد، و دست راست خود را بر زیر [صورت] خود بگذارد و صد مرتبه بگوید: ”سُبحانَ اللهِ و الحَمدُ لِلَّه و لا إلهَ إلّا اللهُ و اللهُ أکبَر و لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللهِ“ و صد مرتبه بگوید: ”ما شاءَ اللهُ“ و به خواب رود که آن حضرت را به خواب میبیند.»
و سیّد مذکور نقل کرده است که:
«اگر خواهد حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام را در خواب ببیند، در وقت
خوابیدن این دعا را بخواند: ”اللهُمّ إنّی أسألُکَ یا مَن لَهُ لُطفٌ خَفیٌّ و أیادِیهِ باسِطَةٌ لا تَنقَضی، أسألُکَ بلُطفِکَ الخَفِیِّ الّذی ما لَطَفتَ بِه لعَبدٍ إلّا کَفَی أن تُرِیَنی مَولایَ أمیرَالمُؤمِنینَ فی مَنامِی.“»1و2
[دعای وقت خواب: اللهمَّ یا من احتجب بشعاع نوره ...]
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اللهُمَّ [إنِّی أسألُکَ] یا مَنِ احتَجَبَ بِشُعاعِ نورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِهِ، یا مَن تَسَربَلَ بِالجَلالِ و العَظَمَةِ و اشتَهَرَ بِالتَّجَبُّرِ فی قُدسِهِ، یا مَن تَعالیٰ بِالجَلالِ و الکِبرِیاءِ [والعَظَمة] فی تَفَرُّدِ مَجدِهِ، یا مَنِ انقادَت [لَهُ] الأُمورُ بِأزِمَّتِها طَوعًا لأمرِهِ، یا مَن قامَتِ السَّماواتُ و الأرَضونَ مُجِیباتٍ لِدَعوَتِهِ، یا مَن زَیَّنَ السَّماءَ بِالنُّجومِ الطّالِعَةِ و جَعَلَها هادِیَةً لِخَلقِهِ، یا مَن أنارَ القَمَرَ المُنِیرَ فی سَوادِ اللَّیلِ المُظلِمِ بِلُطفِهِ، یا مَن أنارَ الشَّمسَ المُنِیرَةَ و جَعَلَها مَعاشًا لِخَلقِهِ و جَعَلَها مُفَرِّقَةً بَینَ اللَّیلِ و النَّهارِ [بِعَظَمَتِهِ]، یا مَنِ استَوجَبَ الشُّکرَ بِنَشرِ سَحائِبِ نِعَمِهِ.
أسألُکَ بِمَعاقِدِ العِزِّ مِن عَرشِکَ، و مُنتَهَی الرَّحمَةِ مِن کِتابِکَ، و بِکُلِّ اسمٍ [هو لَکَ] سَمَّیتَ بِهِ نَفسَکَ أوِ استَأثَرتَ بِهِ فی عِلمِ الغَیبِ عِندَکَ، و بِکُلِّ اسمٍ هو لَکَ أنزَلتَهُ فی کِتابِکَ أو أثبَتَّهُ فی قُلوبِ الصّافِّینَ الحافِّینَ حَولَ عَرشِکَ، فَتَراجَعَتِ القُلوبُ إلَی الصُّدورِ عَنِ البَیانِ بِإخلاصِ الوَحدانِیَّةِ و تَحقِیقِ الفَردانِیَّةِ، مُقِرَّةً لَکَ بِالعُبودِیَّةِ و أنَّکَ أنتَ اللهُ [أنتَ اللهُ، أنتَ اللهُ] لا إلَهَ إلّا أنتَ.
و أسألُکَ بِالأسماءِ [باسمکَ] الَّتِی تَجَلَّیتَ بِها لِلکَلِیمِ عَلَی الجَبَلِ العَظیمِ، فَلَمّا بَدا شُعاعُ نورِ الحُجُبِ مِن بَهاءِ العَظَمَةِ، خَرَّتِ الجِبالُ مُتَدَکدِکَةً لِعَظَمَتِکَ و جَلالِکَ و هَیبَتِکَ و خَوفًا مِن سَطوَتِکَ راهِبَةً مِنکَ، فَلا إلَهَ إلّا أنتَ، فَلا إلَهَ إلّا أنتَ، فَلا إلَهَ إلّا أنتَ.
و أسألُکَ بِالاسمِ الَّذی فَتَقتَ بِهِ رَتقَ عَظیمِ جُفونِ عُیونِ النّاظِرینَ، الَّذی بِهِ تَدبیرُ حِکمَتِکَ و شَواهِدُ حُجَجِ أنبیائِکَ، یَعرِفونَکَ بِفِطَنِ القُلوبِ، و أنتَ فی غَوامِضِ مُسَرّاتِ سَرِیراتِ الغُیوبِ.
أسألُکَ بِعِزَّةِ ذَلِکَ الاسمِ أن تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و أن تَصرِفَ عَنِّی جَمِیعَ الآفاتِ و العاهاتِ و الأعراضِ و الأمراضِ و الخَطایا و الذُّنوبِ و الشَّکِّ و الشِّرکِ و الکُفرِ و النِّفاقِ و الشِّقاقِ و الغَضَبِ و الجَهلِ و المَقتِ و الضَّلالَةِ و العُسرِ و الضِّیقِ و الفسادِ [فسادِ الضَّمِیرِ] و حُلولِ النَّقِمَةِ و شَماتَةِ الأعداءِ و غَلَبَةِ الرِّجالِ، إنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ، لَطِیفٌ لِما تَشاءُ. و صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آله الطیِّبین الطاهرین [و صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ یا أرحَمَ الرّاحِمِینَ].1
این دعا را حقیر از زبان مبارک حضرت آقای حدّاد ـ روحی فداه ـ ضبط و ثبت کردم.
أقول: این دعا در کشکول شیخ بهائی در صفحه ٣٠٣، طبع سنگی، موجود است با قدری اختلاف؛ و نیز در مُهَج الدعوات، صفحه ٩٦ با کمی اختلاف مرحوم سیّد بن طاووس آورده است.1
[دعایی برای طلب رزق و گشایش امور]
برای طلب رزق و گشایش امور:
[اوّل:] در عقب فجر دست بر سینه گذارد و هفتاد مرتبه «یا فَتّاح» بگوید.
دوّم: دعای [بسم الله و صلّی الله علی محمّد و آله]2 را مواظبت بر خواندن کند در عقب نماز صبح.
سوّم: مواظبت کند بر خواندن این دعا:
”لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا بِاللهِ، تَوَکَّلتُ علَی الحَیِّ الّذی لا یَموتُ، و الحَمدُ لِلَّهِ الّذی لَم یَتَّخِذ وَلَدًا و لَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فی المُلکِ و لَم یَکُن لَهُ وَلیٌّ مِن الذُّلِّ و کَبِّرهُ تَکبیرًا.“3و4
[دعائی برای وسعت روزی]
حضرت آقای حاج آقا معین شیرازی ـ دامت برکاته ـ نقل نمودند از آقای مدرّس دزفولی ـ دامت برکاته ـ که ایشان از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ـ رضوان الله علیه ـ ساکن مشهد مقدّس، دعائی را که برای وسعت روزی از هرچه
مفیدتر است؛ و او آن است که:
«از شب جمعه تا شب جمعه بعد، هر شب بعد از نماز مغرب پنج مرتبه سوره مبارکه «واقعه» را بخواند و بعد از هر مرتبه دعای مکتوب ذیل را بخواند، تا شب جمعه آتیه، و در شب جمعه آتیه شش مرتبه بخواند که مجموعاً چهل و یک مرتبه خواهد شد؛ و برای همیشه از بعد شب جمعه دیگر هر شب یک مرتبه بین مغرب و عشاء خوانده شود با دعای مذکور؛ و آن دعا این است:
”سُبحانَ اللهِ تَسبیحًا لا یُحصِیهِ العَدَدُ، سُبحانَ اللهِ تَسبیحًا لا یُفنِیهِ الأمَدُ، سُبحانَ اللهِ تَسبیحًا یَفضُلُ کفَضلِ اللهِ علَی عِبادِه، سُبحانَ اللهِ کأضعافِ ذَلِکَ أضعافًا مُضاعَفَةً.“»
و ایشان فرمودند: خوب من امتحان کردم آن را.1
دعا برای وسعت روزی
در مجتنی سیّد بن طاووس (ره) مذکور است، برای وسعت روزی بخواند:
«اللهُمّ یا سَبَبَ مَن لا سَبَبَ لَهُ، یا سَبَبَ کُلِّ ذی سَبَبٍ، یا مُسَبِّبَ الأسبابِ مِن غَیرِ سَبَبٍ، صَلِّ علَی مُحمّدٍ و آلِ مُحمّدٍ و أغنِنی بحَلالِکَ عَن حَرامِکَ، و بفَضلِکَ عَمّن سِواکَ، یا حَیُّ یا قَیّومُ. و الحَمدُ لِلهِ رَبِّ العالَمینَ و صلّی الله علَی سَیّدِنا مُحمّدٍ و آلِه الطّاهِرینَ.»2
این دعا تجربه شده است، آثار محسوس دارد.3
دستوری جهت قضاء حوائج
برای قضاء حاجت، در سوره «نمل» پنج آیه است که مصدّر به ﴿أَمَّنۡ﴾
است؛4 اگر آیه اوّل را به عدد اسم «محمّد» صلّی الله علیه و آله و سلّم، و ثانی را به عدد اسم «علیّ» علیه السّلام، و ثالث را به عدد [اسم] «فاطمه» علیها السّلام، و رابع را به عدد اسم «حسن» علیه السّلام، و خامس را به عدد اسم «حسین» علیه السّلام بگوید، حاجت او برآورده خواهد شد.5
دستوری جهت برآورده شدن حاجات
هر کس به عدد اسم أمیرالمؤمنین علیه السّلام به حروف أبجد (١١٠) [صد و ده مرتبه] بگوید:
یا أمیرَالمؤمنین، یا ذا الکَرَم | *** | یا إمام المتّقین، یا ذا النِّعَم |
إنّما جِئناک فی حاجاتنا | *** | لا تُخیِّبنا فَقُل فینا نَعم |
حاجات او برآورده خواهد شد.1
[دستورالعملی برای حفظ، از میرزا احمد آشتیانی]
آقای حاج میرزا محمّد باقر آشتیانی نقل کردند از والد معظّمشان آقای حاج
میرزا احمد آشتیانی، که برای حفظ، این جملات را در مواقع مختلفه مکرّراً بخواند:
«الحَمدُ لِلّهِ الّذی آوانا و أیّدَنا بنَصرِه، و رَزَقَنا مِن الطّیِّباتِ، و لَولا رَحمَةُ رَبِّنا لَکُنّا مِن المُتَخَطِّفینَ لِلنّاسِ.»1
[دستورالعملی برای رفع مانع و پیشرفت امر]
از مرحوم آقا میرزا محمّد علی شاهآبادی نقل شده است که: برای رفع مانع و پیشرفت أمر و رفع گیر و ایرادهائی که پیدا میشود، مثل مراجعه به دوائر دولتی و غیرها، هجده مرتبه یا شانزده مرتبه (تردید از ناقل است) بخواند:
«أعوذُ بِاللهِ مِن الشَّیطانِ الرَّجیمِ، بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیمِ، ﴿وَكَلۡبُهُم بَٰسِطٞ ذِرَاعَيۡهِ بِٱلۡوَصِيدِ﴾2» آن مانع برطرف خواهد شد.3
دعائی برای قضاء حوائج
حضرت آقای حاج معین شیرازی فرمودند: در کتاب دعای ... دیدم که برای حاجت این دستور اثر عجیبی دارد:
هفت شب هنگام طلوع فجر در زیر آسمان، هر شب یازده مرتبه آیة الکرسی را بخواند، و در هر دفعه که میخواند چون میرسد به کلمه ﴿يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ﴾،4 بین ﴿يَعۡلَمُ﴾ و بین ﴿مَا﴾ حاجت خود را بخواهد.5
[دستور العملی برای حفظ مراسله]
برای حفظ امانت و کاغذ پست و اثاثیه، آقا میرزا محمّد حسن شیرازی فرمودند که این دعا را بنویسند در کاغذی و با امانت بگذارند که محفوظ خواهد ماند، إن شاء الله تعالی:
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا مَن نِعَمُه لا تُحصَی، أنتَ قُلتَ و قَولُکَ الحَقّ: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ﴾،1 ﴿فَٱللَهُ خَيۡرٌ حَٰفِظٗا وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّ ٰحِمِينَ﴾2».3
فقراتی از دعای افتتاح دربارۀ دولت درخشان امام زمان عجّل الله فرجه
اللهُمَّ أعِزَّهُ و أعزِزْ بِهِ، و انْصُرهُ و انْتَصِرْ بِهِ، و انْصُرهُ نَصرًا عَزِیزًا، و افْتَحْ لَهُ فَتحًا یَسیرًا، و اجْعَلْ له مِن لَدُنکَ سُلطانًا نصیرًا.
اللهُمَّ أظهِر بِهِ دِینَکَ و سُنَّةَ نَبِیِّکَ، حَتَّی لا یَستَخفِیَ بِشَیءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الخَلقِ.
اللهُمَّ إنَّا نَرغَبُ إلَیکَ فی دَولَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِها الإسلامَ و أهلَهُ، و تُذِلُّ بِها النِّفَاقَ و أهلَهُ، و تَجعَلُنَا فِیها مِنَ الدُّعَاةِ إلَی طَاعَتِکَ و القادَةِ إلَی سَبِیلِکَ، و تَرزُقُنَا بِها کَرامَةَ الدُّنیَا و الآخِرَة.4
«بار پروردگارا! ما جمیع گروه شیعیان از تو خواهانیم که وی را عزّت ده و ما را به نیروی امامتش عزّت بخش! و وی را یاری کن و ما را به نیروی ولایتش
پیروز فرما! و چنان مددی در مرز اقتدار و حکومتش به او بنما که نقصان و شکستی در آن راه نیابد! و فتح و گشایشی آسان به وی عنایت کن تا رنجی و مشکلهای را در خود نپروراند! و از نزد خودت قدرت با پشتوانهای بدو نصیب فرما تا فتور و سستی از دنبالش نباشد!»
«بار پروردگارا! دینَت و سُنَّت پیامبرت را به دست با کفایتش آشکارا فرما تا آنکه چیزی از بیان حقّ و عمل به حقّ به خاطر ترس و نگرانی أحدی از خلایقت پنهان نماند!»
«بار پروردگارا! ما با تضرّع و ابتهال نیازمندانه به درگاه تو از سویدای دل خواهانیم تا دولتی کریمانه پیشآوری که در آن دوران، اسلام و یاورانش را سربلند فرموده، نفاق و پیروانش را ذلیل و خوار گردانی! و ما را در آن دوره از زمره دعوتکنندگان خلق به اطاعتت و از پیشوایان آنها در راه رضای فرمانبرداریت قرار دهی! و بدین سبب از مواهب نفیسه و کرامتهای موهوبه خزانه جودت در دنیا و آخرت روزی ما فرمائی!»1
[دعای فرج امام زمان علیه السّلام]
إلَهی عَظُمَ البَلاءُ، و بَرِحَ الخَفاءُ، و انکَشَفَ الغِطاءُ، و انقَطَعَ الرَّجاءُ، و ضاقَتِ الأرضُ، و مُنِعَتِ السّماءُ، و أنتَ المُستَعانُ، و إلَیکَ المُشتَکَی، و علَیکَ المُعَوَّلُ فی الشِّدّةِ و الرَّخاء. اللهُمّ صلِّ علَی محَمّدٍ و آلِ محَمّدٍ، اُولِی الأمرِ الّذینَ فَرَضتَ علَینا طاعَتَهُم و عَرَّفتَنا بِذلِکَ مَنزِلَتَهُم، ففَرِّج عَنّا بحَقِّهِم فَرَجًا عاجِلًا قَریبًا کَلَمحِ البَصَرِ أو هُوَ أقرَبُ. یا محَمّدُ یا عَلیُّ، یا عَلیُّ یا محَمّدُ، اکْفِیانی فإنّکُما کافیانِ، و انصُرانی فإنّکُما ناصِرانِ، یا مَولَانا یا صاحِبَ الزّمانِ، الغَوثَ الغَوثَ الغَوثَ، أدرِکنی أدرِکنی أدرِکنی،
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ، یا أرحَمَ الرّاحِمینَ بحَقِّ محَمّدٍ و آلِه الطّاهِرینَ1.2
[دستورالعملی برای رؤیت حضرت قائم علیه السّلام]
هر که در شب جمعه سوره بنیإسرائیل [را] بخواند، نمیرد تا به خدمت حضرت قائم عجّل الله تعالی فرجه الشریف برسد و از اصحاب آن حضرت باشد3.4
[دستوری برای توسّل به حضرت ولیّ عصر عجّل الله فرجه الشریف]
دستوریست برای توسّل به حضرت ولیّ عصر روحی و أرواح العالمین فداه برای مهامّ حوائج؛ که حضرت آقای حاج آقا معین شیرازی ـ دامت برکاته ـ از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی ـ رضوان الله علیه ـ مقیم مشهد، نقل کردهاند:
«زیر آسمان دستها را تا مِرفَق بالا زند و پاها را تا بالای کندۀ زانو برهنه نماید، و بعد دو رکعت نماز توسّل به حضرت ولیّ عصر عجّل الله فرجه الشّریف به طریقی که معروف است خوانده شود،5 (که باید در هر رکعت چون به آیه شریفه: ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ﴾6 میرسد، صد مرتبه این آیه را تکرار کند و ذکر رکوع و سجود را هفت مرتبه به یک نفس بگوید) و بعد از سلامِ نماز بدون التفات
و عمل منافی، با توجّه به حضرتش، (مثل اینکه در حضور آن حضرت در مقابل حجرالأسود ایستاده و حضرتش به حجرالأسود تکیه داده) این دعا را ٦٠١ مرتبه بخواند: ”یا حُجَّةُ القائمُ!“ و بعداً بگوید: ”یا حُجّةُ القائمُ مِن آلِ محَمّدٍ، أعِنّی و أغِثنِی و فَرِّج عَنّی!“ و حاجت خود را بگوید که برآورده خواهد شد، إن شاء الله تعالی.»1
[صلوات مخصوصه عالیة المضامین برای امام زمان عجّل الله تعالی فرجه]
دعائی است که حضرت آقای حلبی بعضی اوقات بر فراز منبر خود برای امام زمان عجّل الله تعالی فرجه میخوانند:
«صَلِّ اللهُمَّ علی التَّجَلِّی الأعظَمِ، و کَمالِ بَهائِکَ الأقدَمِ، شَجَرَةِ الطُّورِ، و الکتابِ المَسطُورِ، و النُّورِ علی النُّورِ فی طَخیَاءِ2 الدَّیجُور،ِ عَلَمِ الهُدَی، و مُجَلِّی العَمَی، و نُورِ أقطَارِ الوَری، و بابِکَ الَّذی مِنه یُؤتَی، الَّذی یَملَأءُ الأرضَ قِسطًا و عَدلًا کما مُلِئَت ظُلمًا و جَورًا.»3و4
[عملی مجرّب برای فَرَج]
آقای حاج میرزا اسماعیل خرّازی از حضرت آیة الله میلانی به واسطه نقل نمودند که این عمل مخصوص [در] شبهای چهارشنبه برای فرج بسیار مفید است:
«چهار رکعت نماز به دو سلام، در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره فیل
چهار مرتبه و سوره کوثر سه مرتبه، بعد از نماز سر به سجده نهاده چهل و یک مرتبه بگوید: ﴿وَعَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَيِّ ٱلۡقَيُّومِ وَقَدۡ خَابَ مَنۡ حَمَلَ ظُلۡمٗا﴾1 بعداً سر بردارد و بگوید: ”إلهی کَما دَفعتَ شَرَّ أصحابِ الفیلِ عَنِ الکَعبةِ ادْفَع شَرَّ فُلانٍ عنّا.“»2
[وجه ایستادن مردم هنگام برده شدن نام قائم علیه السّلام]
در کتاب دادگستر جهان، صفحه ١٥٧، وارد است نقلاً عن الزام الناصب طبع سال ١٣٥١، صفحه ٨١، که:
«امام رضا علیه السّلام در یکی از مجالس خراسان حضور داشت، کلمۀ قائم مذکور شد پس آنجناب ایستاد و دست مبارکش را بر سر نهاد و فرمود: اللهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَه و سَهِّل مَخرَجَه.»3
أقول: در الغدیر جلد ٢، صفحه ٣٦١، از کتاب مشکاة الأنوار تألیف شیخ محمّد بن عبدالجبّار بحرانی، و از کتاب مؤجِّجُ الأحزان تألیف شیخ عبدالرّضا أوالی بحرانی حکایت کرده است که:
«رُوِیَ انّه لمّا قرأ دِعبِل قَصیدَتَه علَی الرّضا علیه السّلام و ذَکَر الحجّةَ عَجَّلَ الله تعالی فرجَه بقوله:
فَلَولا الَّذِی أرجُوهُ فی الیَومِ أو غَدٍ | *** | تَقَطَّعَ نَفـسِی إثرَهُم حَسـَراتی |
خروجُ إمامٍ لا مَحالةَ خارجٌ | *** | یقوم عَلَی اسْمِ الله و البَرَکاتِ |
وَضَعَ الرضا علیه السّلام یَدَه علَی رأسه، و تَواضعَ قائمًا، و دَعی له بالفَرَج.
و حکاه عن المشکاة صاحبِ الدمعة الساکبة و غیره.»
و در همین کتاب در صفحه ١٥٨ از الزام الناصب، طبع سال ١٣٥١، صفحه ٨١، نیز نقل شده که در زمان حضرت صادق [علیه السّلام] ایستادن مردم هنگام برده شدن نام قائم در بین مردم متعارف بوده است؛ گوید:
«خدمت حضرت صادق [علیه السّلام] عرض شد علّت چیست که در موقع ذکر نام قائم باید قیام کرد؟ در جواب فرمود: ”صاحبالأمر غیبتی دارد بسیار طولانی، و از کثرت لطف و محبتّی که به دوستانش دارد هر کس وی را به لقب قائم که مُشعر است به دولت او و اظهار تأثّری است از غربت او یاد کند، آنجناب هم نظر لطفی به او خواهد نمود، چون در اینحال مورد توجّه امام واقع میشود سزاوار است از باب احترام برخیزد و تعجیل فرجش را از خدا بخواهد.“»1و2
[کیفیّت نماز عید قربان و فطر]
نماز عید دو رکعت است. بهتر آن است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره ﴿وَٱلشَّمۡسِ﴾ و در رکعت دوم [بعد از حمد] ﴿ٱلۡغَٰشِيَةِ﴾ بخواند؛ یا آنکه در اوّل سوره ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ﴾ و در دوم سوره ﴿وَٱلشَّمۡسِ﴾. بعد از سوره، در رکعت اوّل پنج تکبیر گوید، بعد از هر تکبیر یک قنوت. و در قنوت کافی است ذکر هر دعائی، و بهتر آنست که بگوید:
اللهُمَّ أهلَ الکِبریاءِ و العَظَمَةِ، و أهلَ الجودِ و الجَبَروتِ، و أهلَ العَفوِ و الرّحمَةِ، و أهلَ التَّقوَی و المَغفِرَةِ، أسألُکَ بحقِّ هذَا الیَومِ ـ الَّذی جعَلتَهُ للمسلِمینَ عِیدًا و لمُحَمَّدٍ صَلّی اللهُ علَیهِ و آلِه ذُخرًا و شَرفًا و کَرامَةً و مَزیدًا ـ أن تُصلِّیَ علَی محمّدٍ و
آلِ محمّدٍ، و أن تُدخِلَنی فی کُلِّ خَیرٍ أدخَلتَ فیه محَمّدًا و آلَ محمّد،ٍ و أن تُخرِجَنی مِن کُلِّ سُوءٍ أخرَجتَ مِنه محمّدًا و آلَ محمّدٍ، صلَواتُک علَیه و علَیهم. اللهُمَّ إنّی أسألُکَ خَیرَ ما سَألکَ به عِبادُکَ الصّالِحون، و أعوذُ بکَ مِمّا استَعاذَ منهُ عِبادُکَ المُخلَصون.
و در رکعت دوم بعد از سوره چهار تکبیر گوید...1و2
[نماز حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه]
نماز حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف دو رکعت است؛ و در موقع ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ﴾ صد مرتبه ذکر میشود. پس از اتمام نماز این دعا باید خوانده شود:
”اللهُمَّ عَظُمَ البَلاءُ، و بَرِحَ الخَفاءُ، و انکَشَفَ الغِطاءُ، و ضاقَتِ الأرضُ بِما وَسِعَتِ السَّماءُ، و إلَیکَ یا رَبِّ المُشتَکَی، و علَیکَ المُعَوَّلُ فی الشِّدَّةِ و الرَّخاءِ. اللهُمَّ صَلِّ علَی محَمّدٍ و آلِ محَمّدٍ، الّذینَ أمَرتَنا بِطاعَتهِم، و عجِّلِ اللهُمّ فَرَجَهُم بِقائمِهِم و أظهِر إعزازَهُ. یا محَمّدُ یا علیُّ، یا علیُّ یا محَمّدُ، اکْفِیانی فإنّکُما کافِیایَ. یا محَمّدُ یا علیُّ، یا علیُّ یا محَمّدُ، اُنصُرانی فإنّکُما ناصِرایَ. یا محَمّدُ یا علیُّ، یا علیُّ یا محَمّدُ، احفَظانی فإنّکُما حافِظایَ. یا مَولایَ یا صاحِبَ الزّمانِ، یا مَولایَ یا صاحِبَ الزّمانِ، یا مَولایَ یا صاحِبَ الزّمان، الغَوثَ الغَوثَ الغَوثَ، أدرِکنی أدرِکنی أدرِکنی، الأمانَ الأمانَ الأمانَ.“3و4
[دعای بعد از هر نماز]
بعد از هر نماز، مستحبّ است بخواند:
اللهُمَّ إنّ مَغفِرَتَکَ أرجَی مِن عَمَلی، و إنّ رَحمَتَکَ أوسَعُ مِن ذَنبِی. اللهُمّ إن کانَ ذَنبِی عِندَکَ عَظیمًا، فعَفوُکَ أعظَمُ مِن ذَنبِی. اللهُمّ إن لَم أکن أهلًا أن أبلُغَ رَحمَتَکَ، فرَحمَتُکَ أهلٌ أن تَبلُغَنی و تَسَعَنی؛ لأنّها وَسِعَت کُلَّ شَیءٍ، برَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ.1و2
[دعای بعد از نماز نافله مغرب]
بعد از نماز نافله مغرب مستحبّ است بخواند:
”اللهُمَّ إنّی أسألُکَ مُوجِباتِ رَحمَتِکَ، و عَزائِمَ مَغفِرَتِکَ، و النَّجاةَ مِن النّارِ و مِن کُلِّ بَلِیّةٍ، و الفَوزَ بِالجَنّةِ، و الرِّضوانَ فی دارِ السّلامِ، و جِوارَ نَبیِّکَ مُحمّدٍ علَیهِ و آلِه السّلامُ. اللهُمَّ ما بِنا مِن نِعمَةٍ فَمِنکَ، لا إلَهَ إلّا أنتَ، أستَغفِرُکَ و أتوبُ إلَیکَ.“3و4
[دعای بعد از نماز صبح برای دفع کوری و دیوانگی و جذام و ...]
بعد از نماز صبح ده مرتبه بگوید:
”سُبحانَ اللهِ العَظیمِ و بِحَمدِه، و لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ“ خداوند او را عافیت دهد از کوری و دیوانگی و جذام و فقر، و خانه بر سر فرود آمدن یا خرافت در هنگام پیری.5
[دعای بعد از نماز صبح برای قضاء حاجت و کفایت کردن حق تعالی امور مهم را]
هر که بعد از نماز صبح این دعا را بخواند، حاجتی طلب نکند مگر آنکه آسان شود از برای او، و کفایت کند حقّ تعالی آنچه را که مهمّ اوست:
”بِسمِ اللهِ، و صلّی اللهُ علَی مُحمّدٍ و آلِه، ﴿وَأُفَوِّضُ أَمۡرِيٓ إِلَى ٱللَهِ إِنَّ ٱللَهَ بَصِيرُۢ بِٱلۡعِبَادِ * فَوَقَىٰهُ ٱللَهُ سَئَِّاتِ مَا مَكَرُواْ﴾،1 ﴿لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِينَ * فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّيۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّ وَكَذَٰلِكَ نُۨجِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾،2 ﴿حَسۡبُنَا ٱللَهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ * فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ يَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ﴾،3 ما شاءَ اللهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ، ما شاءَ اللهُ، لا ما شاءَ النّاسُ، ما شاءَ اللهُ و إن کَرِهَ النّاسُ، حَسبِیَ الرّبُّ مِن المَربوبینَ، حَسبِیَ الخالِقُ مِن المَخلوقینَ، حَسبِیَ الرّازِقُ مِن المَرزوقینَ، حَسبِیَ اللهُ رَبُّ العالَمینَ، حَسبِیَ مَن هُوَ حَسبِی، حَسبِیَ مَن لَم یَزَل حَسبِی، حَسبِیَ مَن کانَ مُذ کُنتُ لَم یَزَل حَسبِی، ﴿حَسۡبِيَ ٱللَهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَهُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ﴾.4»5و6
کیفیّت نوافل موظّفه شهر رمضان
در ماه مبارک رمضان علاوه بر نوافل مکتوبه، هزار رکعت صلاة نافله
بخصوصه موظّف گردیده است. هرچند روایات در این باب خالی از مقداری اختلاف نیست، لکن کیفیّت راجحۀ آن، این است که:
در بیست شب اوّل هر شب بیست رکعت، و در دهۀ آخر هر شب سی رکعت نماز گزارد، مگر در شبهای قدر که هر شب صد رکعت نماز میکند؛ در اینصورت ٩٢٠رکعت نماز گزارده است. و برای اتمام آن تا هزار رکعت، هر جمعه از ماه مبارک ده رکعت نماز به کیفیّت صلاة أمیرالمؤمنین و صلاة حضرت فاطمه و حضرت جعفر علیهم السّلام بجای میآورد، مگر در جمعه آخر که در روز آن بیست رکعت نماز به کیفیّت صلاة أمیرالمؤمنین علیه السّلام و در شب بعد آن (که شب شنبه است) بیست رکعت نماز به کیفیّت صلاة حضرت فاطمه علیها السّلام بجای میآورد.1
[کیفیّت صلاة أمیرالمؤمنین علیه السّلام]
و امّا کیفیّت صلاة أمیرالمؤمنین علیه السّلام آنکه: چهار رکعت به دو سلام بجای میآورد، در هر رکعت «حمد» یک مرتبه و «توحید» پنجاه مرتبه.
[کیفیّت صلاة حضرت زهرا سلام الله علیها]
و امّا کیفیّت صلاة فاطمه علیها السّلام آنکه: دو رکعت بجای میآورد، در رکعت اوّل «حمد» یک مرتبه و «قدر» صد مرتبه، و در رکعت دوّم «حمد» یک مرتبه و «توحید» صد مرتبه، و بعد از نماز تسبیح حضرت زهراء علیها السّلام را بجای میآورد.2
[کیفیّت صلاة حضرت جعفر طیّار علیه السّلام]
و امّا کیفیّت صلاة جعفر علیه السّلام آنکه:
یُصلّی أربعَ رکعاتٍ بتسلیمَین، یَقرأُ فی الاُولی
راجع به نماز استخاره
در لغتنامه دهخدا در مادّه ص، در صفحه ٣٠١، راجع به «صلاة استخاره» آورده است:
«صلاة استخاره [صَ ةِ اِ تِ] (اِ مرکب) نمازی است به دو رکعت به نیّت استخاره. در کشّاف اصطلاحات الفنون از جابر آرَد:
”پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم ما را به آئین استخاره آشنا میکرد و میآموخت همچنانکه قرائت سورههای قرآنیّه را؛ و میفرمود: هرگاه شما را امر مهمّی پیش آید دو رکعت نماز به نیّت نماز استخاره بجای آرید و پس از پایان یافتن نماز این دعا را بخوانید:
اللهُمَّ إنّی أستَخیرُک بعِلمِکَ، و أستَقدِرُکَ بقُدرتِکَ، و أسئلُکَ من فَضلِک
العظیم، فإنّک تَقدِرُ و لا أَقدِرُ، و تَعلَمُ و لا أعلَمُ، و أنت علّامُ الغیوب؛ اللهُمَّ إن کنتَ تَعلمُ أنّ هذا الأمرَ خَیرٌ لی فی دینی و مَعاشی و عاقبةِ أمری (أو قال: فی عاجلِ أمری و آجِلِه) فاقْدِره لی و یَسِّرْه لی، ثُمّ بارِکْ لی فیه، و إن کنتَ تَعلمُ أنّ هذا الأمرَ شرٌّ لی فی دینی و مَعاشی و عاقبةِ أمری (أو قال: فی عاجل أمری و آجِلِه) فَاصْرِفْه عنّی و اصْرِفنی عنه، و اقْدِرْ لِیَ الخیرَ حیثُ کان، ثمّ رَضِّنی به.1
پس از اختتام این دعا عملی را که در نظر داری انجام دهی نام ببر.“
بخاری این حدیث را در صحیح خود آورده است،2 و شیخ عبدالحقّ دهلوی شرحی برای این حدیث آورده که خلاصۀ آن، این است که: آن حضرت تعلیم میکرد صحابه را دعای استخاره و نماز آن را، چنانچه تعلیم میکرد ایشان را سورهای از قرآن؛ که میفرمود آن حضرت:
”چون قصد کند یکی از شما به کاری (یعنی کاری که نادر باشد وجود آن و اعتناء باشد به حصول آن، مثل: سفر و عمارت و تجارت و نکاح و خرید و فروش شیئی معتدٌّبه، نه مانند اکل و شرب معتاد و خرید و فروش اشیاء حقیره) بعد از آنکه از قبیل مباح باشد و تردّد بوَد در خیریّت و شرّیت آن، پس دو رکعت نماز نفل به نیّت استخاره بگزارد.“
و در حدیث دیگر آمده که: بخواند از قرآن آنچه میسّر شود؛ و در بعضی روایات3 سورۀ ﴿قُلۡ يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾4 و ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾5 نیز آمده، و مأثور از
سَلَف نیز همین است.»1
راجع به افضلیّت نماز
در وسائل جلد ١، صفحه ٥، طبع امیر بهادر، حدیث ٣٦، آورده است که:
«محمّد بن الحسن فی المجالس و الأخبار بإسناده عن علیّ بن عُقبَة عن أبیکَهْمَش [کهمس] و بإسناده عن زریق عن أبیعبدالله علیه السّلام، قال:
قلتُ له: أیُّ الأعمال أفضلُ بعدَ المعرفة؟ فقال:
”ما مِن شیءٍ بعدَ المعرفة یَعدِلُ هذه الصّلاةَ، و لا بعدَ المعرفةِ و الصّلاةِ شیءٌ یَعدل الزکاةَ، و لا بعدَ ذلک شیءٌ یَعدل الصّومَ، و لا بعدَ ذلک شیءٌ یَعدل الحجَّ، و فاتحةُ ذلک کلّه معرفتُنا، و خاتمَتُه معرفتُنا، و لا شیءٌ بعد ذلک کَبِرِّ الإخوان و المواساةِ ببذل الدّینار و الدّرهم.“ إلی أن قال:
”و ما رأیتُ شیئًا أسرعَ غِنیً و لا أنفَی للفقرِ مِن إدمان حجّ هذا البیت، و صلاةُ فریضةٍ تَعدِلُ عند الله ألفَ حَجّةٍ و ألفَ عُمرةٍ مَبروراتٍ متقبّلاتٍ، و لَحَجّةٌ خیرٌ عنده مِن بیتٍ مَملوٍّ ذهبًا، لا بل خیرٌ مِن ملءِ الدّنیا ذهبًا و فِضّةً یُنفِقُه فی سبیل الله. و الّذی بَعثَ محمّدًا صلّی اللهُ علیه و آله و سلّم بالحقِّ بشیرًا و نذیرًا لَقضاءُ حاجةِ امرءٍ مسلِمٍ و تنفیسُ کُربتِه أفضلُ مِن حَجّةٍ و طوافٍ و حَجّةٍ و طوافٍ حتّی عَقَد عشرةً.“ ـ الحدیث. »2و3
صلاة الغدیر
فی إقبال سیّد بن طاوس ـ رضوان الله علیه ـ صفحة ٤٥١، قال:
«فصلٌ فیما نَذکره مِن عملِ لیلة الغدیر
وَجدنا فیها صلاةً مذکورةً فی کتب العبادات، و الصلاةُ خیرُ موضوعٍ و خیرُ مسموعٍ، عامٌّ فی سائر الصَلَوات.
ذکرُ صفةِ هذه الصلاة فی لیلة الغدیر:
و هی اثنتا عشرةَ رکعةً، لا یُسَلِّم إلّا فی اُخراهنّ و یَجلِسُ بینَ کُلِّ رکعتَین، و یَقرأ فی کلّ رکعة ﴿ٱلۡحَمۡدُ﴾ و ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾عشرَ مرّاتٍ، و ”آیةَ الکرسی“ مرّةً، فإذا أتیت الثانیةَ عشر فَاقْرَأ فیها ﴿ٱلۡحَمۡدُ﴾ سبعَ مرّاتٍ، و ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾ سبعَ مرّاتٍ، و اقْنُت و قل:
”لا إلهَ إلّا اللهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلکُ و لَهُ الحَمدُ، یُحیِی و یُمِیتُ و یُمِیتُ و یُحیِی، و هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ، (عشرَ مرّاتٍ)، بِیَدِهِ الخَیرُ و هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.“
و ترکَع و تسجُد و تقول فی سجودک عشرَ مَرّاتٍ:
”سُبحانَ مَن أحصَی کُلَّ شَیءٍ عِلمُهُ، سُبحانَ مَن لا یَنبَغِی التَّسبِیحُ إلّا لَهُ، سُبحانَ ذِی المَنِّ و النِّعَمِ، سُبحانَ ذِی الفَضلِ و الطَّولِ، سُبحانَ ذِی العِزَّةِ و الکَرَمِ؛ أسألُکَ بِمَعاقِدِ العِزِّ مِن عَرشِکَ و مُنتَهَی الرَّحمَةِ مِن کِتابِکَ و بِالاسمِ الأعظَمِ و کَلِماتِک التّامَّةِ، أن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ رَسُولِکَ و أهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ و أن تَفعَلَ بِی کَذا و کَذا، إنَّکَ سَمِیعٌ مُجِیبٌ.“»1و2
[منتخبی از فقرات دعای ندبه]
أینَ بَقیّةُ اللهِ الّتی لا تَخلُو مِن العِترَةِ الهادیَةِ؟
أینَ المُعَدُّ لِقَطعِ دابِرِ الظَّلَمةِ؟
أینَ المُنتَظَرُ لِإقامَةِ الأمتِ و العِوَجِ؟
أینَ المُتَخَیَّرُ لإعادَةِ المِلَّةِ و الشَّریعَةِ؟
أینَ المُؤَمَّلُ لِإحیاءِ الکِتابِ و حُدودِه؟
أینَ مُؤَلِّفُ شَملِ الصَّلاحِ و الرِّضا؟
أینَ الطّالِبُ بِذُحولِ الأنبیاءِ و أبناءِ الأنبیاءِ؟
أینَ الطّالِبُ بِدَمِ المَقتُولِ بکربَلاءَ؟1و2
دعای نور
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بِسمِ اللهِ النّورِ، بِسمِ اللهِ نُورِ النّورِ، بِسمِ اللهِ نورٌ علَی نورٍ، بِسمِ اللهِ الّذی هُوَ مُدَبِّرُ الأُمورِ، بِسمِ اللهِ الّذی خَلَقَ النّورَ مِن النّورِ، الحَمدُ لِلّهِ الّذی خَلَقَ النّورَ مِن النّورِ، و أنزَلَ النّورَ علَی الطُّورِ، فی کِتابٍ مَسطورٍ، فی رَقٍّ مَنشورٍ، بقَدَرٍ مَقدورٍ، علَی نَبیٍّ مَحبورٍ. الحَمدُ لِلّهِ الّذی هُوَ بالعِزِّ مَذکورٌ، و بالفَخرِ مَشهورٌ، و علَی السَّرّاء و الضَّرّاء مَشکورٌ، و صلّی الله علَی سَیِّدِنا محَمّدٍ و آلِه الطّاهِرینَ.3
این دعا را باید در وقت صبح و شام خواند.1
[دعای نور در صحیفۀ ثانیۀ علویّه]
اللهُمّ إنّی أسألُکَ باسمِکَ العَظیمِ الأعظَمِ، الأجَلِّ الأکرَمِ، المَخزونِ المَکنونِ، النّورِ الحَقِّ، البُرهانِ المُبینِ، الّذی هُوَ نورٌ مَعَ نورٍ، و نورٌ مِن نورٍ، و نورٌ فی نورٍ، و نورٌ علَی نورٍ، و نورٌ فَوقَ کُلِّ نورٍ، و نورٌ یُضیءُ بِه کُلُّ ظُلمَةٍ، و یَنکسِرُ [یُکسَرُ] بِه کُلُّ شِدّةٍ و کُلُّ شَیطانٍ مَریدٍ و کُلُّ جَبّارٍ عَنیدٍ، [تُضیءُ بِه کُلَّ ظُلمَةٍ و تَکسِرُ بِه کُلَّ شِدّةٍ و کُلَّ شَیطانٍ مَریدٍ و کُلَّ جَبّارٍ عَنیدٍ،] و لا تَقِرُّ بِه أرضٌ، و لا تَقومُ بِه سَماءٌ، و یأمَنُ بِه کُلُّ خائفٍ، و یَبطُلُ بِه سِحرُ کُلِّ ساحِرٍ و بَغیُ کُلِّ باغٍ و حَسَدُ کُلِّ حاسِدٍ، و یَتَصَدَّعُ لعَظَمَتِه البَرُّ و البَحرُ، و یَستَقِلُّ [یستَقِرُّ] بِه الفُلکُ حینَ یَتَکَلَّمُ بِه المَلَکُ، فَلا یَکونُ لِلمَوجِ علَیهِ سَبیلٌ، و هُوَ اسمُکَ الأعظَمُ الأعظَمُ، الأجَلُّ الأجَلُّ، النّورُ الأکبَرُ، الّذی سَمَّیتَ بِه نَفسَکَ، و استَوَیتَ بِه علَی عَرشِکَ، و أتَوَجَّهُ إلَیکَ بمحَمّدٍ صلّی الله علَیهِ و آلِه و أهلِ بَیتِه، و أسألُکَ بِکَ و بِهِم أن تُصَلِّیَ علَی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ، و أن تَفعَلَ بی کَذا و کَذا2.3
(دعای نور در صحیفۀ ثانیۀ علویّه)
[زیارت جامعۀ کبیره]
السّلامُ علَیکُم یا أهلَ بَیتِ النُّبوّةِ و مَوضِعَ الرِّسالَةِ و مُختَلَفَ الملائکَةِ و مَهبِطَ الوَحیِ و مَعدِنَ الرَّحمَةِ و خُزّانَ العِلمِ و مُنتَهَی الحِلمِ و أُصولَ الکَرَمِ [و قادَةَ الأُمَمِ] و
أولِیاءَ النِّعَمِ و عَناصِرَ الأبرارِ و دَعائمَ الأخیارِ و ساسَةَ العِبادِ و أرکانَ البِلادِ و أبوابَ الإیمانِ و أُمَناءَ الرّحمَنِ و سُلالَةَ النَّبیِّینَ و صَفوَةَ المُرسَلینَ و عِترَةَ خِیَرَةِ رَبِّ العالَمینَ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه.
السّلامُ علَی أئمّةِ الهُدَی و مَصابیحِ الدُّجَی و أعلامِ التُّقَی و ذَوِی النُّهَی و اُولِی الحِجَی و کَهفِ الوَرَی و وَرَثَةِ الأنبیاءِ و المَثَلِ الأعلَی و الدَّعوَةِ الحُسنَی و حُجَجِ اللهِ علَی أهلِ الدُّنیا و الآخِرَةِ و الأُولَی و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه.
السّلامُ علَی مَحالِّ مَعرِفَةِ اللهِ و مَساکِنِ بَرَکَةِ اللهِ و مَعادِنِ حِکمَةِ اللهِ و حَفَظَةِ سِرِّ اللهِ و حَمَلَةِ کِتابِ اللهِ و أوصیاءِ نَبیِّ اللهِ و ذُرِّیَّةِ رَسولِ اللهِ صلّی الله علَیهِ و آلِه و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه.
السّلامُ علَی الدُّعاةِ إلَی اللهِ و الأدِلّاءِ علَی مَرضاةِ اللهِ و المُستَقِرّینَ فی أمرِ اللهِ و التّامّینَ فی مَحَبّةِ اللهِ و المُخلَصینَ فی تَوحیدِ اللهِ و المُظهِرینَ لأِمرِ اللهِ و نَهیِه و عِبادِه المُکرَمینَ الّذینَ لا یَسبِقونَهُ بِالقَولِ و هُم بِأمرِه یَعمَلونَ و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه.
السّلامُ علَی الأئمّةِ الدُّعاةِ و القادَةِ الهُداةِ و السّادَةِ الوُلاةِ و الذّادَةِ الحُماةِ و أهلِ الذِّکرِ و أُولِی الأمرِ و بَقیّةِ اللهِ و خِیَرَتِه و حِزبِه و عَیبَةِ عِلمِه و حُجّتِه و صِراطِه و نورِه و بُرهانِه و رَحمَةُ اللهِ و بَرَکاتُه.
أشهَدُ أن لا إلَهَ إلّا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَما شَهِدَ اللهُ لنَفسِه و شَهِدَت لَهُ مَلائکَتُه و أُولوا العِلمِ مِن خَلقِه، لا إلَهَ إلّا هُوَ العَزیزُ الحَکیمُ. و أشهَدُ أنّ محَمّدًا عَبدُه المُنتَجَبُ و رَسولُه المُرتَضَی، أَرسَلَهُ ﴿بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ﴾.1
و أشهَدُ أنّکُمُ الأئمّةُ الرّاشِدونَ المَهدِیّونَ المَعصومونَ المُکَرَّمونَ المُقَرَّبونَ المُتَّقونَ الصّادِقونَ المُصطَفَونَ، المُطیعونَ لِلّه، القَوّامونَ بأمرِه، العامِلونَ بإرادَتِه، الفائزونَ بکَرامَتِه، اصطَفاکُم بعِلمِه، و ارتَضاکُم لغَیبِه، و اخْتارَکُم لِسِرّهِ، و اجْتَباکُم بقُدرَتِه، و أعَزَّکُم بهُداهُ، و خَصَّکُم ببُرهانِه، و انتَجَبَکُم لِنورِه، و أیَّدَکُم بِرُوحِه، و رَضِیَکُم خُلَفاءَ فی أرضِه، و حُجَجًا علَی بَریَّتِه، و أنصارًا لِدینِه، و حَفَظَةً لسِرّهِ، و خَزَنَةً لعِلمِه، و مُستَودَعًا لحِکمَتِه، و تَراجِمَةً لِوَحیِه، و أرکانًا لتَوحیدِه، و شُهَداءَ علَی خَلقِه، و أعلامًا لعِبادِه، و مَنارًا فی بِلادِه، و أدِلّاءَ علَی صِراطِه، عَصَمَکُمُ اللهُ مِن الزَّلَلِ، و آمَنَکُم مِن الفِتَنِ، و أذهَبَ ﴿عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا﴾1 [طَهَّرَکُم تَطهِیرًا].
فعَظَّمتُم جَلالَهُ، و أکبَرتُم شَأنَهُ، و مَجَّدتُم کَرَمَه، و أدَمتُم ذِکرَهُ، و وَکَّدتُم میثاقَه، و أحکَمتُم عَقدَ طاعَتِه، و نَصَحتُم لَهُ فی السّرِّ و العلانیَةِ، و دَعَوتُم إلَی سَبیلِه ﴿بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِ﴾،2 و بَذَلتُم أنفُسَکُم فی مَرضاتِه، و صَبَرتُم علَی ما أصابَکُم فی جَنبِه، و أقَمتُم الصّلَاةَ، و آتَیتُمُ الزّکَاةَ، و أمَرتُم بِالمَعروفِ، و نَهَیتُم عَن المُنکَرِ، و جاهَدتُم فی اللهِ حَقَّ جِهادِه حتّی أعلَنتُم دَعوَتَه، و بَیَّنتُم فَرائضَه، و أقَمتُم حُدودَه، و نَشَرتُم شَرائعَ أحکامِه، و سَنَنتُم سُنَّتَه، و صِرتُم فی ذَلِکَ مِنهُ إلَی الرِّضا، و سَلَّمتُم لَهُ القَضاءَ، و صَدَّقتُم مِن رُسُلِه مَن مَضَی.
فَالرّاغِبُ عَنکُم مارِقٌ، و اللازِمُ لَکُم لاحِقٌ، و المُقَصِّرُ فی حَقِّکُم زاهِقٌ، و الحَقُّ مَعَکُم و فیکُم و مِنکُم و إلَیکُم، و أنتُم أهلُه و مَعدِنُه، و میراثُ النُّبُوّةِ عِندَکُم، و إیابُ
الخَلقِ إلَیکُم، و حِسابُهُم علَیکُم، و فَصلُ الخِطابِ عِندَکُم، و آیاتُ اللهِ لَدَیکُم، و عَزائمُه فیکُم، و نورُه و بُرهانُه عِندَکُم، و أمرُه إلَیکُم.
مَن والاکُم فَقَد والَی اللهَ، و مَن عاداکُم فَقَد عادَی اللهَ، و مَن أحَبَّکُم فَقَد أحَبَّ اللهَ، و مَن أبغَضَکُم فَقَد أبغَضَ اللهَ، و مَن اعْتَصَمَ بِکُم فَقَد اعْتَصَمَ بِاللهِ. أنتُمُ الصِّراطُ الأقوَمُ و شُهَداءُ دارِ الفَناءِ و شُفَعاءُ دارِ البَقاءِ و الرَّحمَةُ المَوصولَةُ و الآیَةُ المَخزونَةُ و الأمانَةُ المَحفوظَةُ و البابُ المُبتَلَی بِه النّاسُ. مَن أَتاکُم نَجا، و مَن لَم یَأتِکُم هَلَکَ. إلَی اللهِ تَدعُونَ، و علَیهِ تَدُلّونَ، و بِه تُؤمِنونَ، و لَهُ تُسَلِّمونَ، و بِأَمرِه تَعمَلونَ، و إلَی سَبیلِه تُرشِدونَ، و بقَولِه تَحکُمونَ.
سَعِدَ مَن والاکُم، و هَلَکَ مَن عاداکُم، و خابَ مَن جَحَدَکُم، و ضَلَّ مَن فارَقَکُم، و فازَ مَن تَمَسَّکَ بِکُم، و أَمِنَ مَن لَجَأَ إلَیکُم، و سَلِمَ مَن صَدَّقَکُم، و هُدِیَ مَن اعْتَصَمَ بِکُم. مَن اتَّبَعَکُم فَالجَنّةُ مَأْواهُ، و مَن خالَفَکُم فالنّارُ مَثواهُ، و مَن جَحَدَکُم کافِرٌ، و مَن حارَبَکُم مُشرِکٌ، و مَن رَدَّ علَیکُم فی أسفَلِ دَرکٍ مِن الجَحیمِ.
أشهَدُ أَنَّ هَذا سابِقٌ لَکُم فیما مَضَی و جارٍ لَکُم فیما بَقِیَ، و أنّ أرواحَکُم و نورَکُم و طینَتَکُم واحِدَةٌ، طابَت و طَهُرَت، بَعضُها مِن بَعضٍ. خَلَقَکُمُ اللهُ أنوارًا، فجَعَلَکُم بعَرشِه مُحدِقینَ، حتّی مَنَّ علَینا بِکُم، فجَعَلَکُم ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ ٱللَهُ أَن تُرۡفَعَ وَيُذۡكَرَ فِيهَا ٱسۡمُهُۥ﴾1 و جَعَلَ صَلَواتَنا علَیکُم، و ما خَصَّنا بِه مِن وِلایَتِکُم طِیبًا لِخَلقِنا و طَهارَةً لأنفُسِنا و تَزکیَةً لَنا و کَفّارَةً لِذُنوبِنا، فکُنّا عِندَهُ مُسَلِّمینَ بفَضلِکُم، و مَعروفینَ بتَصدیقِنا إیّاکُم. فبَلَغَ اللهُ بِکُم أَشرَفَ مَحَلِّ المُکَرَّمینَ و أعلَی مَنازِلِ المُقَرَّبینَ و أرفَعَ دَرَجاتِ المُرسَلینَ، حَیثُ لا یَلحَقُه لاحِقٌ، و لا یَفوقُه فائقٌ، و لا یَسبِقُه سابِقٌ،
و لا یَطمَعُ فی إدراکِه طامِعٌ، حتّی لا یَبقَی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ و لا نَبیٌّ مُرسَلٌ و لا صِدّیقٌ و لا شَهیدٌ و لا عالِمٌ و لا جاهِلٌ و لا دَنِیٌّ و لا فاضِلٌ و لا مُؤمِنٌ صالِحٌ و لا فاجِرٌ طالِحٌ و لا جَبّارٌ عَنیدٌ و لا شَیطانٌ مَریدٌ و لا خَلقٌ فیما بَینَ ذَلِکَ شَهیدٌ إلّا عَرَّفَهُم جَلالَةَ أمرِکُم و عِظَمَ خَطَرِکُم و کِبَرَ شَأنِکُم و تَمامَ نورِکُم و صِدقَ مَقاعِدِکُم و ثَباتَ مَقامِکُم و شَرَفَ مَحَلِّکُم و مَنزِلَتِکُم عِندَهُ و کَرامَتَکُم علَیهِ و خاصَّتَکُم لَدَیهِ و قُربَ مَنزِلَتِکُم مِنهُ.
بِأبی أنتُم و أُمِّی و أهلی و مالی و أُسرَتی! أُشهِدُ اللهَ و أُشهِدُکُم أَنّی مُؤمِنٌ بِکُم و بِما آمَنتُم بِه، کافِرٌ بِعَدُوِّکُم و بِما کَفَرتُم بِه، مُستَبصِرٌ بِشَأنِکُم و بِضَلالَةِ مَن خالَفَکُم، مُوالٍ لَکُم و لأولیائِکُم، مُبغِضٌ لأعدائِکُم و مُعادٍ لَهُم، سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم، و حَربٌ لِمَن حارَبَکُم، مُحَقِّقٌ لِما حَقَّقتُم، مُبطِلٌ لِما أبطَلتُم، مُطیعٌ لَکُم، عارِفٌ بِحَقِّکُم، مُقِرٌّ بفَضلِکُم، مُحتَمِلٌ لعِلمِکُم، مُحتَجِبٌ بذِمَّتِکُم، مُعتَرِفٌ بِکُم، مُؤمِنٌ بإیابِکُم، مُصَدِّقٌ برَجعَتِکُم، مُنتَظِرٌ لِأمرِکُم، مُرتَقِبٌ لدَولَتِکُم، آخِذٌ بقَولِکُم، عامِلٌ بِأمرِکُم، مُستَجیرٌ بِکُم، زائرٌ لَکُم، لائذٌ عائذٌ بقُبورِکُم، مُستَشفِعٌ إلَی اللهِ عَزّوجَلّ بِکُم، و مُتَقَرِّبٌ بِکُم إلَیهِ، و مُقَدِّمُکُم أمامَ طَلِبَتی و حَوائِجی و إرادَتی فی کُلِّ أحوالی و أُموری، مُؤمِنٌ بِسِرِّکُم و عَلانِیَتِکُم و شاهِدِکُم و غائبِکُم و أوَّلِکُم و آخِرِکُم، و مُفَوِّضٌ فی ذلِکَ کُلِّهِ إلَیکُم، و مُسَلِّمٌ فیهِ مَعَکُم، و قَلبی لَکُم مُسَلِّمٌ [سلم] و رَأیِی لَکُم تَبَعٌ، و نُصرَتی لَکُم مُعَدَّةٌ، حتّی یُحیِیَ اللهُ تَعالَی دینَهُ بِکُم، و یَرُدَّکُم فی أیّامِه، و یُظهِرَکُم لِعَدلِه، و یُمَکِّنَکُم فی أرضِه.
فمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ غَیرِکُم [عدوکم]، آمَنتُ بِکُم، و تَوَلَّیتُ آخِرَکُم بِما تَوَلَّیتُ بِه أوَّلَکُم، و بَرِئتُ إلَی اللهِ عَزّوجَلّ مِن أعدائکُم و مِن الجِبتِ و الطّاغوتِ و الشَّیاطینِ و حِزبِهِمُ الظّالِمینَ لَکُم الجاحِدینَ لِحَقِّکُم و المارِقینَ مِن وِلایَتِکُم و الغاصِبینَ
لإرثِکُم، الشّاکِّینَ فیکُم، المُنحَرِفینَ عَنکُم، و مِن کُلِّ وَلیجَةٍ دونَکُم و کُلِّ مُطاعٍ سِواکُم، و مِنَ الأئمّةِ الّذینَ یَدعونَ إلَی النّارِ.
فثَبَّتَنِیَ اللهُ أبَدًا ما حَیِیتُ علَی مُوالاتِکُم و مَحَبَّتِکُم و دینِکُم، و وَفّقَنی لِطاعَتِکُم، و رَزَقَنی شَفاعَتَکُم، و جَعَلَنی مِن خِیارِ مَوالیکُم التّابِعینَ لِما دَعَوتُم إلَیهِ، و جَعَلَنی مِمّن یَقتَصُّ آثارَکُم، و یَسلُکُ سَبیلَکُم، و یَهتَدی بِهُداکُم، و یُحشَرُ فی زُمرَتِکُم، و یَکِرُّ فی رَجعَتِکُم، و یُمَلَّکُ فی دَولَتِکُم، و یُشَرَّفُ فی عافیَتِکُم، و یُمَکَّنُ فی أیّامِکُم، و تَقَرُّ عَینُه غَدًا بِرُؤیَتِکُم.
بِأبی أنتُم و أُمّی و نَفسی و أهلی و مالی! مَن أرادَ اللهَ بَدَأ بِکُم، و مَن وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنکُم، و مَن قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُم. مَوالِیَّ، لا أُحصی ثَناءَکُم، و لا أبلُغُ مِنَ المَدحِ کُنهَکُم و مِنَ الوَصفِ قَدرَکُم، و أنتُم نورُ الأخیارِ و هُداةُ الأبرارِ و حُجَجُ الجَبّارِ. بِکُم فَتَحَ اللهُ، و بِکُم یَختِمُ، و بِکُم یُنَزِّلُ الغَیثَ، و بِکُم یُمسِکُ السّماءَ أن تَقَعَ علَی الأرضِ إلّا بإذنِه، و بِکُم یُنَفِّسُ الهَمَّ و یَکشِفُ الضُّرَّ، و عِندَکُم ما نَزَلَت بِه رُسُلُه و هَبَطَت بِه مَلائکَتُه، و إلَی جَدِّکُم (و اگر زیارت حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام باشد بگوید: و إلَی أخیکَ) بُعِثَ الرُّوحُ الأمینُ، آتاکُمُ اللهُ ما لَم یُؤتِ أحَدًا مِن العالَمینَ، طَأْطَأ کُلُّ شَریفٍ لِشَرَفِکُم، و بَخَعَ کُلُّ مُتَکَبِّرٍ لِطاعَتِکُم، و خَضَعَ کُلُّ جَبّارٍ لِفَضلِکُم، و ذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لَکُم، و أَشرَقَتِ الأرضُ ِبنورِکُم، و فازَ الفائزونَ بوِلایَتِکُم. بِکُم یُسلَکُ إلَی الرِّضوانِ، و علَی مَن جَحَدَ وِلایَتَکُم غَضَبُ الرّحمَنِ.
بِأبی أنتُم و أُمّی و نَفسی و أهلی و مالی! ذِکرُکُم فی الذّاکِرینَ، و أسماؤُکُم فی الأسماءِ، و أجسادُکُم فی الأجسادِ، و أرواحُکُم فی الأرواحِ، و أنفُسُکُم فی النُّفوسِ، و آثارُکُم فی الآثارِ، و قُبورُکُم فی القُبورِ. فَما أَحلَی أسماءَکُم، و أکرَمَ أنفُسَکُم، و أعظَمَ
شَأنَکُم، و أجَلَّ خَطَرَکُم، و أوفَی عَهدَکُم، و أصدَقَ وَعدَکُم! کَلامُکُم نورٌ، و أمرُکُم رُشدٌ، و وَصیَّتُکمُ التَّقوَی، و فِعلُکمُ الخَیرُ، و عادَتُکمُ الإحسانُ، و سَجیَّتُکمُ الکَرَمُ، و شَأنُکمُ الحَقُّ و الصِّدقُ و الرِّفقُ، و قَولُکُم حُکمٌ و حَتمٌ، و رَأیُکُم عِلمٌ و حِلمٌ و حَزمٌ. إن ذُکِرَ الخَیرُ کُنتُم أوّلَهُ و أصلَهُ و فَرعَهُ و مَعدِنَهُ و مَأْواهُ و مُنتَهاهُ.
بِأبی أنتُم و أُمِّی و نَفسی! کَیفَ أصِفُ حُسنَ ثَنائِکُم و أُحصِی جَمیلَ بَلائکُم، و بِکُم أخرَجَنا اللهُ مِن الذُّلِّ، و فَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ الکُروبِ، و أنقَذَنا مِن شَفا جُرُفِ الهَلَکاتِ و مِن النّارِ.
بِأبی أنتُم و أُمِّی و نَفسی! بِمُوالاتِکُم عَلَّمَنا اللهُ مَعالِمَ دینِنا، و أصلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِن دُنیانا، و بِمُوالاتِکُم تَمَّتِ الکَلِمَةُ، و عَظُمَتِ النِّعمَةُ، و ائْتَلَفَتِ الفُرقَةُ، و بِمُوالاتِکُم تُقبَلُ الطّاعَةُ المُفتَرَضَةُ، و لَکُمُ المَوَدّةُ الواجِبَةُ و الدَّرَجاتُ الرَّفیعَةُ و المَقامُ المَحمودُ و المَکانُ المَعلومُ عِندَ اللهِ عَزّوجَلَّ و الجاهُ العَظیمُ و الشَّأنُ الکَبیرُ و الشَّفاعَةُ المَقبولَةُ. ﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱكۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّـٰهِدِينَ﴾،1 ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةً إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ﴾،2 ﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن كَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا﴾،3 یا وَلیَّ اللهِ، إنّ بَینِی و بَینَ اللهِ ذُنوبًا لا یَأتِی علَیها إلّا رِضاکُم، فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکُم علَی سِرِّهِ و اسْتَرعاکُم أمرَ خَلقِه و قَرَنَ طاعَتَکُم بِطاعَتِه لَمّا اسْتَوهَبتُم ذُنوبی و کُنتُم شُفَعائی، فَإنِّی لَکُم مُطیعٌ. مَن أطاعَکُم فَقَد أطاعَ اللهَ، و مَن عَصاکُم فَقَد عَصَی اللهَ، و مَن أحَبَّکُم فَقَد أحَبَّ اللهَ، و مَن أبغَضَکُم فَقَد أبغَضَ اللهَ.
اللهُمّ إنّی لَو وَجَدتُ شُفَعاءَ أقرَبَ إلَیکَ مِن محَمّدٍ و أهلِ بَیتِه الأخیارِ الأئمّةِ الأبرارِ لَجَعَلتُهُم شُفَعائی، فَبِحَقِّهِمُ الّذی أوجَبتَ لَهُم علَیکَ أَسأَلُکَ أَن تُدخِلَنی فی جُملَةِ العارِفینَ بِهِم و بِحَقِّهِم، و فی زُمرَةِ المَرحومینَ بِشَفاعَتِهِم؛ إنّکَ أرحَمُ الرّاحِمینَ، و صلّی اللهُ علَی محَمّدٍ و آلِه الطّاهِرینَ و سَلّم تَسلِیمًا، و حَسبُنا اللهُ و نِعمَ الوَکیلُ.1
(زیارت جامعۀ کبیره)2
کیفیّت زیارت عاشورا
بنا به نظر این حقیر جمع بین روایات وارده در این باب (یعنی از جمع بین روایات وارده از پدر صالح بن عُقبه از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام که شیخ طوسی ـ قدّس سرّه ـ در مصباح ذکر فرموده است، و روایت وارده از علقمة بن محمّد حضرمی از حضرت باقر علیه السّلام، و روایت وارده از صفوان بن مهران که از حضرت صادق علیه السّلام نقل کرده است، و این دو روایت اخیر را سیف بن عمیره از آن دو راوی، از آن دو بزرگوار روایت کرده است) چنین است:
باید در صحرا یا مکانی مرتفع بدون سقف برود و در آنجا رو به طرف قبر مطهّر حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام نموده، یک سلام بدهد و سپس لعن شدید بر قاتلان و ظالمان بر آن حضرت بنماید، و سپس دو رکعت نماز بگزارد، و بعداً تکبیر بگوید خواه یک بار یا بیشتر، و سپس زیارت عاشورا را بخواند با صد لعن و صد سلام، و «اللهمّ خُصَّ أنت أوّلَ ظالمٍ» و سجده و دعای آن را نیز بخواند، و بعداً دو رکعت نماز (احتیاطاً) بخواند، و سپس دعای مَرویّ از صفوان را تا آخر بخواند؛
و آن دعا این است: ”یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ، یا مجیبَ دعوةِ المضطرّین، یا کاشِفَ کُرَبِ المکروبینَ، یا غیاثَ المُستَغیثِین.“ ـ الی آخر الدعاء.
این طریق اتمّ و اکمل از طرق آن زیارت است.1
[فرازی از دعای بیستم صحیفه سجّادیّه]
در صحیفه سجّادیه در دعای بیستم آمده است که:
«و لا تَرفَعنی فی النّاسِ دَرَجَةً إلّا حَطَطتَنِی عِندَ نَفسِی مِثلَها، و لا تُحدِثْ لِی عِزًّا ظَاهِرًا إلّا أحدَثتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِندَ نَفسِی بِقَدَرِها.»2و3
[دعائی از صحیفۀ ثانیۀ علویّه]
دعایی است در صفحه ١١ از صحیفۀ ثانیه علویّه که حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام به نوف بکالی تعلیم کردهاند؛ این دعا بسیار عالیالمضمون است.4
[دعاء أمیرالمؤمنین علیه السّلام فی الإنقطاع إلی الله]
و در [صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ٥٢، این دعا از آن حضرت وارد است:
«اللهُمَّ مُنَّ عَلَیَّ بِالتَّوکُّلِ عَلَیکَ، و التَّفوِیضِ إلَیکَ، و الرِّضَا بِقَدَرِکَ، و التَّسلِیمِ لِأمرِکَ، حَتَّی لا أُحِبَّ تَعجِیلَ ما أخَّرتَ و لا تَأخِیرَ ما عَجَّلتَ، یَا رَبَّ العَالَمِینَ.»5
[دعاء أمیرالمؤمنین علیه السّلام لطلب ما یصلح من الدنیا]
و در [صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ٥٦ وارد است:
«اللهُمَّ إنِّی أسألُکَ مِنَ الدُّنیَا و ما فیها ما أُسَدِّدُ بِهِ لِسَانِی، و اُحَصِّنُ بِهِ فَرجِی، و اُؤَدِّی بِهِ أمانَتِی و أصِلُ بِهِ رَحِمِی و أتَّجِرُ بِهِ لِآخِرَتِی.»1
[سخنان نهگانه أمیرالمؤمنین علیه السّلام که چشمههای بلاغت را آرایش و گوهرهای حکمت را بیبدیل نمود]
و در [صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ٦١ و ٦٢ آورده است که:
«و کان من دعائه علیه السّلام فی المناجات، علی ما رواه جماعة من أصحابنا، منهم الشیخُ الصدوق فی الخصال،2 عن الحسن بن حمزة العلوی عن یوسف بن محمّد الطبریّ عن سهل بن نجدة، قال: حدَّثنا وکیع عن زکریّا بن أبیزائدة عن عامر الشّعبیّ، قال:
تَکَلَّمَ أمیرُالمؤمنین علیه السّلام بِتِسعِ کَلِماتٍ ارتَجَلَهُنَّ ارتِجَالًا فَقَأْنَ عُیُونَ البَلاغَةِ و أیتَمنَ جَواهِرَ الحِکمَةِ و قَطَعنَ جَمِیعَ الأنَامِ أن یَلحَقنَ [عَنِ اللِّحَاقِ] بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ: ثَلاثٌ مِنها فی المُنَاجَاةِ، و ثَلاثٌ مِنها فی الحِکمَةِ، و ثَلاثٌ مِنها فی الأدَبِ.
فَأمّا اللّاتِی فی المُنَاجَاةِ فَقالَ: ”إلَهِی کَفَی بِی عِزًّا أن أَکُونَ لَکَ عَبدًا، و کَفَی بی فَخرًا أن تَکُونَ لی رَبًّا، أنتَ کَما أُحِبُّ فَاجعَلنِی کَما تُحِبُّ.“
و أمّا اللّاتِی فی الحِکمَةِ فَقالَ: ”قِیمَةُ کُلِّ امرِئٍ ما یُحسِنُهُ، و ما هَلَکَ امرُؤٌ عَرَفَ قَدرَهُ، و المَرءُ مَخبوءٌ تحت لِسانِهِ.“
و أمَّا اللّاتِی فی الأدَبِ فَقالَ: ”اُمنُنْ عَلَی مَن شِئتَ تَکُن أمِیرَهُ، و احتَجْ إلَی مَن شِئتَ تَکُنْ أسِیرَهُ، و استَغنِ عَمَّن شِئتَ تَکُنْ نَظِیرَه.“»1
[نجات أعمش از زندان منصور به واسطۀ خواندن دعای لیلة المبیت أمیرالمؤمنین علیه السّلام]
و [در صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ١١٥ و ١١٧ مطلب عجیبی را نقل میکند:
«و کان مِن دعائه علیه السّلام فی لیلة المبیتِ علی فراش النّبیّ صلّی الله علیه وآله و سلّم، علی ما رَوَیتُه فی مجموعةٍ منقولةٍ کلِّها عن خطّ شمسِ الفقهاء شیخِنا الشَّهید الأوّل، نقلًا عن کتاب الاستدراک لبعض قدماء أصحابنا مِمّن یروی عن جعفر بن قولویه. قال ـ رحِمه الله ـ و بإسناد المؤلّف إلی الأعمَشِ:
إنَّ المَنصُورَ ـ حَیثُ طَلَبَهُ فَتَطَهَّرَ و تَکَفَّنَ و تَحَنَّطَ ـ قالَ لَهُ: حَدِّثنِی بِحَدِیثٍ سَمِعتُهُ أنَا و أنتَ مِن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ علیهما السّلام فی بَنِی حِمّانَ!
[قالَ: قُلتُ لَهُ: أیُّ الأحَادِیثِ؟
قالَ: حَدِیثُ أرکانِ جَهَنَّمَ.]
قالَ: قُلتُ: أَوَ لا تُعفِینِی؟!
قالَ: لَیسَ إلَی ذَلِکَ سَبِیلٌ.
قالَ: قُلتُ: حَدَّثَنَا جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ عَن آبَائِهِ علیهم السّلام أنَّ رَسُولَ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم قالَ: ”لِجَهَنَّمَ سَبعَةُ أبوابٍ ـ و هِیَ الأرکانُ ـ لِسَبعَةِ فَراعِنَةٍ.“ ثُمَّ ذَکَرَ الأعمَشُ: ”نُمرُودَ بنَ کَنعَانَ فِرعَونَ الخَلِیلِ، و مُصعَبَ بنَ الولِیدِ فِرعَونَ مُوسَی،
و أبَاجَهلِ بنَ هِشَامٍ، و [الأولَ، و الثَّانِیَ]، و السَّادِسُ یَزِیدُ قاتِلُ ولَدِی.“ ثُمَّ سَکَتُّ.
قالَ لِی: الفِرعَونُ السَّابِعُ؟
قُلتُ: ”رَجُلٌ مِن وُلدِ العَبَّاسِ یَلی الخِلافَةَ یُلَقَّبُ بِالدَّوانِیقِیِّ اسمُهُ فیها المَنصُورُ.“
قالَ: فَقالَ لِی: صَدَقتَ! هَکَذَا حَدَّثَنَا جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ.
قالَ: فَرَفَعَ رأسَهُ، و إذا عَلَی رأسِهِ غُلامٌ أمرَدُ، ما رأیتُ أحسَنَ وجهًا مِنهُ، فَقالَ: إن کُنتُ أحَدَ أبوابِ جَهَنَّمَ فَلَم أستَبِق هَذَا؛ و کانَ الغُلامُ عَلَوِیًّا حُسَینِیًّا.
فَقالَ لَهُ الغُلامُ: سَألتُکَ یَا أمیرالمؤمنین بِحَقِّ آبَائِی إلّا عَفَوتَ عَنِّی.
فَأبَی ذَلِکَ، فأمَرَ المَرزُبَانَ بِهِ، فَلَمّا مَدَّ یَدَهُ حَرَّکَ شَفَتَیهِ بِکَلامٍ لَم أعلَمهُ، فَإذا هُو کأنَّهُ طَیرٌ قَد طَارَ مِنهُ.
قالَ الأعمَشُ: فَمَرَّ عَلَیَّ بَعدَ أیَّامٍ، فَقُلتُ له: أقسَمتُ عَلَیکَ بِحَقِّ أمیرالمؤمنین علیه السّلام لَمّا عَلَّمتَنِی الکَلامَ.
فَقالَ له: دُعَاءُ المِحنَةِ لَنَا أهلَ البَیتِ، و هُو الدُّعَاءُ الَّذِی دَعَا بِهِ أمیرُالمؤمنین علیه السّلام لَمَّا نَامَ عَلَی فِراشِ رَسُولِ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم؛ و هُو:
”یَا مَن لَیسَ مَعَهُ رَبٌّ یُدعَی، یَا مَن لَیسَ فَوقَهُ خالِقٌ یُخـشَی، یَا مَن لَیسَ دُونَهُ إلَهٌ یُتَّقَی، یَا مَن لَیسَ لَهُ وزِیرٌ یُرشَی، یَا مَن لَیسَ لَهُ نَدِیمٌ یُغـشَی، یَا مَن لَیسَ لَهُ حَاجِبٌ یُنَادَی، یَا مَن لا یَزدَادُ عَلَی کَثرَةِ السُّؤالِ إلّا کَرَمًا و جُودًا، یَا مَن لا یَزدَادُ عَلَی عَظیمِ الذّنبِ إلّا رَحمَةً و عَفوًا.“
و اسْأَلهُ ما أحبَبتَ فَإنَّهُ قَرِیبٌ مُجِیبٌ.»1
[دعای منقول از أمیرالمؤمنین علیه السّلام در سجده]
و در [صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ١٦٨ گوید:
«علی ما رَواه عبدُالله بن جعفر الحِمیری فی قرب الإسناد1 عن هارون بن مُسلم عن مَسعَدَة بن صَدَقَة عن الصّادق علیه السّلام [عن أبیه علیه السّلام] قال: ”کان علیٌّ علیه السّلام یقول فی دعائه و هو ساجد:
اللهُمَّ إنّی أعُوذُ بِکَ أن تَبتَلِیَنِی بِبَلِیَّةٍ تَدعُونِی ضَرُورَتُها عَلَی أن أتَغَوَّثَ بِشَیءٍ مِن مَعَاصِیکَ؛ اللهُمَّ و لا تَجعَل بی [لی] حَاجَةً إلَی أحدٍ مِن شِرارِ خَلقِکَ و لِئَامِهِم فَإن جَعَلتَ لِی [بی] حَاجَةً إلَی أحَدٍ مِن خَلقِکَ فَاجعَلْها إلَی أحسَنِهِم وجهًا و خَلقًا و خُلقًا، و أسْخاهُم بِها نَفسًا، و أطلَقِهِم بِها لِسَانًا، و أسمَحِهِم بِها کَفًّا، و أقَلِّهِمْ بِها عَلَیَّ امْتِنَانًا.“»2
[دعای أمیرالمؤمنین علیه السّلام هنگام صبح]
و در [صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ١٩٧ گوید:
«و کان من دعائه علیه السّلام علی ما رواه السیّد علیّ بن طاوس ـ قدّس سرّه ـ فی فلاح السّائل قال: روینا عن محمّد بن محمّد الأشعث المشهور بثقة بإسناده إلی الصادِقِ علیه السّلام: أنَّ عَلِیًّا صلوات الله علیه کان إذا أصبح یَقول: ”مَرحبًا بکُما من مَلَکَینِ حَفِیظَینِ کَریمَینِ، أُملِی علیکما ما تُحِبَّانِ إن شاء الله.“»3
[دعای منقول هنگام صبح و شام]
[صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ١٩٨ قال:
«ما مِن عبدٍ یقول حینَ یُمسی و یُصبِحُ: ”رَضِیتُ بِاللهِ رَبًّا، و بِالإسلامِ دینًا، و بِمحمّدٍ صلّی الله علیه و آله نبیًّا، و بالقرآنِ بَلاغًا، و بِعَلِیٍّ [علیه السّلام] إمامًا“ ثَلاثًا، إلّا کانَ حَقًّا عَلَی الله العزیزِ الجَبَّارِ أن یُرضِیَهُ یَومَ القِیامة.»1
[دعایی از أمیرالمؤمنین علیه السّلام در وقت اراده تزویج]
و در [صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ٢٠٣ دعائی از جعفریّات2 آورده است که در وقت ارادۀ تزویج دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت فاتحة الکتاب و یس را قرائت کند و پس از نماز حمد و ثنای خدا را بجای آرد، آنگاه بگوید:
”اللهُمَّ ارْزُقنِی زَوجَةً وَدُودًا وَلُودًا شَکُورًا غَیُورًا، إن أحسَنتُ شَکَرَت، و إن أسَأتُ غَفَرَت، و إن ذَکَرتُ اللهَ تَعَالَی أعَانَت، و إن نَسِیتُ ذَکَّرَت، و إن خَرَجتُ مِن عِندِها حَفِظَت، و إن دَخَلتُ عَلَیها سَرَّتنِی، و إن أمَرتُها أطَاعَتنِی، و إن أقسَمتُ عَلَیها أبَرَّت قَسَمِی3، و إن غَضِبتُ عَلَیها أرضَتنِی، یَا ذَا الجَلالِ و الإکرامِ، هَب لِی ذَلِکَ، فَإنَّما أسألُکَ و لا أجِدُ إلّا ما مَنَنتَ و أعطَیتَ.“
و قالَ: مَن فَعَلَ ذَلِکَ أعطَاهُ اللهُ ما سَألَ.4 و رواه السیّد فضلُ الله الرّاوندی فی
نوادره عنه علیه السّلام باختلاف یسیر.
[دعای منقول از أمیرالمؤمنین علیه السّلام در بازگشت بینایی شخص نابینا]
در [صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ٧٥ و ٧٦ آورده است که:
«و کان من دعائه علیه السّلام دعاءٌ سَمِعه ضریرٌ، فدعا به فَردَّ اللهُ عَزّ اسمُه و جَلّ شأنُه بصرَه، علی ما رَواه الشیخُ الجلیل محمّدُ بنُ شهر آشوب فی مناقبه. قال: سَمِعَ ضریرٌ دعاءَ أمیرِ المؤمنین علیه السّلام:
”اللهُمَّ إنِّی أسألُکَ یَا رَبَّ الأربابِ [الأرواحِ] الفَانِیَةِ و رَبَّ الأجسَادِ البَالِیَةِ، أَسأَلُکَ بِطَاعَةِ الأرواحِ الراجِعَةِ إلَی أجسَادِها، و بِطَاعَةِ الأجسَادِ المُلتَئِمَةِ إلَی أعضَائِها، و بِانْشِقاقِ القُبُورِ عَن أهلِها، و بِدَعوتِکَ الصادِقَةِ فِیهِم، و أخذِکَ بِالحَقِّ بَینَهُم إذا بَرَزَ الخَلائِقُ یَنتَظِرُونَ قَضَاءَکَ و یَرَونَ سُلطَانَکَ و یَخافُونَ بَطشَکَ و یَرجُونَ رَحمَتَکَ، ﴿يَوۡمَ لَا يُغۡنِي مَوۡلًى عَن مَّوۡلٗى شَيۡٔٗا وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ * إِلَّا مَن رَّحِمَ ٱللَهُ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلرَّحِيمُ﴾،1 أَسأَلُکَ یَا رَحمانُ أن تَجعَلَ النُّورَ فی بَصَرِی و الیَقِینَ فی قَلبِی و ذِکرَکَ بِاللیلِ و النَّهارِ عَلَی لِسَانِی أبَدًا ما أبقَیتَنِی، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.“
قالَ: فَسَمِعَها الأعمَی و حَفِظَها و رَجَعَ إلَی بَیتِهِ الَّذِی یَأوِیهِ فَتَطَهَّرَ لِلصَّلاةِ و صَلَّی ثُمَّ دَعَا بِها فَلَمّا بَلَغَ إلَی قَولِهِ: ”أن تَجعَلَ النُّورَ فی بَصَرِی“ ارتَدَّ الأعمَی بَصِیرًا بِإذنِ اللهِ.»2و3
[دعای منقول از أمیرالمؤمنین علیه السّلام برای اهل قبور]
و در [صحیفۀ ثانیه علویّه] صفحه ١٤٢ گوید:
«و کان من دعائه علیه السّلام أیضًا لأهلِ القُبُورِ:
”بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ، السَّلامُ عَلَی أهلِ لا إلَهَ إلّا اللهُ، مِن أهلِ لا إلَهَ إلّا اللهُ، یَا أهلَ لا إلَهَ إلّا اللهُ، بِحَقِّ لا إلَهَ إلّا اللهُ، کَیفَ وجَدتُم قَولَ لا إلَهَ إلّا اللهُ، مِن أهل لا إلَهَ إلّا اللهُ، اللهُمَّ بِحَقِّ لا إلَهَ إلّا اللهُ اغْفِر لِمَن قالَ لا إلَهَ إلّا اللهُ، و احْشُرنَا فی زُمرَةِ مَن قالَ لا إلَهَ إلّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلِیٌّ ولِیُّ الله.“»1
[دعای أمیرالمؤمنین علیه السّلام در صبحگاه و شامگاه]
و در [صحیفه ثانیه علویّه] صفحه ١٩٥ گوید:
«علی ما رواه السید ابنُ الباقی فی اختیاره قال: رُوی عن أمیرالمؤمنین علیه السّلام قال:
”ما من عبدٍ یقول حین یُصبح و یُمسی: «رَضِیتُ بِاللهِ رَبًّا و بِالإسلامِ دِینًا و بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ علیه و آله نَبِیًّا و بِالقُرآنِ کِتَابًا و بِعَلِیٍّ إمامًا و بِالحَسَنِ و الحُسَینِ و عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ و مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ و جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ و مُوسَی بنِ جَعفَرٍ و عَلِیِّ بنِ مُوسَی و مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ و عَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ و الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ و الحُجَّةِ الخَلَفِ الصالِحِ أئِمَّةً و سَادَةً و قادَةً؛ اللهُمَّ اجْعَلهُم أئِمَّتِی و قادَتِی فی الدُّنیَا و الآخِرَةِ. اللهُمَّ أدخِلنِی فی کُلِّ خَیرٍ أدخَلتَ فِیهِ مُحَمَّدًا و آلَ مُحَمَّدٍ و أخرِجنِی مِن کُلِّ سُوءٍ أخرَجتَ مِنهُ مُحَمَّدًا و آلَ
مُحَمَّدٍ، فی الدُّنیَا و الآخِرَةِ فی کُلِّ شِدَّةٍ و رَخاءٍ و فی کُلِّ عَافِیَةٍ و بَلاءٍ و فی المَشَاهِدِ کُلِّها، و لا تُفَرِّق بَینِی و بَینَهُم طَرفَةَ عَینٍ أبَدًا [لا] أقَلَّ مِن ذَلِکَ و [لا] أکثَرَ، فَإنِّی بِذَلِکَ راضٍ یَا رَبِّ.» إلّا کان حقًّا علی العزیز الجبار أن یُرضِیَه یومَ القیمة“.»1
[کیفیّت و اثر توسّل به حقیقت هر یک از اهل بیت علیهم السّلام]
و در [صحیفه ثانیه علویّه] صفحه ٢٢٢ و ٢٢٣ به مناسبتی مؤلّف این صحیفه، مرحوم محدّث نوری ـ رحِمَه الله ـ از کفعمی نقل میکند حدیثی را که:
«اذا توسَّلتَ لأُمور الدنیا و الآخرة فتوسَّل بالنبی صلّی الله علیه و آله و سبطَیه؛
و أمّا عَلِیٌّ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ فَهُوَ یَنتَقِمُ لَکَ مِمَّن ظَلَمَکَ.
و أمّا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السّلام فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلاطِینِ و نَفثِ الشَّیَاطِینِ.
و أمّا مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ و جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ علیهما السّلام فَلِلآخِرَةِ و ما تَبتَغِیها مِن طَاعَةِ اللهِ.
و أمّا مُوسَی بنُ جَعفَرٍ علیه السّلام فَالْتَمِس بِهِ العَافِیَةَ مِنَ اللهِ.
و أمّا عَلِیُّ بنُ مُوسَی علیه السّلام فَاطلُب بِهِ السَّلامَةَ مِن الله فی البَرارِی و الصَّحاری و البِحَارِ.
و أمّا مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ علیه السّلام فالْتَمِسْ بِهِ الرِّزقَ مِنَ اللهِ تَعَالَی.
و أمّا عَلِیُّ بنُ مُحَمَّدٍ علیه السّلام فَلِلتَوکُّل و بِرِّ الإخوانِ و ما یکون مِن طَاعَةِ اللهِ.
و أمّا الحَسَنُ بنُ عَلِیٍّ علیه السّلام فالتَمِسْ به الآخرةَ.
و أمّا صاحِبُ الزَّمانِ صلوات الله علیه و علیهم فَإذَا بَلَغَ السَّیفُ مِنکَ المَذبَحَ فَاستَعِن بِهِ یُعِنکَ.»1
[دعای أمیرالمؤمنین علیه السّلام در هر حادثه و سختی]
و در [صحیفه ثانیه علویّه] صفحه ٧٥ گوید:
«و کان من دعائه علیه السّلام عند کلّ نازلةٍ أو شدةٍ:
تَحَصَّنتُ بِالمَلِکِ الحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ و اعتَصَمتُ بِذِی العِزَّةِ و العَدلِ و الجَبَرُوتِ و استَعَنتُ بِذِی العَظَمَةِ و القُدرةِ و المَلَکُوتِ عَن کُلِّ ما أخَافُهُ و أحذَرُهُ.»2
[دعای مأثور بعد از نماز صبح و هنگام خواب و حکایتی لطیف از امام سجّاد علیه السّلام]
و در [صحیفه ثانیه علویّه] صفحه ٢١٧ گوید:
«و کان من دعائه علیه السّلام بعد صلاة الغداة و عند المنام بعد أن یأخذَ سُبحةً بین یدیه:
”اللهُمَّ إنِّی أصبَحتُ أُسَبِّحُکَ و أحمَدُکَ و أُهَلِّلُکَ و أُکَبِّرُکَ و أُمَجِّدُکَ بِعَدَدِ ما أُدِیرُ بِهِ سُبحَتِی.“
و یَأخُذُ السُّبحَةَ فی یده و یُدِیرُها و هُو یَتَکَلَّمُ بِما یُرِیدُ مِن غَیرِ أن یَتَکَلَّمَ
بِالتَّسبِیحِ، و ذَکَرَ أنَّ ذَلِکَ مُحتَسَبٌ لَهُ و هُو حِرزٌ إلَی أن یَأوِیَ إلَی فِراشِهِ.»1و2
و در اینجا حکایت لطیفی از حضرت سجّاد در مجلس یزید وارد است.
[دعای هنگام اکل طعام]
و در [صحیفه ثانیه علویّه] صفحه ٢١٦ گوید:
«و کان من دعائه علیه السّلام إذا أراد أکلَ الطّعام علی ما رواه فی الکافی:
اللهُمَّ إنَّ هَذَا مِن عَطَائِکَ فَبَارِک لَنَا فِیهِ و سَوِّغنَا و اخلُفْ لَنَا خَلَفًا لِما أکَلنَاهُ أو شَرِبنَاهُ مِن غَیرِ حَولٍ مِنَّا و لا قُوَّةٍ رَزَقتَ فَأحسَنتَ فَلَکَ الحَمدُ رَبِّ اجْعَلنَا مِنَ الشَّاکِرِینَ.»3
[دعای هنگام فراغ از اکل طعام]
«و کان من دعائه علیه السّلام إذا فرغ من أکل الطَّعام علی ما رواه فی الکافی بالسَّند المتقدِّم:
الحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی کَفَانَا و کَرَّمَنَا و حَمَلَنَا فی البَرِّ و البَحرِ و رَزَقَنَا مِنَ الطَّیِّبَاتِ و فَضَّلَنَا عَلَی کَثِیرٍ مِمَّن خَلَقَ تَفضِیلًا، الحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی کَفَانَا المَؤنَةَ و أسبَغَ عَلَینَا.»1و2
[دعای إلهی کیف أدعوک و قد عصیتک]
دعای «إلَهِی کَیفَ أدعُوکَ و قَد عَصَیتُکَ و کَیفَ لا أدعُوکَ و قَد عَرَفتُک ـ الخ.» در امالی صدوق، در مجلس ٥٧، صفحه ٢١٥ موجود است.3
[دعای اللهمّ إنّکَ آنسُ الآنسینَ لأولیائک]
در نهج البلاغة صفحه ٤٥٦ وارد است:
«و مِن دُعائه علیه السّلام
اللهُمَّ إنَّکَ آنَسُ الآنِسِینَ لِأولِیائِکَ و أحضَرُهُم بِالکِفایَةِ لِلمُتَوَکِّلِینَ عَلَیکَ
تُشاهِدُهُم فی سَرائِرِهِم و تَطَّلِعُ عَلَیهِم فی ضَمائِرِهِم و تَعلَمُ مَبلَغَ بَصائِرِهِم فَأسرارُهُم لَکَ مَکشُوفَةٌ و قُلُوبُهُم إلَیکَ مَلهُوفَةٌ، إن أوحَشَتهُمُ الغُربَةُ آنَسَهُم ذِکرُکَ و إن صُبَّت عَلَیهِمُ المَصائِبُ لَجَئُوا إلَی الاستِجارَةِ بِکَ، عِلمًا بِأنَّ أزِمَّةَ الأُمُورِ بِیَدِکَ و مَصادِرَها عَن قَضائِکَ.
اللهُمَّ إن فَهِهتُ عَن مَسألَتِی أو عَمِیتُ عَن طِلبَتِی فَدُلَّنِی عَلَی مَصالِحِی و خُذ بِقَلبِی إلَی مَراشِدِی فَلَیسَ ذَلِکَ بِنُکرٍ مِن هِدایاتِکَ و لا بِبِدعٍ مِن کِفایاتِکَ.
اللهُمَّ احمِلنِی عَلَی عَفوِکَ و لا تَحمِلنِی عَلَی عَدلِکَ.»1
[بار پروردگارا! آبروی مرا به گشاده دستی نگه دار و وجاهت مرا به تنگ دستی از میان مبر ...]
در نهج البلاغة ص٤٥٣ وارد است:
«و من دعائه علیه السّلام
اللهُمَّ صُنْ وَجهِی بِالیَسارِ و لا تَبذُل جاهِی بِالإقتارِ فَأستَرزِقَ طالِبِی رِزقِکَ و أستَعطِفَ شِرارَ خَلقِکَ و اُبتَلَی بِحَمدِ مَن أعطانِی و اُفتَتَنَ بِذَمِّ مَن مَنَعَنِی و أنتَ مِن وَراءِ ذَلِکَ کُلِّهِ وَلِیُّ الإعطاءِ و المَنعِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.»2و3
[دعای منقول از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب نیمه شعبان]
دعائی است از حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم که در شب
نیمه شعبان میخواندهاند و در هر وقت خواندن آن مغتنم است، و در مفاتیح الجنان در اعمال شب نیمه وارد شده است:
«اللهُمَّ اقْسِم لَنا مِن خَشیَتِکَ ما یَحُولُ بَینَنا و بَینَ مَعصِیَتِکَ، و مِن طاعَتِکَ ما تُبَلِّغُنا بِهِ رِضوانَکَ، و مِنَ الیَقِینِ ما یَهُونُ عَلَینا بِهِ مُصِیباتُ الدُّنیا؛ اللهُمَّ أمتِعنا [مَتِّعنا] بِأسماعِنا و أبصارِنا و قُوَّتِنا ما أحیَیتَنا و اجعَلهُ الوارِثَ مِنّا، و اجعَل ثارَنا عَلَی مَن ظَلَمَنا، و انصُرنا عَلَی مَن عادانا، و لا تَجعَل مُصِیبَتَنا فی دِینِنا، و لا تَجعَل الدُّنیا أکبَرَ هَمِّنا و لا مَبلَغَ عِلمِنا، و لا تُسَلِّطْ عَلَینا مَن لا یَرحَمُنا، بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمِینَ.»1و2
[دعای مرویّ از امام رضا علیه السّلام برای دفع شدّت و غم]
در امالی شیخ طوسی، جلد ١، صفحه ٣٣ [المجلس الثانی] با اسناد متّصل خود از ریّان بن صلت روایت میکند که:
«قال: سَمِعتُ الرِّضا علیَّ بنَ موسی علیه السّلام یَدعُو بِکَلِماتٍ فَحَفِظتُها عَنهُ، فَما دَعَوتُ بِها فی شِدَّةٍ إلّا فَرَّجَ اللهُ عَنِّی، و هِیَ:
اللهُمَّ أنتَ ثِقَتِی فی کُلِّ کُربةٍ [کَربٍ]، و أنتَ رَجائِی فی کُلِّ شِدَّةٍ، و أنتَ لِی فی کُلِّ أمرٍ نَزَلَ بِی ثِقَةٌ و عُدَّةٌ؛ کَم مِن کَربٍ یَضعُفُ فیه الفُؤادُ، و تَقِلُّ فِیهِ الحِیلَةُ، و تَعَیُّ فِیهِ الأُمُورُ، و یَخذُلُ فِیهِ البَعِیدُ و القَرِیبُ و الصَّدِیقُ، و یَشمَتُ فِیهِ العَدُوُّ، أنزَلتُهُ بِکَ و شَکَوتُهُ إلَیکَ، راغِبًا إلَیکَ فِیهِ عَمَّن سِواکَ، فَفَرَّجتَهُ و کَشَفتَهُ و کَفَیتَهُ [کَفَیتَنِیه]؛ فَأنتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعمَةٍ و صاحِبُ کُلِّ حاجَةٍ و مُنتَهَی کُلِّ رَغبَةٍ؛ فَلَکَ الحَمدُ کَثِیرًا، و لَکَ المَنُّ فاضِلًا، بِنِعمَتِکَ تَتِمُّ الصّالِحاتُ، یا مَعرُوفًا بِالمَعرُوفِ مَعرُوفٌ، و یا مَن هُوَ
بِالمَعرُوفِ مَوصُوفٌ! أنِلنِی مِن مَعرُوفِکَ مَعرُوفًا تُغنِینِی بِهِ عَن مَعرُوفِ مَن سِواکَ؛ بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمِینَ.»
صدر این دعا همان دعائی است که حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام روز عاشوراء دست به دعا بلند نموده و دعا نمودند،1 و ما در صفحه ١١٣ این دفترچه [جنگ شماره ٥] نقل کردهایم.2
[دعا برای اداء قرض]
بِسم الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ
اللهُمَّ إنِّی أسألُکَ یا لا إلَهَ إلّا أنتَ، بِحَقِّ لا إلَهَ إلّا أنتَ، أن تَرحَمَنِی بِلا إلَهَ إلّا أنتَ. اللهُمَّ إنِّی أسألُکَ یا لا إلَهَ إلّا أنتَ، بِحَقِّ لا إلَهَ إلّا أنتَ، أن تَرضَی عَنِّی بِلا إلَهَ إلّا أنتَ. اللهُمَّ إنِّی أسألُکَ یا لا إلَهَ إلّا أنتَ، بِحَقِّ لا إلَهَ إلّا أنتَ، أن تَغفِرَ لِی بِلا إلَهَ إلّا أنت.
این دعا را [که] در مکارم الاخلاق1 [میباشد] بنا بر نقلی آقای حاج آقا معین نقل کرده است که بعد از هر فریضه اگر سه مرتبه قرائت شود برای ادای قرض تأثیری عجیب دارد.2
دعا برای موقع مطالعه
اللهُمّ أخرِجْنی مِن ظُلُماتِ الوَهمِ و أکرِمْنی بِنورِ الفَهمِ؛ اللهُمّ افْتَح علَینا أبوابَ رَحمَتِکَ و انْشُر علَینا خَزائنَ عُلومِکَ؛ بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ3.4
[دعای یا من أظهر الجمیل]
بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ و سَتَرَ القَبیحَ و لَم یَهتِکِ السِّترَ عَنّی، یا کَریمَ العَفوِ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا واسِعَ المَغفِرَةِ و یا باسِطَ الیَدَینِ بالرَّحمَةِ، یا صاحِبَ کُلِّ نَجوَی و یا
مُنتَهَی کُلِّ شَکوَی، یا کَریمَ الصَّفحِ، یا عَظیمَ المَنِّ، یا مُبتَدِئَ کُلِّ نِعمَةٍ قَبلَ اسْتِحقاقِها، یا رَبّاهُ، یا سَیّداهُ، یا مَولاهُ، یا غایَتاهُ، یا غِیاثاهُ، صَلِّ علَی محَمّدٍ و آلِ محَمّدٍ و أسألُکَ أن لا تَجعَلَنی فی النّارِ!1
حاجات خود را در این صورت طلب کن!2
[دعا جهت رفع و نجات از بلیّه و گرفتاری]
از بزرگان مشایخ منقول است که: هر که در بلیّهای گرفتار شود و راه نجات بر او مسدود گردد، نوزده مرتبه بعد از هر نماز بگوید: «و نجاةً مِنکَ یا سَیّدُ الکَریمُ، نَجِّنا و خَلِصّنا بِحَقِّ بِسمِ اللهِ الرّحمَنِ الرّحیم»؛ و اگر در یک مجلس هفتصد و هشتاد و شش مرتبه بخواند همین ذکر را، اکمل و اتمّ خواهد بود.3
[دعای قبل از طلوع و غروب آفتاب]
قبل از طلوع و غروب آفتاب مستحب است ده مرتبه بگوید:
أعوذُ بِاللهِ السَّمیعِ العَلیمِ مِن هَمَزاتِ الشّیاطینِ، و أعوذُ بِاللهِ أن یَحضُرونِ، إنّ اللهَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمِ4.5
[دعای هنگام ورود استاد به جلسه درس]
مرحوم شهید ثانی در منیة المرید، چاپ نجف، صفحه ٧٥ میفرماید که معلّم هنگام رفتن به جلسه تدریس بخواند، عن النّبیّ صلّی الله علیه و آله و سلّم:
اللهُمّ إنّی أعوذُ بِکَ أن أضِلَّ أو اُضِلَّ، و أزِلَّ أو اُزِلَّ، و أجهَلَ أو یُجهَلَ علَیَّ، عَزَّ جارُکَ و جَلَّ ثَناؤکَ و لا إلهَ غَیرُکَ.
ثُمّ یقولُ: بِسمِ اللهِ، حَسبِیَ اللهُ، تَوَکَّلتُ علَی اللهِ، لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّا باللهِ العَلیِّ العَظیمِ؛ اللهُمَّ ثَبِّت جَنانِی و أدِرِ الحَقَّ علَی لِسانِی1.2
[دعای هنگام قیام از مجلس]
در منیة المرید، طبع نجف، صفحه ٨٥ میفرماید: مستحب است عند القیام من المجلس أن یقول:
سُبحانَکَ اللهُمّ و بحَمدِکَ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلّا أنتَ، أستَغفِرُکَ و أتوبُ إلَیکَ، سُبحانَ [رَبِّکَ] رَبِّ العِزَّةِ عَمّا یَصِفونَ، و سَلامٌ علَی المُرسَلینَ و الحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ3.4
[دستورالعملی برای حفظ از خطر دشمن]
آقای آقا شیخ حبیب سماوی فرمودند: برای حفظ از خطر و دشمن بگوید ده مرتبه:
حَسبِیَ اللهُ لا إلهَ إلّا هوَ، علَیهِ تَوَکَّلتُ و هوَ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ؛1
ده مرتبه:
حَسبِیَ اللهُ لِما أهَمَّنِی، حَسبِیَ اللهُ لِمَن بَغَی علَیّ، حَسبِیَ اللهُ لِمَن أرادَنی بِسوءٍ.2
[دستورالعمل برای رفع حوادث ناگوار]
حضرت آیة الله آقای حاج شیخ محمّد تقی بهجت فومنی فرمودند: برای رفع حوادث ناگوار و صحّت و عاقبت، اوّل روز و اوّل شب، سه بار بگوید:
اللهُمّ اجْعَلنی فی دِرعِکَ الحَصِینَةِ الّتی تَجعَلُ فیها مَن تُریدُ3.4
أقول: این از جمله فقرات دعائی است که در حین خروج برای زیارت حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام، پس از سه روز روزه باید خوانده شود؛ و مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ در مزار بحارالأنوار، جلد ٢٢ (کمپانی)، صفحه ١٥٠، از کامل الزّیارات ابن قولویه روایت کرده است.5
[عملی مفید جهت تشرّف به حضور حضرت ولی عصر صلوات الله علیه]
آقای آقا شیخ جواد کربلائی از حضرت آیة الله بهجت رشتی فومنی نقل کردند که: برای تشرّف به حضور مبارک أعلی حضرت ولیّ عصر عجّل الله فرجه الشّریف عمل ذیل مفید است؛ إن شاء الله تعالی:
در روز اوّل ماه که جمعه باشد، بعد از فریضۀ صبح تا پانزده روز، هر روز دویست و پنجاه و شش (٢٥٦) مرتبه، به عدد لفظ نور، «آیۀ مبارکۀ نور»1 را بخواند، و از روز شانزدهم تا پانزده روز به همین عدد ذکر مبارک «لا إله إلّا الله» را بگوید؛ و باید فریضۀ صبح در اوّل وقت بجای آورده شود تا آنکه أذکار در بینالطّلوعین واقع شود.2
[حرز حضرت جواد علیه السّلام]
«یا مَن یَکفِی مِن کُلِّ شَیءٍ و لا یَکفِی مِنهُ شَیءٌ، اکفِنِی ما أهَمَّنِی بمحمّد و آله الطاهرین صلواتُک علیهم أجمعین.»3و4
دعای قبل از طعام و بعد از طعام
در حلیة المتّقین در باب «دعای وقت طعام» نقل کرده است که: چون طعام نزد حضرت زینالعابدین علیه السّلام میگذاشتند، این دعا را میخواندند:
«اللهُمَّ هذا مِن مَنِّکَ و فَضلِکَ و عَطائِکَ، فَبارِکْ لَنا فِیهِ و سَوِّغناهُ، و ارزُقنا خَلَفًا إذا أکَلناهُ، و رُبَّ مُحتاجٍ إلَیهِ، رَزَقتَ فَأحسَنتَ، اللهُمَّ و اجعَلنا مِنَ الشّاکِرِینَ.»
و چون خوان را برمیداشتند، این دعا را میخواندند:
«الحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی حَمَلَنا فی البَرِّ و البَحرِ، و رَزَقَنا مِنَ الطَّیِّباتِ، و فَضَّلَنا عَلَی کَثِیرٍ
مِن خَلقِهِ تَفضِیلًا.»1
و چون دست از طعام برمیداشتند، این دعا را میخواندند:
«الحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی أطعَمَنا و سَقَانا و کَفَانا و أیَّدَنا و آوَانا و أنعَمَ عَلَینا و أفضَلَ، الحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی یُطعِمُ و لا یُطعَمُ.»2
أقول: این دعا را شهید ثانی در مسالک در باب أطعمه و أشربه ذکر فرموده است.
دعای وقت طعام خوردن
در کتاب الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان مرحوم علی بن طاووس (ره) از شیخ طبرسی (ره) نقل کرده است که:
«و کان النبی صلّی الله علیه و آله إذا أکل طعامًا قال:
”اللهُمَّ بارِکْ لَنا فِیهِ و ارزُقنا خَیرًا مِنهُ.“
و قال الطبرسی: و تقول عند الفراغ من الطعام:
”الحمد لِلّه الّذی أطعَمَنی فأشبَعَنی، و سَقانی فَأروانی، و صانَنی و حَمانی؛ الحَمدُ لِلَّهِ الَّذِی عَرَّفَنِی البَرَکَةَ و الیُمنَ فیما أصَبتُهُ و تَرَکتُهُ مِنهُ؛ اللهُمَّ اجعَلهُ هَنِیئًا مَرِیئًا، لا وَبیئًا و لا دَوِیًّا، و أبقِنِی بَعدَهُ سَوِیًّا، قائِمًا بِشُکرِکَ، مُحافِظًا عَلَی طاعَتِکَ، و ارزُقنِی رِزقًا دارًّا و (عَیشًا قارًّا)، و اجعَلنِی ناسِکًا بارًّا، و اجعَلْ ما یَتَلَقّانِی فی المَعادِ مُنهجًا سارًّا، بِرَحمَتِکَ (یا أرحَمَ الرّاحِمِینَ).“»3و4
[دعایی برای پیدا شدن گمشده]
آقای حاج حبیب الله سماوی نقلاً عن کتاب الجنة الواقیة نقل کردند که در آن کتاب نوشته است که هر کس گمشدهای داشته باشد و بخواند: «یا جامِعَ الناسِ لِیَومٍ لا رَیبَ فیه، إنّ الله لا یُخلِفُ المیعادَ، إجمَعْ بینی و بین ضالَّتی» فوراً گمشدۀ او پیدا خواهد شد1.2
أدعیه بعد از غسل زیارت و بعد از نماز زیارت
مرحوم شیخ محمّد مظفّر در کتاب عقائد الإمامیة، طبع نجف، سنۀ ١٣٨٨، صفحه ١٠٣ و ١٠٤ گوید:
«وقد ورد فی المأثور أن یدعُوَ الزّائرُ بعد الإنتهاء من الغسل لغرض تنبیهه علی تِلکُم الأهداف العالیة فیقول:
”أللهُمَّ اجعَل لی نورًا و طَهورًا و حِرزًا کافیًا مِن کُلِّ داءٍ و سُقمٍ و مِن کُلِّ آفَةٍ و عاهَةٍ، و طَهِّر به قَلبی و جَوارِحی و عِظامی و لَحمی و دَمی و شَعری و بَشَری و مُخّی و عَظْمی و ما أقَلَّتِ الأرضُ مِنّی و اجْعَلْ لی شاهِدًا یَومَ حاجَتی و فَقری و فاقَتی.“»3
و در صفحه ١٠٥ گوید:
«و فی الدعاء المأثور الذی یدعو به الزائر بعد هذه الصلاة ما یُفهِم الزائرَ أنّ صلاتَه و عمَلَه إنّما هو للّه وحدَه و أنّه لا یعبُدُ سِواه، و لیست الزیارة الّا نوع التقرّب الیه تعالی زُلفیٰ؛ إذ یقول:
”أللهُمَّ لَکَ صَلَّیتُ و لَکَ رَکَعتُ و لَکَ سَجَدتُ وحدَکَ لا شَریکَ لَکَ، لِأنَّهُ لا تَکونُ الصَّلاةُ و الرُّکوعُ و السُّجودُ إلّا لَکَ، لأنَّکَ أنتَ اللهُ لا إلَهَ إلّا أنتَ؛ اللهُمَّ صَلِّ عَلَی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ، و تَقَبَّل مِنّی زیارَتی، و أعطِنی سُؤلی، بِمحمّدٍ و آلِهِ الطّاهِرین.»1و2
[دعا بعد از وضو و غسل]
أسرار الصلاة، صفحه ١٢:
«و فی تفسیر الإمام علیه السّلام: مَن قالَ فی آخِرِ وُضوئِه و غُسلِه:
”سُبحانَکَ اللهُمَّ و بحَمدِکَ، أشهَدُ أن لا إلَهَ إلّا أنتَ، أستَغفِرُکَ و أتوبُ إلَیکَ، و أشهَدُ أنّ محمّدًا عَبدُکَ و رَسولُکَ، و أشهَدُ أنّ علِیًّا وَلیُّکَ و خَلیفَتُکَ بَعدَ نَبیِّکَ، و أنّ أولیائَهُ خُلَفائُکَ و أوصیائَهُ أوصیائُکَ“
تَحاتَّ عَنهُ ذُنوبُه کَما تَحاتَّ وَرَقُ الشَّجَرِ، و خَلَقَ اللهُ بعَدَدِ کُلِّ قَطرَةٍ مِن وُضوئِه أو غُسلِه مَلَکًا یُسَبِّحُ اللهَ و یُقَدِّسُه و یُهَلِّلُه و یُکَبِّرُه و یُصَلِّیَ علَی النَبیِّ و آلِه الطَّیِّبینَ، و ثَوابُ ذلِکَ بهَذا المُتَوَضِّئ.»3و4
[دعای رسول خدا هنگام خروج از منزل به نقل از امّ سلمه]
در تاریخ بغداد، جلد ١١، صفحه ١٤١ با سند متّصل خود از امّ سلمه آورده است که:
«قالت: کان رسول الله صلّی الله علیه (و آله) و سلّم اذا خرج من بیته قال: ”بِسمِ اللهِ، أللهُمَّ إنِّی أعوذُ بِکَ أن أَزِلَّ، أو أَضِلَّ، أو أن أَظلِمَ، أو أُظلَمَ، أو أن أبغِی، أو أن یُبغَی عَلَیَّ.“»1
[استحباب قرائت آیه سَخرَه در موقع خروج از منزل و مسافرت]
مستحب است در موقع مسافرت و در موقع خروج از منزل و همچنین در بعضی از نمازهای مستحبّی که در کتب ادعیه ذکر شده است، آیه «سَخرَه» تلاوت شود؛ و آیه «سخره» کما آنکه در پاورقی صفحه ١٥٣ از جلد ٢ المَحجّة البیضاء ذکر شده است، عبارت است از آیه ٥٤ الی ٥٦ از سوره اعراف، و هی هذه:
﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُ تَبَارَكَ ٱللَهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ * ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةً إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ * وَلَا تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًا إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَهِ قَرِيبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ﴾.2
[دعای وارد در زیارت حرم پیامبر أکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم]
در من لایحضره الفقیه، جلد ٢، صفحه٣٤٠، و المَحجةُ البیضاء، جلد ٢، صفحه ١٨٦، وارد شده است که انسان در زیارت حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و در حرم آن حضرت در دعای خود بگوید و بخواند [این دعا] را، قال:
«و ذَلِکَ مَقامٌ لا تَدعو فیهِ حائِضٌ فَتَستَقبِلُ القِبلَةَ إلّا رَأتِ الطُّهرَ:
”أللهُمَّ إنّی أسألُکَ بِکُلِّ اسمٍ هُوَ لَکَ، أو تَسَمَّیتَ بِهِ لأحَدٍ مِن خَلقِکَ، أو هُوَ مأثورٌ فی عِلمِ الغَیبِ عِندَکَ؛ و أسألُکَ بِاسمِکَ الأعظَمِ الأعظَمِ الأعظَمِ، و بِکُلِّ حَرفٍ أنزَلتَهُ عَلَی موسَی، و بِکُلِّ حَرفٍ أنزَلتَهُ عَلَی عیسَی، و بِکُلِّ حَرفٍ أنزَلتَهُ عَلَی محمّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و آلِهِ، و عَلَی أنبیاءِ اللهِ إلّا فَعَلتَ بی کَذا و کَذا“ و الحائِضُ تَقولُ: ”إلّا أذهَبتَ عَنّی هَذا الدَّمَ.“»1و2
[دعای هنگام افطار]
دعای موقع افطار کما آنکه در جامع عباسی صفحه ٧٧ نقل میفرماید:
«أللهُمَّ لک صُمنا و علی رزقک أَفطَرنا فتَقَبَّلهُ منّا، ذَهَبَ الظَّماءُ و ابْتَلَّتِ العُروق و بَقِیَ الأجرُ، اللهُمَّ تقبّلْهُ منّا و أَعِنّا علیه و سَلِّمنا فیه و تَسَلَّمهُ منّا.»3و4
[طریق استخارۀ ذات الرِّقاع]
طریق استخارۀ ذات الرِّقاع:
باید در سه رقعه بنویسد: «بِسمِ اللهِ الرّحمَن الرّحیم، خِیَرَةٌ مِن اللهِ العَزیزِ الحَکیمِ لِفلان بن فلانة، إفعَلْ» و در سه رقعۀ دیگر عین عبارت مذکور را بنویسد، با این فرق که به جای «إفعَلْ»، «لا تَفعَلْ» بنویسد.
سپس آنها را در زیر مصلاّی خود گذارد و سپس دو رکعت نماز کند؛ بعد از نماز به سجده رود و صد مرتبه بگوید: «أستَخیرُ اللهَ بِرَحمَتِهِ، خِیَرَةً فی عافیَةٍ».
سپس درست بنشیند و بگوید: «أللهُمَّ خِرْ لی و اخْتَرْ لی فی جَمیعِ اُموری فی یُسرٍ مِنکَ و عافیَةٍ».
پس از آن رقعهها را مشوّش کند و بیرون بکشد؛ اگر سهتای اوّلی «إفعل» بود، خوب است؛ و اگر «لا تفعل» بود، بد است؛ و اگر بعضی «إفعل» و بعضی «لا تفعل»، میانه است1.2
در کیفیّت استخاره
اوّل: طلب خیر از خداوند در امری که اراده فعل او را دارد، یا مطلق فعلی که واقع خواهد شد، گرچه از تحت اراده او خارج باشد؛ و مهمترین طریقۀ آن، دو قسم است:
اوّل آنکه: در سجدۀ آخر صلاة لیل صد مرتبه بگوید: «أستَخیرُ اللهَ برَحمَتِه»؛ (رواه القَسریّ فی المرسل عن الصّادق علیه السّلام).3
دوّم آنکه: در سجدۀ آخر نافلۀ صبح صد و یک مرتبه بگوید: «أستَخیرُ اللهَ برَحمَتِه»؛ بدین طریق که: حمد خدای بجای آورده و صلوات بفرستد و پنجاه مرتبه این ذکر را بگوید، سپس حمد خدا نموده و صلوات بفرستد و بقیّه ذکر را که پنجاه و یک مرتبه است تمام کند.
دوّم: «أن یسئَلَ اللهَ الخِیَرَةَ فی أمره علی النَّهج المأثور، ثمّ المشورةُ مع النّاسِ و العَمَلُ بما یُشیرونَ إلیه، فإنّ اللهَ یُلهِمَهُم الخَیرَ.»1
و کیفیّت آن آنست که: بعد از آنکه صلاة استخاره و ذکر آن را بر طریق مذکور بجای آورد، با مردم مشورت کند، آنچه آنها رأی دادند عمل کند که آن مراد پروردگار است که بر زبان آنها جاری نموده.
سوّم: بعد از آنکه صلاة استخاره و ذکر آن را بر طریق مذکور بجای آورد، در قلب خود بنگرد، اگر به طرف فعل أمیَل بود فعل را، و اگر به طرف ترک أمیَل بود ترک را بجای آورد.
چهارم: استخاره به مصحف بعد الصلاة.
پنجم: استخاره به حَصی و رِقاع و سُبحه؛ ولیکن این طریق منصوصٌبه در روایات نیست، گرچه مشهور بین اصحاب است.
و طریق استخاره با سُبحه، (که آن را استخاره به عدد مینامند) همانطور که مرحوم سیّد بن طاووس (ره) از حضرت ولیّ عصر عجّل الله فرجه الشّریف روایت میکند آن است که:
تَقرَأ «الفاتحةَ» عَشرًا و أقَلُّه ثَلاثُ مَرّاتٍ و دونَهُ مَرَّةً، ثُمّ تَقرَأ «القدرَ» عَشرًا، ثُمّ تَقولُ هَذا الدُّعاءَ ثَلاثًا:
«أللهُمَّ إنّی أستَخیرُکَ لِعِلمِکَ بِعاقِبَةِ الاُمورِ، و أستَشیرُکَ لِحُسنِ ظَنّی بِکَ فی المَأمولِ و المَحذورِ؛ اللهُمَّ إن کانَ الأمرُ الفُلانیُّ ممّا قَد نیطَت بِالبَرَکَةِ أعجازُه و بَوادیهِ، و حُفَّت بِالکَرامَةِ أیّامُه و لَیالیهِ، فَخِر لِیَ اللهُمَّ خِیَرَةً تَرُدُّ شَموسَهُ ذَلولًا و تَقعَضُ أیّامَهُ سُرورًا؛ اللهُمَّ إمّا أمرٌ فَآتَمِرُ و إمّا نَهیٌ فَأنتَهی؛ اللهُمَّ إنّی أستَخیرُکَ بِرَحمَتِکَ خِیَرَةً فی عافیَةٍ.»
پس قبضهای از سبحه بگیرد، اگر زوج بود خوب، و اگر فرد بود بد است1.2
دعاهائی که مناسب است انسان در قنوت بخواند
١ـ دعای «یا من تُحَلُّ به عُقَدُ المکاره» و این دعای هفتم از ادعیّه از صحیفه سجّادیه است.
٢ـ «أعوذُ بِنورِ وَجهِک الَّذی أضاءَت له السَّمواتُ و الأرَضونَ، و انْکَشَفَت له الظُّلُماتُ، و صَلَحَ علیه أمرُ الأوّلینَ و الآخِرینَ مِن فُجأةِ نِقمَتِکَ و مِن تَحویلِ عافیَتِک و من زَوالِ نِعمَتِک؛ اللهُمَّ ارزُقنی قَلبًا تَقِیًّا نَقیًّا و مِن الشِّرک بریئًا، لا کافِرًا و لا شَقیًّا.»3
و این دعایی است که حضرت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب نیمۀ شعبان در سجده خواندهاند؛ و در مفاتیح الجنان در اعمال شب نیمۀ شعبان مذکور است.4
٣ـ «أللهُمَّ یا مَن خَصَّ محمّدًا و آلَهُ بِالکَرامَة، و حَباهُم بِالرِّسالَة، و خَصَّصَهم بِالوَسیلَة، و جَعَلَهُم وَرَثَةَ الأنبیاءِ، و خَتَمَ بِهِمُ الأوصیاءَ و الأئِمَّة، و عَلَّمَهُم عِلمَ ما کانَ و علمَ ما یکونُ، و جَعَلَ أفئِدةً مِنَ الناسِ تَهوی إلیهم؛ صلِّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و افعَلْ بِنا ما أنت أهلُهُ فی الدّین و الدُّنیا و الآخِرةِ؛ إنّک علی کلِّ شیءٍ قَدیرٌ.»5
و این دعا در ملحقات صحیفه سجّادیه مذکور است.
٤ـ «أللهُمَّ اقْسِمْ لَنا مِنْ خَشیَتِکَ ما یَحولُ بَینَنا و بَینَ مَعصِیَتک، و مِن طاعَتِک ما
تُبَلِّغُنا بِهِ رِضوانَکَ، و مِنَ الیَقینِ ما یَهونُ عَلَینا بِهِ مُصیباتُ الدُّنیا؛ اللهُمَّ أمْتِعنا بِأسماعِنا و أبصارِنا و قُوَّتِنا ما أحیَیتَنا، و اجْعَلهُ الوارِثَ مِنّا، و اجْعَل ثارَنا عَلی مَن ظَلَمَنا، و انْصُرنا عَلی مَن عادانا، و لا تَجعَلْ مُصیبَتَنا فی دینِنا، و لا تَجعَلِ الدُّنیا أکبَرَ هَمِّنا و لا مَبلَغَ عِلمِنا، و لا تُسَلِّطْ علَینا مَن لا یَرحَمُنا؛ بِرَحمَتکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ.»1
و این دعایی است که حضرت رسول أکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب نیمۀ شعبان میخواندهاند و در اعمال آن شب در مفاتیح الجنان مذکور است.
٥ـ «أللهُمَّ إنَّک آنَسُ الآنِسینَ لأولیائِکَ و أحضَرُهُم بِالکِفایَةِ لِلمُتوکِّلینَ عَلَیک، تُشاهِدُهُم فی سَرائِرِهم و تَطَّلِعُ عَلَیهِم فی ضَمائِرِهم و تَعلَمُ مَبلَغَ بَصائِرِهم، فَأسرارُهُم لَکَ مَکشوفَةٌ، و قُلوبُهُم إلیکَ مَلهوفَةٌ، إن أوحَشَتهُمُ الغُربَةُ آنَسَهُم ذِکرُکَ و إن صُبَّتْ عَلَیهِمُ المَصائبُ لَجَأوا إلَی الإستِجارَةِ بِکَ، عِلمًا بِأنَّ أزِمَّةَ الاُمورِ بِیَدِکَ و مَصادِرَها عن قَضائِکَ؛ اللهُمَّ إن فَهِهتُ عَن مَسألَتی أو عَمیتُ عَن طَلِبَتی فَدُلَّنی عَلَی مَصالِحی و خُذ بِقَلبی إلی مَراشِدی، فَلَیسَ ذلکَ بِبَدعٍ من هِدایاتِکَ و لا بِنُکرٍ مِن کِفایاتکَ؛ اللهُمَّ احْمِلْنی علی عَفوِکَ و لا تَحمِلْنی عَلی عَدلِکَ.»2
و این دعا از دعاهای أمیرالمؤمنین علیه السّلام است.
٦ـ «أللهُمَّ صُن وَجْهی بِالیَسارِ، و لا تَبذُلْ جاهی بالإقْتارِ فَأستَرزِقَ طالِبی رِزقِک و أستَعطِفَ شِرارَ خَلقِکَ و اُبتَلیَ بِحَمدِ مَن أعطانی و اُفتَتَنَ بِذَمِّ مَن مَنَعَنی، و أنتَ مِن وَراءِ ذلِکَ کُلِّهِ وَلِیُّ الإعطاءِ و المَنعِ؛ إنَّکَ عَلی کُلِّ شیءٍ قدیرٌ.»3
و این دعا از أمیرالمؤمنین علیه السّلام است.
٧ـ «اللهُمَّ أنتَ ثِقَتی فی کلِّ کُربةٍ، و أنتَ رَجائی فی کُلِّ شِدَّةٍ، و أنتَ لی فی أمرٍ نَزَل بی ثِقَةٌ و عُدَّةٌ؛ کَم مِن کَربٍ یَضعُفُ فیه الفُؤادُ، و تَقِلُّ فیه الحیلَةُ، و تَعَیُّ1 فیه الاُمورُ، و یخذُلُ فیه البَعیدُ و القَریبُ و الصَّدیقُ، و یَشمَتُ فیهِ العَدُوُّ، و أنزَلتُهُ بِکَ و شَکوتُهُ إلیک راغِبًا إلیکَ فیه عمَّن سِواک فَفَرَّجتَهُ و کَشَفتَه و کَفَیتَه [کفیتنیه]؛ فَأنتَ وَلیُّ کلِّ نِعمةٍ و صاحبُ کُلِّ حاجةٍ و مُنتهَی کلِّ رَغبةٍ، فَلَک الحمدُ کثیرًا و لَکَ المَنُّ فاضِلًا، بِنعمَتک تَتِمُّ الصالحاتُ، یا معروفًا بالمعروفِ معروفٌ، یا مَن هو بِالمعروف موصوفٌ، أنِلْنی من معروفک معروفًا تُغنِنی به عن معروفِ مَن سِواک، بِرحمتک یا أرحَمَ الرّاحمینَ.»2
٨ـ «إلهی کَیفَ أدعوکَ و قَد عَصَیتُک و کَیفَ لا أدعوک و قَد عَرَفتُکُ، حُبُّکَ فی
قَلبی و إن کُنتُ عاصیًا، مَدَدتُ إلیک یَدًا بالذّنوب مَملُوَّةً و عَینًا بِالرَّجاءِ مَمدودَةً؛ مَولایَ أنتَ عَظیمُ العُظَماءِ و أنا أسیرُ الاُسَراءِ، أنا الأسیرُ بِذَنبی المُرتَهَنُ بِجُرمی؛ إلهی لَئِن طالَبتَنِی بِذَنبی لأُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ و لَئِن طالَبتَنِی بِجَریرَتی لأُطالِبنَّک بِعَفوِک، و لَئِن أمَرتَ بی إلی النّارِ لأُخبِرَنَّ أهلَها أنّی کُنتُ أقولُ لا اله إلّا اللهُ محمّدٌ رسول الله؛ اللهُمَّ إنّ الطّاعَةَ تَسُرُّکَ و المَعصیةَ لا تَضُرُّک، فَهَبْ لی ما یَسُرُّکَ و اغْفِر لی ما لا یَضُرُّکَ یا أرحمَ الرّاحمین.»1
٩ـ «أعدَدتُ لِکُلِّ هَولٍ لا إلهَ إلّا اللهُ، و لِکُلِّ هَمٍّ و غَمٍّ ما شاءَ اللهُ، و لِکُلِّ نِعمَةٍ الحَمدُ لِلّه،ِ و لِکُلِّ رَخاءٍ و شِدَّةٍ الشُّکرُ للّهِ، و لِکُلِّ أُعجوبةٍ سُبحانَ اللهِ، و لِکُلِّ ذَنبٍ أستَغفِرُ اللهَ، و لِکُلِّ مُصیبةٍ إنّا لِلّهِ و إنّا إلَیهِ راجعوُن، و لِکُلِّ ضِیقٍ حَسبِیَ اللهُ، و لِکُلِّ قَضاءٍ و قَدَرٍ تَوَکَّلتُ عَلَی اللهِ، و لِکُلِّ عَدُوٍّ اعْتَصَمتُ بِاللهِ، و لِکُلِّ طاعَةٍ و مَعصیةٍ لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ العلیِّ العظیم.»2
این دعا را حضرت آقای حاج سیّد هاشم حدّاد ـ روحی فداه ـ در قنوت به همین کیفیّت مذکوره قرائت مینمودند، ولی مرحوم محدّث قمی در کتاب الباقیات الصالحات که در حاشیه مفاتیح طبع شده است، در صفحه ١٩٧، آن را از البلد الأمین کفعمی ذکر کرده است و فقط لفظ «و شِدَّةٍ» را نیاورده است.
١٠ـ «أللهُمَّ إنِّی أسألُک یا مَنِ احْتَجَبَ بَشُعاعِ نورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِه، یا مَن تَسَربَلَ بِالجَلالِ و العَظَمَةِ و اشْتَهَرَ بِالتَّجَبُّرِ فی قُدسِهِ...»
و این دعای مفصّلی است که در مهج الدعوات صفحه ١٠٨، مرحوم ابن طاووس از محمّد بن حنفیّه از رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت کرده است و برای آن آثار و خواصّی عجیب نقل میکند.1
و نیز مرحوم شیخ بهاء الدّین عاملی در کشکول2 در صفحه ٣٠٣ از طبع سنگی آورده است؛ و حضرت آقای حاج سیّد هاشم حدّاد ـ روحی فداه ـ در بعضی از قنوتهای نماز تهجّد در شبها قرائت مینمودند؛ و نیز در تاسع عشر بحارالأنوار صفحه ١٨٣ از أمیرالمؤمنین از رسول الله روایت کرده.3
١١ـ «أللهُمَّ إنّی أسألُکَ مِن بَهائِکَ بِأبهاهُ و کُلُّ بَهائِکَ بَهیٌّ، اللهُمَّ إنّی أسألُکَ بِبَهائِک کلِّه...»4
و این دعای مفصّلی است که در آن بعضی از اسماء الله را آورده است؛ و در صفحه ١٨٤ از مفاتیح الجنان ضمن ادعیۀ سحرهای ماه مبارک رمضان آورده است و آن را از حضرت رضا علیه السّلام روایت نموده است که آن حضرت فرمودهاند که حضرت باقر علیه السّلام آن را قرائت مینمودهاند.
١٢ـ «یا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَه، و یا سَنَدَ مَن لا سَنَدَ لَهُ، و یا ذُخرَ مَن لا ذُخرَ لَهُ، و یا حِرزَ مَن لا حِرزَ لَهُ، و یا فَخرَ من لا فَخرَ لَهُ، و یا رُکنَ مَن لا رُکنَ لَهُ، یا عَظیمَ الرَّجاء، یا عِزَّ الضُعَفاءِ، یا مُنقِذَ الغَرقیٰ، یا مُنجِیَ الهَلْکیٰ، یا مُحسِنُ یا مُنعِمُ یا مُفضِلُ، أسألُ اللهَ الّذی لا إلهَ إلّا أنتَ، الّذی سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیلِ و ضَوءُ النَّهارِ و شُعاعُ
الشَّمسِ و نورُ القَمَرِ و دَوِیُّ الماءِ و حَفیفُ الشجَّرِ، یا اللهُ یا رَحمنُ یا ذا الجَلالِ و الإکرامِ.»1
این دعا را در منتهی الآمال،2 در جلد ٢، صفحه ٣١٣ آورده است، و آن را از حضرت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت کرده است که به حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام تعلیم فرمودهاند و أمیرالمؤمنین آن را دعای فرج مینامیدند. و لایخفی که مرحوم محدّث قمّی در کتاب مزبور آن را از کتاب جعفریّات3 نقل کرده است.
١٣ـ «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، إلهی طُموحُ الآمالِ قَد خابَتْ إلّا لَدَیکَ، و مَعاکِفُ الهِمَمِ قَد تقطَّعَتْ إلّا عَلَیکَ، و مَذاهِبُ العُقولِ قَد سَمَتْ إلّا إلَیکَ، فَإلَیکَ الرَّجاءُ و إلَیکَ المُلتَجَی، یا أکرَمَ مَقصودٍ و یا أجوَدَ مَسؤولٍ، هَرَبتُ إلَیکَ بِنَفسی یا مَلجأَ الهارِبینَ بِأثقالِ الذُّنوبِ أحمِلُها عَلی ظَهری، و ما أجِدُ لی إلَیکَ شافِعًا سِوَی مَعرِفَتِی بِأنَّک أقرَبُ مَن رَجاهُ الطّالِبونَ و لَجَأَ إلَیهِ المُضطَرّونَ و أمَّلَ ما لَدَیهِ الرّاغِبونَ، یا مَن فَتَقَ العُقولَ بِمَعرِفَتِهِ و أطلَقَ الألسُنَ بِحَمدِهِ، و جَعَلَ ما امتَنَّ بِهِ عَلی عِبادِهِ کِفاءً لِتَأدِیَةِ حَقّهِ، صَلِّ علی محمّدٍ و آله، و لا تَجعَلْ لِلهُموم عَلی عَقلی سَبیلًا و لا لِلباطِلِ عَلی عَمَلی دَلیلًا و افتَحْ لی بِخَیر الدُّنیا یا وَلِیَّ الخَیرِ.»4
این دعا را در منتهی الآمال، جلد ٢، صفحه ٣١٣ از کتاب جنّة الواقیه از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل کرده است، و آن را نیز دعای فرج نامیده است.
١٤ـ «یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ و سَتَرَ القَبیحَ، یا مَن لَم یُؤاخِذ بِالجَریرَةِ و لَم یَهتِکِ السِّترَ، یا عَظیمَ المَنِّ، یا کَریمَ الصَّفحِ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا واسِعَ المَغفِرَةِ، یا باسطَ الیَدَینِ بِالرَّحمَةِ، یا مُنتَهَی کُلِّ نَجوَی و یا غایَةَ کُلِّ شَکوَی، یا عَونَ کُلِّ مُستَعینٍ، یا مُبتَدِئًا بِالنِّعَمِ قَبلَ استِحقاقِها، یا رَبّاهُ (ده مرتبه)، یا غایَةَ رَغبَتاهُ (ده مرتبه)، أسألُکَ بِحَقِّ هذِهِ الأسماءِ و بِحَقِّ محمّدٍ و آلِهِ الطّاهِرینَ علیهمُ السّلامُ إلّا ما کَشَفتَ کَربی و نَفَّستَ هَمِّی و فَرَّجتَ غَمِّی و أصلَحتَ حالی.»1
و این دعا را در منتهی الآمال، جلد ٢، صفحه ٣١٢ از امام زمان [عجّل الله تعالی فرجه الشریف] نقل کرده است و آن را نیز دعای فرج نامیده است.
١٥ـ ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾؛ سوره البقرة (٢) ذیل آیه ١٢٧.
﴿رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَيۡنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبۡ عَلَيۡنَآ إِنَّكَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ﴾؛ سوره البقرة (٢) آیه ١٢٨.
﴿رَبِّ هَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةٗ طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ ٱلدُّعَآءِ﴾؛ سوره آل عمران (٣) ذیل آیه ٣٨.
﴿رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّيَّـٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡيُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾؛ سوره الفرقان (٢٥) ذیل آیه ٧٤.
﴿رَبِّ ٱجۡعَلۡنِي مُقِيمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ﴾؛ سوره ابراهیم (١٤) آیه ٤٠.
﴿رَّبِّ أَدۡخِلۡنِي مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِي مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِيرٗا﴾؛ سوره الإسراء (١٧) ذیل آیه ٨٠.
﴿قَالَ رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِي صَدۡرِي * وَيَسِّرۡ لِيٓ أَمۡرِي * وَٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِي * يَفۡقَهُواْ قَوۡلِي﴾؛ سوره طه (٢٠) آیات ٢٥ تا ٢٨.
﴿رَّبِّ زِدۡنِي عِلۡمٗا﴾؛ سوره طه (٢٠) ذیل آیه ١١٤.
﴿رَبِّ هَبۡ لِي حُكۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّـٰلِحِينَ﴾؛ سوره الشّعراء (٢٦) آیه ٨٣.
﴿رَبِّ إِنِّي لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَيَّ مِنۡ خَيۡرٖ فَقِيرٞ﴾؛ سوره القصص (٢٨) ذیل آیه ٢٤.
﴿رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ﴾؛ سوره الأنبیاء (٢١) ذیل آیه ٨٩.
﴿رَّبِّ أَنزِلۡنِي مُنزَلٗا مُّبَارَكٗا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡمُنزِلِينَ﴾؛ سوره المؤمنون (٢٣) آیه ٢٩.
﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلرَّ ٰحِمِينَ﴾؛ سوره المؤمنون (٢٣) آیه ١١٨.
﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓ إِنِّي تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَإِنِّي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾؛ سوره الأحقاف (٤٦) ذیل آیه ١٥.
﴿رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِي فِي ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِينَ﴾؛ سوره المؤمنون (٢٣) آیه ٩٤.
﴿رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّيَٰطِينِ﴾؛ سوره المؤمنون (٢٣) ذیل آیه ٩٧.
﴿وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحۡضُرُونِ﴾؛ سوره المؤمنون (٢٣) آیه ٩٨.
﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّـٰلِحِينَ﴾؛ سوره النّمل (٢٧) ذیل آیه ١٩.
﴿رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ فَلَنۡ أَكُونَ ظَهِيرٗا لِّلۡمُجۡرِمِينَ﴾؛ سوره القصص (٢٨) ذیل آیه ١٧.
﴿رَبِّ هَبۡ لِي مِنَ ٱلصَّـٰلِحِينَ﴾؛ سوره الصّافات (٣٧) آیه ١٠٠.
﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَهَبۡ لِي مُلۡكٗا لَّا يَنۢبَغِي لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِيٓ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ﴾؛ سوره ص (٣٨) ذیل آیه ٣٥.
رَبِّ اغْفِرْلی و لِوالِدَیَّ وَارْحَمهُما کَما ربَّیانی صَغیرًا و اجْزِهِما بِالإحسانِ إحسانًا و بالسَّیّئآتِ غُفرانًا؛ در قرآن نیست ولی بعضی از فقرات آن متّخذ است از سوره الإسراء (١٧) آیه ٢٤.
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ يَوۡمَ يَقُومُ ٱلۡحِسَابُ﴾؛ سوره ابراهیم (١٤) آیه ٤١.
﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِي وَلِوَٰلِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيۡتِيَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾؛ سوره نوح (٧١) صدر آیه ٢٨.
﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآ إِنَّكَ أَنتَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ﴾ ؛ سوره البقرة (٢) آیه ١٢٧.
﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِي ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ﴾؛ سوره البقرة (٢) ذیل آیه ٢٠١.
﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَا رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَيۡنَآ إِصۡرٗا كَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾؛ سوره البقرة (٢) ذیل آیه ٢٨٦.
﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ﴾؛ سوره الاعراف (٧) ذیل آیه ٢٣.
﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةً إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ﴾؛ سوره آل عمران (٣) آیه ٨.
رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱكۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّـٰهِدِينَ﴾؛ سوره آل عمران (٣) آیه ٥٣.
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِيٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾؛ سوره آل عمران (٣) ذیل آیه ١٤٧.
﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِيٗا يُنَادِي لِلۡإِيمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمۡ فََٔامَنَّا رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرۡ عَنَّا سَئَِّاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ﴾؛ سوره آل عمران (٣) آیه ١٩٣.
﴿رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخۡزِنَا يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ إِنَّكَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِيعَادَ﴾؛ سوره آل عمران (٣) آیه ١٩٤.
﴿رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰتِحِينَ﴾؛ سوره الأعراف (٧) ذیل آیه ٨٩.
﴿رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِينَ﴾؛ سوره یونس (١٠) ذیل آیه ٨٥.
﴿رَّبَّنَآ إِنِّيٓ أَسۡكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيۡرِ ذِي زَرۡعٍ عِندَ بَيۡتِكَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِيٓ إِلَيۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَشۡكُرُونَ﴾؛ سوره إبراهیم (١٤) آیه ٣٧.
﴿رَبَّنَآ إِنَّكَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِي وَمَا نُعۡلِنُ وَمَا يَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَهِ مِن شَيۡءٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ﴾؛ سوره إبراهیم (١٤) آیه ٣٨.
﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةٗ وَهَيِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا﴾؛ سوره الکهف (١٨) ذیل آیه ١٠.
﴿رَبَّنَا وَسِعۡتَ كُلَّ شَيۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِينَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِيلَكَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِيمِ * رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّـٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِي وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّيَّـٰتِهِمۡ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ * وَقِهِمُ ٱلسَّئَِّاتِ وَمَن تَقِ ٱلسَّئَِّاتِ يَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥ وَذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ﴾؛ سوره غافر (٤٠) ذیل آیه ٧ و آیه ٨ و ٩.
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ﴾؛ سوره الحشر (٥٩) ذیل آیه ١٠.
﴿رَّبَّنَا عَلَيۡكَ تَوَكَّلۡنَا وَإِلَيۡكَ أَنَبۡنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ﴾؛ سوره الممتحنه (٦٠) ذیل آیه ٤.
﴿رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ﴾؛ سوره التّحریم (٦٦) ذیل آیه ٨.
آیات فوق که با «ربّنا» یا «ربّ» شروع شده است، هر یک دعای بعضی از پیامبران یا صُلَحا و مؤمنین است و قرائت بعضی از آنها ـ متناسب حال مصلّی ـ در قنوت نماز مستحسن است؛ البته خداوند حاجت کسی را که با لسان محبوب او با او مناجات نماید رد نخواهد نمود.
١٦ـ «أللهُمَّ ارْزُقْنی حُبَّکَ و حُبَّ مَن یُحِبُّکَ و حُبَّ ما تُحِبُّهُ و العَمَلَ الذی یُبَلِّغُنی إلی حُبِّکَ وَ اجعَل حُبَّکَ أحَبَّ الأشیاءِ إلیَّ؛ اللهُمَّ نَوِّر ظاهِری بِطاعَتِکَ و باطِنی بمَحبَّتِکَ و قَلبِی بِمَعرِفَتکَ و روحی بِمُشاهَدَتِکَ و سِرّی بِاستِقلالِ اتّصالِ حَضرَتِکَ یا ذَا الجَلالِ و الإکرام؛ اللهُمَّ اجعَلْ فی قَلبی نورًا و فی سَمعی نورًا و فی بَصَری نورًا و فی لِسانی نورًا و فی یَدَیَّ نورًا و فی رِجلَیَّ نورًا و فی جمیع جَوارِحی نورًا یا نورَ الأنوارِ؛ اللهُمَّ أَرِنی الأشیاءَ کَما هِیَ؛ اللهُمَّ کُن وِجهَتی فی کُلِّ وَجهٍ، و مَقصَدی فی کُلِّ قَصدٍ، و غایَتی فی کُلِّ سَعیٍ، و مَلجَئِی و مَلاذی فی کُلّ شِدَّةٍ و هَمٍّ، و وَکیلی فی کُلِّ أمرٍ، و تَوَلَّنی تَوَلِّی عِنایَةٍ و مَحَبَّةٍ فی کلِّ حالٍ، برحمتک یا أرحَمَ الرّاحمین.»1
این دعا منسوب به حضرت مولی الموحّدین أمیرالمؤمنین علیه السّلام است و مرحوم حاج محمّد جعفر کبوترآهنگی او را شرح کرده است و به نام شرح دعای کبوترآهنگی معروف است. و نیز در صحیفه ثانیه علویّه وارد است.
١٧ـ «أللهُمَّ یا ذَا العَرشِ المَجید الکریم و المُلکِ القدیم و العَطاء العمیم...»
و این دعای مفصّلی است که حضرت آقای حَدّاد ـ روحی فداه ـ در بعض از
قنوتهای نماز قرائت مینمودند.1
دعایی برای عاقبت به خیر شدن
و مناسب است گاه و بیگاه و در قنوتهای نماز خوانده شود و آن یازدهمین دعا از ادعیه صحیفه مبارکه سجّادیه است:
«یا مَن ذِکرُهُ شَرَفٌ لِلذّاکِرِینَ و یا مَن شُکرُهُ فَوزٌ لِلشّاکِرِینَ و یا مَن طاعَتُهُ نَجاةٌ لِلمُطِیعِینَ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِهِ، و اشغَلْ قُلوبَنا بِذِکرِکَ عَن کُلِّ ذِکرٍ، و ألسِنَتَنا بِشُکرِکَ عَن کُلِّ شُکرٍ، و جَوارِحَنا بِطاعَتِکَ عَن کُلِّ طاعَةٍ؛ فَإن قَدَّرتَ لَنا فَراغًا مِن شُغلٍ فَاجعَلهُ فَراغَ سَلامَةٍ لا تُدرِکُنا فِیهِ تَبِعَةٌ و لا تَلحَقُنا فِیهِ سَآمَةٌ، حَتَّی یَنصَرِفَ عَنّا کُتّابُ السَّیِّئاتِ بِصَحِیفَةٍ خالِیَةٍ مِن ذِکرِ سَیِّئاتِنا، و یَتَوَلَّی کُتّابُ الحَسَناتِ عَنّا مَسرورِینَ بِما کَتَبوا مِن حَسَناتِنا، و إذا انقَضَتْ أیّامُ حَیاتِنا و تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أعمارِنا و استَحضَرَتْنا دَعوَتُکَ الَّتِی لا بُدَّ مِنها و مِن إجابَتِها؛ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ و آلِهِ، و اجعَلْ خِتامَ ما تُحصِی عَلَینا کَتَبَةُ أعمالِنا تَوبَةً مَقبولَةً لا تُوقِفُنا بَعدَها عَلَی ذَنبٍ اجتَرَحناهُ و لا مَعصِیَةٍ اقتَرَفناها، و لا تَکشِفْ عَنّا سِترًا سَتَرتَهُ عَلَی رُءُوسِ الأشهادِ، یَومَ تَبلُوا أخبارَ عِبادِکَ؛ إنَّکَ رَحِیمٌ بِمَن دَعاکَ و مُستَجِیبٌ لِمَن ناداکَ»2و3
[دعایی عالیة المضمون از أمیرالمؤمنین علیه السّلام]
فی نهج البلاغة، مجلّد ١، صفحة ٤٣٢:
«و من دعائه کان یدعو به علیه السّلام کثیرًا:
”الحَمدُ لِلَّهِ الَّذی لَم یُصبِحْ بی مَیِّتًا و لا سَقیمًا، و لا مَضروبًا عَلَی عُروقی بِسوءٍ، و لا مأخوذًا بِأسوَءِ عَمَلی، و لا مَقطوعًا دابِری، و لا مُرتَدًّا عَن دینی، و لا مُنکِرًا لِرَبّی، و لا مُستَوحِشًا مِن إیمانی، و لا مُلتَبِسًا عَقلی، و لا مُعَذَّبًا بِعَذابِ الأُمَمِ مِن قَبلی، أصبَحتُ عَبدًا مَملوکًا ظالِمًا لِنَفسی، لَکَ الحُجَّةُ عَلَیَّ و لا حُجَّةَ لی، و لا أستَطیعُ أن آخُذَ إلّا ما أعطَیتَنی، و لا أتَّقِیَ إلّا ما وَقَیتَنی؛ اللهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ أن أفتَقِرَ فی غِناکَ، أو أضِلَّ فی هُداکَ، أو اُضامَ فی سُلطانِکَ، أو اُضطَهَدَ و الأمرُ لَکَ؛ اللهُمَّ اجعَل نَفسی أوَّلَ کَریمَةٍ تَنتَزِعُها مِن کَرائِمی، و أوَّلَ وَدیعَةٍ تَرتَجِعُها مِن وَدائِعِ نِعَمِکَ عِندی؛ اللهُمَّ إنّا نَعوذُ بِکَ أن نَذهَبَ عَن قَولِکَ، أو أن نُفتَتَنَ عَن دینِکَ، أو تَتابَعَ بِنا أهواؤُنا دونَ الهُدَی الَّذی جاءَ مِن عِندِکَ.“»1و2
[دعای تعلیمی رسول خدا به أمیرالمؤمنین علیه السّلام: یا عماد من لا عماد له]
«یا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَه، و یا ذُخرَ مَن لا ذُخرَ لَه، و یا سَنَدَ مَن لا سَنَدَ لَه، و یا حِرزَ مَن لا حِرزَ لَه، و یا غیاثَ مَن لا غیاثَ لَه، و یا کَریمَ العَفوِ، و یا حَسَنَ البَلاء، و یا عَظیمَ الرَّجاء، و یا عِزَّ الضُّعَفاء، و یا مُنقِذَ الغَرقَی، و یا مُنجِیَ الهَلکَی.
یا مُحسِنُ یا مُجمِلُ، یا مُنعِمُ یا مُفضِلُ، أنتَ الّذی سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللیلِ و نورُ النّهارِ، و ضَوءُ القَمَرِ و شُعاعُ الشّمسِ، و دَوِیُّ الماء و حَفیفُ الشّجَرِ.
یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ، أنتَ وَحدَکَ لا شَریکَ لَکَ.
[ثم قل:] اللهُمَّ افْعَل بی کَذا و کَذا.1 »2و3
دعای قنوتیّه منسوب به أمیرالمؤمنین علیه السّلام
«أللهُمَّ نَوِّر ظاهِری بِطاعَتِکَ، و باطِنی بمَحَبَّتِکَ، و قَلبی بمَعرِفَتِکَ، و روحی بمُشاهَدَتِکَ، و سِرّی باتِّصالِ حَضرَتِکَ، یا ذا الجَلالِ و الإکرامِ.»4و5
[دعای قرائت شده در قنوت نمازهای آقای حدّاد، رضوان الله علیه]
حضرت آقای حاج سیّد هاشم حدّاد ـ روحی فداه ـ دعای زیر را که در صفحه ٣١٩ از کتاب دعای ضیاء الصّالحین است، در قنوتهای نماز خود میخواندند:
«یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ و سَتَرَ القَبیحَ، یا مَن لَم یُؤاخِذْ بالجَریرَةِ، یا مَن لَم یَهتِکِ السِّترَ، یا عَظیمَ العَفوِ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا واسِعَ المَغفِرَةِ، یا باسِطَ الیَدَینِ بالرَّحمَةِ، إرحَمنی؛ یا صاحِبَ کلِّ نَجوَی، یا مُنتَهی کلِّ شَکوَی، یا مُفَرِّجَ کلِّ کُربَةِ، یا مُقیلَ العَثَراتِ، یا کریمَ الصَّفحِ، یا عَظیمَ العَفوِ، یا مُبتَدِئًا بالنِّعَمِ قَبلَ اسْتِحقاقِها، یا رَبَّاه، یا
سَیِّداه، یا غایَةَ رَغبَتاه، أَسئَلُکَ بِکَ و بِمحمّدٍ و فاطمةَ و الحسنِ و الحسینِ و الأئمّةِ المَعصومینَ علیهِمُ السّلام أن تُصَلِّیَ عَلی محمّدٍ و آلِه، و أسئَلُک یا اللهُ أن لا تُشَوِّهَ خَلقی بالنّار و أن تَفعَلَ بی ما أنتَ أهلُه.»1
و آقای حدّاد به جای «و الأئمّةِ المَعصومینَ» میفرمودند:
«و علیِّ بنِ الحُسینِ و محمّدِ بنِ علیٍّ و جعفرِ بنِ محمّدٍ و موسَی بنِ جَعفرٍ و علیِّ بنِ موسَی و محمّدِ بنِ علیٍّ و علیِّ بنِ محمّدٍ و الحسنِ بنِ علیٍّ و المَهدِیِّ صاحبِ الزّمانِ.»
و سپس بقیّه دعا را قرائت میکردند.2
[دعای: یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ و سَتَرَ القَبیحَ]
کیفیّت دعای فرج که حضرت بقیة الله عجّل الله تعالی فرجه الشریف برای خلاصی و رفع گرفتاری به أبیالحسین بن أبیالبَغْل دستور دادهاند:
دو رکعت نماز [خوانده] و سپس بخواند این دعا را:
«یا مَن أظهَرَ الجَمیلَ و سَتَرَ القَبیحَ، یا مَن لَم یُؤاخِذ بِالجَریرَةِ و لَم یَهتِکِ السِّترَ، یا عَظیمَ المَنِّ، یا کَریمَ الصَّفحِ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا واسِعَ المَغفِرَةِ، یا باسِطَ الیَدَینِ بِالرَّحمَةِ، یا مُنتَهَی کُلِّ نَجوَی و یا غایَةَ کُلِّ شَکوَی، یا عَونَ کُلِّ مُستَعینٍ، یا مُبتَدِئًا بِالنِّعَمِ قَبلَ اسْتِحقاقِها، یا رَبّاهُ (ده مرتبه)، یا غایَةَ رَغبَتاهُ (ده مرتبه)، أسئَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ الأسمآءِ و بِحَقِّ محمّدٍ و آلِهِ الطّاهِرینَ علَیهِمُ السّلام إلّا ما کَشَفتَ کَربی و نَفَّستَ هَمّی و فَرَّجتَ غَمّی و أصلَحتَ حالی.»
و سپس هرچه بخواهد دعا کند و حاجت خود را بطلبد، و سپس روی راست خود را بر زمین گذارد و صد مرتبه بگوید:
«یا محمّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا محمّدُ، إکفیانی فانَّکُما کافِیای و انصُرانِی فانّکُما ناصِرای.»
و طرف چپ صورت خود را بر زمین گذارد و صد مرتبه بگوید: «أدرِکنی» و میگوید: «الغَوثُ الغَوثُ الغَوثُ» تا نفس قطع شود؛ و برمیدارد سر خود را از زمین و خداوند حاجات او را برمیآورد إن شاء الله تعالی.1
دستور فوق در جلد ٢ منتهیالآمال، صفحه ٣١٢ مذکور است2.3
دعایی که مناسب است در سجده خوانده شود
«سَجَدَ لَکَ سَوادی و خَیالی و آمَنَ بِکَ فُؤادی، هذِه یَدایَ و ما جَنَیتُهُ علیَ نَفسی، یا عظیمُ یُرجَی لِکُلِّ عظیمٍ إغفِرْ لِیَ العَظیمَ فإنَّه لا یَغفِرُ الذَّنبَ العَظیمَ إلّا الرَّبُّ العظیمُ.»
و این دعایی است که حضرت رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب نیمۀ شعبان در سجده خواندهاند، و در صفحه ١٦٩ از مفاتیح الجنان در اعمال شب نیمۀ شعبان مذکور است4.5
[دعایی که مرحوم آقای حداد (ره) در سجده آخر نماز میخواندند]
حضرت آقای حدّاد ـ روحی فداه ـ دعای زیر را در سجدۀ آخر نماز میخواندند:
«یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ، أَنتَ اللهُ الَّذِی لا إله إلّا أنتَ وَحدَکَ لا شَریکَ لَک، تَجَبَّرتَ أن یَکونَ لَک وَلَدٌ، و تَعالَیتَ أن یَکونَ لَکَ شَریکٌ، و تَعَظَّمتَ أن یَکونَ لَکَ مُشِیرٌ، و تَقَهَّرتَ أن یَکونَ لَکَ ضِدٌّ، و تَکَبَّرتَ أن یَکوُنَ لَکَ وزیرٌ، یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ، بِحَقِّ محمّدٍ و آلِ محمّدٍ إلّا فَرَّجتَ عَنّی.»1
[دستورالعمل توبه از رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم]
دستورالعمل برای توبهای که حضرت رسول صلّی الله علیه و آله فرمودهاند:
غسل کند، و وضو بگیرد، و چهار رکعت نماز بخواند، و در هر رکعت یک مرتبه سورۀ حمد، و سه مرتبه سورۀ توحید، و یک مرتبه مُعَوَّذَتَین بخواند، و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار، و ختم به: «لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا باللهِ العَلیِّ العَظیم» کند، و در بعض از نسخ وارد است پس از آن هفت مرتبه بگوید: «یا عَزیزُ یا غَفّارُ! اغْفِر ذُنوبِی و ذُنوبَ جَمیعِ المُؤمِنینَ و المُؤمِناتِ، فإنّهُ لا یَغفِرُ الذُّنوبَ إلّا أنتَ»،2 و دعای توبۀ صحیفۀ کاملۀ سجّادیّه3 را بخواند؛ خداوند او را خواهد آمرزید.4
[ذکر شریف: یا هو، یا من لا هو إلاّ هو]
بحرالمعارف، صفحه ٣:
«و فی عدّة الدّاعی عن الصّدوق بإسناده عن أمیرالمؤمنین علیه السّلام قال:
رَأیتُ الخِضرَ فی المَنامِ قَبلَ بَدرٍ بِلَیلَةٍ، فَقُلتُ لَهُ: عَلِّمنِی شَیئًا أنتَصِرُ بِه علَی الأعداءِ. فَقالَ: قُل: ”یا هُوَ، یا مَن لا هُوَ إلّا هُوَ“ فلَمّا أصبَحتُ قَصَصتُها علَی رَسولِ اللهِ صلّی الله علَیهِ و آلِه؛ فَقالَ: یا علِیُّ! عُلِّمتَ الاسمَ الأعظَمَ. فَکانَ علَی لِسانی یَومَ بَدرٍ.
و إنّ أمیرالمؤمنین علیه السّلام قَرَأ ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾،1 فلَمّا فَرَغَ قالَ: ”یا هُوَ، یا مَن لا هُوَ إلّا هُوَ، اِغْفِر لِی و انْصُرنِی علَی القَومِ الکافِرینَ.“»2و3
[دعای تعلیمی مرحوم قاضی به حاج شیخ عباس قوچانی رضوان الله علیهما]
دعایی است که مرحوم قاضی (ره) به آقای حاج شیخ عبّاس قوچانی ـ دامت برکاته ـ دستور دادهاند:
«أللهُمَّ ارْزُقنی حُبَّکَ، و حُبَّ ما تُحِبُّه، و حُبَّ مَن یُحِبُّکَ، و العَمَلَ الّذی یُبَلِّغُنی إلی حُبِّکَ، و اجْعَل حُبَّکَ أحَبَّ الأشیاءِ إلَیَّ.4
اللهُمَّ نَوِّرْ ظاهِری بِطاعَتِکَ، و باطِنی بمَحَبَّتِکَ، و قَلبِی بمَعرِفَتِکَ، و روحی بمُشاهَدَتِکَ، و سِرّی بِاسْتِقلالِ اتّصالِ حَضرَتِکَ، یا ذَا الجَلالِ و الإکرامِ.1
اللهُمَّ اجْعَل فی قَلبی نورًا، و فی سَمعی نورًا، و فی بَصَری نورًا، و فی لِسانی نورًا، و فی یَدَیَّ نورًا، و فی رِجلَیَّ نورًا، و فی جَمیعِ جَوارِحی نورًا، یا نورَ الأنوار.2
اللهُمَّ أرِنی الأشیاءَ کَما هِیَ.3
اللهُمَّ کُنْ وِجهَتی فی کُلِّ وَجهٍ، و مَقصَدی فی کُلِّ قَصدٍ، و غایَتی فی کُلِّ سَعیٍ، و مَلجَئی و مَلاذِی فی کُلِّ شِدَّةٍ و هَمٍّ، و وَکِیلی فی کُلِّ أمرٍ، و تَوَلَّنی تَولِّی عِنایَةٍ و مَحَبَّةٍ فی کُلِّ حالٍ؛ برَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ.»4و5
دستور تکبیرات افتتاحیّه
بعد از اقامۀ نماز بگوید:
«أللهُمَّ رَبَّ هَذِه الدَّعوَةِ التّامَّةِ و الصّلَاةِ القائِمَةِ، بَلِّغ محمّدًا صلَّی الله علَیهِ و آلِهِ الدَّرَجَةَ و الوَسیلَةَ و الفَضلَ و الفَضیلَةَ، بِاللهِ أستَفتِحُ و بِاللهِ أستَنجِحُ، و بمحمّدٍ رَسولِ اللهِ صلّی الله علَیهِ و علَیهِم أتَوَجَّهُ؛ اللهُمَّ صَلِّ علَی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ، و
اجْعَلنِی بِهِم عِندَکَ وَجیهًا فی الدُّنیا و الآخِرَةِ و مِنَ المُقَرَّبینَ.»1
و قبل التّکبیرات یقول:
«أللهُمَّ إلَیکَ تَوَجَّهتُ، و مَرضاتَکَ ابتَغَیتُ، و بِکَ آمَنتُ، و علَیکَ تَوَکَّلتُ؛ صَلِّ علَی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ، و افتَحْ قَلبِی لِذِکرِکَ و ثَبِّتنی علَی دینِکَ، و لا تُزِغْ قَلبِی بَعدَ إذ هَدَیتَنی، و هَب لی مِن لَدُنکَ رَحمَةً؛ إنّکَ أنتَ الوَهّابُ.»2
ثمّ یکبّر ثلاث تکبیرات، ثمّ یقول:
«أللهُمَّ أنتَ اللهُ المَلِکُ الحَقُّ لا إلَهَ إلّا أنتَ، سُبحانَکَ إنّی ظَلَمتُ نَفسِی، فَاغفِرْ لِی ذَنبِی إنّهُ لا یَغفِرُ الذُّنوبَ إلّا أنتَ.»
ثمّ یأتی باثنتین و یقول:
«لَبَّیکَ و سَعدَیکَ، و الخَیرُ فی یَدَیکَ، و الشَّرُّ لَیسَ إلَیکَ، و المَهدِیُّ مَن هَدَیتَ، لا مَلجَأَ مِنکَ إلّا إلَیکَ، سُبحانَکَ و حَنانَیکَ، تَبارَکتَ و تَعالَیتَ، سُبحانَکَ رَبَّ البَیتِ.»
ثمّ یأتی باثنتین و یقول:
«وَجَّهتُ وَجهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّمَاواتِ و الأَرضَ، عالِمِ الغَیبِ و الشَّهادَةِ، حَنیفًا مُسلِمًا و ما أنا مِن المُشرِکینَ؛ إنَّ صَلاتی و نُسُکی و مَحیایَ و مَماتی لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ، لا شَریکَ لَهُ، و بِذلِکَ أُمِرتُ و أنا مِنَ المُسلِمینَ.»
ثُمَّ یَشرَعُ فی الاستعاذة و الحمد و السّورة.3
یستحبّ أن یقولَ بعد تکبیرة الإحرام:
«یا مُحسِنُ قَد أَتاکَ المُسِیءُ، و قَد أَمَرتَ المُحسِنَ أن یَتَجاوَزَ عَن المُسِیءِ، أنتَ المُحسِنُ و أنا المُسِیءُ، بحَقِّ محمّدٍ و آلِ محمّدٍ، صَلِّ علَی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ، و تَجاوَزْ عَن قَبیحِ ما تَعلَمُ مِنّی.»1و2
[ذکر «یا حیُّ یا قیوم» بین نماز شفع و وتر]
آقای آقا سیّد محمّد حسن میرجهانی طباطبائی ـ دام عزّه ـ فرمودند که: [مصلّی در نافلۀ شب،] بین نماز شفع و وتر سیصد و شصت مرتبه بگوید: «یا حَیُّ یا قَیّومُ»؛ بدین قِسم که با یک نفس این ذکر را تکرار کند تا وقتی که بخواهد نفس قطع گردد، در این حال ذکر را به جملۀ: «برَحمَتِکَ استَغِیثُ» وقف کند، بعداً بگوید: «أللهُمَّ أحیِ قَلبِی» و سپس شروع کن به بقیّه ذکر، و به همین منوال بگوید تا سیصد و شصت مرتبه تمام شود.
دیگر آنکه فرمودند: در موقع خواب آیۀ نور ﴿ٱللَهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ تا ﴿وَٱللَهُ يَرۡزُقُ مَن يَشَآءُ بِغَيۡرِ حِسَابٖ﴾3 قرائت شود.
أقول: ظاهراً مأخذ این ذکر از آقا محمّد بیدآبادی است؛ چنانچه در خزائن
نراقی، صفحه ٣٨٩ گوید:
[طریقه منقوله از آقا محمّد بیدآبادی در تصفیۀ قلب و سلوک سالک]
فائدة: طریقه منقوله از مرحوم مبرور زبدة العارفین، آقا محمّد بیدآبادی، در تصفیۀ قلب و سلوک سالک
مدّتی قبل از شروع در أربعین، در ایّام بیکاری مداومت نماید بر ذکر: «اللهُ خاطِری و ناظِری»، و نوافل را با خشوع بجا آورد تا میل کلّی بهم رسد؛ بعد از آن شروع در أربعین نماید، و از حیوانی احتراز نماید، و نوافل را طُرّاً با خشوع تمام بجا آورد، و در بین نافلۀ شب و شفع، سیصد و شش مرتبه «یا حَیُّ یا قَیّوم» را متّصلاً تکرار نماید تا نفس قطع نشده، چون نفس قطع شود نفس کشیده بگوید: «برَحمَتِکَ أستَغِیثُ؛ اللهُمَّ أحیِ قَلبِی»، و چون نفس را تازه کرد باز شروع کند به تکرار به نهج سابق تا تمام شود؛ بعد از آن به إتمام باقی نوافل پردازد و أربعین را بدین نهج تمام کند.
بعد از إتمام، شروع به آیۀ نور نماید در بامداد، و در هر نوری از أنوار پنجگانه متوسّل شود سرّاً به یکی از اصحاب کساء و آل عبا صلوات الله علیهم؛ در نور اوّل به نور اوّل، و در ثانی به ثانی و هکذا.
این عمل باعث حیات قلب (که عبارت از علم به مطالب کلیّه است) میشود؛ مکرّر به تجربه رسیده است.1 ـ انتهی.
آنچه از مرحوم آقا محمّد بیدآبادی نقل شده است همان تعداد سیصد و شش مرتبه است، و بنابراین آنچه از آقای میرجهانی در تعداد این ذکر نقل شد ظاهراً اشتباه است.2
نمازی که در آن حقیقة الوجود به خداوند اطلاق شده است
در کتاب مصباح المتهجّد شیخ طوسی، صفحه ٢٢٣ تا ٢٢٥، در ضمن أعمال
و نمازهای وارد در روز جمعه وارد است:
«صلاةٌ اُخری: رَوَی محمّدُ بنُ داودِ بنِ کثیرٍ عن أبیه قال: دخلتُ عَلَی سیّدی أبیعبدالله جعفرِ بن محمّدٍ الصّادق علیه السّلام، فرأیتُه یُصَلِّی، ثُمّ رأیتُه قَنَتَ فی الرَّکعة الثَّانیة فی قیامِه و رکوعه و سجوده، ثُمّ أقبَلَ بوجهه الکریم عَلَی الله؛ ثُمّ قال: ”یا داودُ هی رکعتان، و اللهِ لایُصَلِّیهما أَحدٌ فیَرَی النَّارَ بعینه بعد ما یأتی فیهما ما أتیتُ.“ فلم أَبرَحْ من مکانی حتَّی عَلَّمَنی.
قال محمّد بن داود: فعلِّمنی یا أبَه کَمَا عَلَّمَک!
قال: إنّی لَأشفَقُ علیک أن تُضیِّعَ!
قلت: کلّا إن شاء الله!
قال: إذا کان یومُ الجمعة قبلَ أَن تَزولَ الشَّمسُ فصلِّهما، و اقْرَءْ فی الرَّکعة الأُولَی فاتحةَ الکتاب و ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ﴾، و فی الثانیة فاتحةَ الکتاب و ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾، و تَستَفتِحهما بفاتحةِ [الکتاب] الصَّلاة؛ فإذا فرغتَ مِن ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾ فی الرَّکعة الثانیة فارفَعْ یدیک قبل أن تَرکعَ و قل:
”إلهی إلهی إلهی، أسألُکَ راغبًا و أقصُدُکَ سائِلًا، واقفًا بین یَدَیکَ مُتَضِّرعًا إلیک، إن أقنَطَتنِی ذُنوبی نَشَّطَنی عَفوُک و إن أسکَتَنِی عَمَلِی أنطَقَنِی صَفحُک، فَصَلِّ علی محمّدٍ و أهلِ بَیتِه، و أسألُکَ العفوَ العفوَ.“
ثُمّ ترکَعُ و تفرَغُ من تسبیحک و قل:
”هذا وقوفُ العائذِ بکَ [من النّار]، یا ربِّ أدعوکَ مُتَضَرِّعًا و راکعًا، متقرِّبًا إلیک بِالذِّلَّة خاشِعًا، فَلَستُ بأوّلِ مُنطِقٍ مِن حِشمَةٍ مُتَذَلِّلًا، أنتَ أحبُّ إلیَّ مولایَ، أنتَ أحبُّ إلیَّ.“
فإذا سجدتَ فابسُطْ یَدَیْک کطالبِ حاجةٍ و قل:
”سُبحانَ ربِّیَ الأَعلَی و بِحَمدِه؛ رَبِّ هذِهِ یَدایَ مَبسوطَتَان بینَ یَدَیْک، هذِهِ جَوامِعُ بَدَنی خاضعةٌ بِفِناءِک، و هذه أسبابی مُجتَمِعَةٌ لِعِبادَتِک، لا أدْری بِأیِّ نَعماءِکَ أقلِبُ و لا لِأَیِّها أقصِدُ، لِعبادَتِک أم لِمَسئَلَتِکَ أمِ الرَّغبةِ إلیک؟ فَامْلَأ قَلبِی خَشیَةً مِنک و اجْعَلنِی فِی کُلِّ حالاتِی لکَ قَصدی، أنتَ سَیِّدی فِی کِلّ مَکانٍ و إن حَجَبَتْ عَنک أعیُنُ النَّاظِرین إلَیکَ؛ أسألُکَ بِک إذ جَعَلتَ فِیَّ طَمَعًا فیک بِعَفوِک، أن تُصلِّیَ عَلَی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ، و تَرحَمَ مَن یَسألُک و هُوَ مَن قَد عَلِمتَ بِکَمالِ عُیوبِه و ذُنوبِه، لم یَبسُطْ إلیکَ یَدَه إلّا ثِقَةً بک و لا لِسانَه إلّا فَرَحًا بک، فَارْحَمْ مَن کَثُرَ ذَنبُه عَلَی قِلَّتِه، و قَلَّتْ ذُنوبُه فی سَعَةِ عَفوِک، و جَرَّأنی جُرمِی و ذَنبِی بِما جَعَلتَ مِن طَمَعٍ إذا یَئِسَ الغَرورُ الجَهولُ مِن فَضلِک، أن تُصَلِّیَ عَلَی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ و أسألُکَ لإخوانِی فِیکَ العفوَ العفوَ.“
ثُمّ تجلِسُ ثُمّ تسجُدُ الثَّانیة و قل:
”یَا مَن هَدانِی إلیهِ، و دَلَّنی حقیقةُ الوُجودِ علیه، و سَاقَنی مِنَ الحِیرَةِ إلی مَعرِفَتِه، و بَصَّرَنی رُشْدی بِرَأفَتِه، صَلِّ عَلَی محمّدٍ و آل محمّدٍ و اقْبَلْنی عَبدًا و لاتَذَرْنِی فردًا، أنتَ أحَبُّ إلیَّ مَولَای، أنتَ أحَبُّ إلیَّ مَولایَ.“
ثُمّ قال: یا داودُ! واللهِ لقد حَلَفَ لی علیهما جعفرُ بنُ محمّدٍ علیهما السّلام ـ و هو تُجَاهَ القِبلةِ ـ أنَّه لاینصرف أَحدٌ من بین یدِ ربّه تعالی إلّا مغفورًا، و إن کانت له حاجةٌ قضاها.»1و2
[دعای نور منقول از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم]
دعای نور که رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم به حضرت فاطمه سلام الله
علیها تعلیم نموده و فرمودند: اگر میخواهی هرگز تو را تَب نگیرد بر قرائت آن مداومت کن:
«بِسمِ اللهِ النّورِ، بِسمِ اللهِ نورِ النّورِ، بِسمِ اللهِ نورٌ عَلَی نور، بِسمِ اللهِ الَّذی هُوَ مُدبِّرُ الأُمور، بِسمِ اللهِ الَّذی خَلَقَ النّورَ مِنَ النّور، الحَمدُ لِلّهِ الَّذی خَلَقَ النّورَ مِنَ النّورِ، و أنزَلَ النّورَ عَلَی الطّورِ، فی کِتابٍ مَسطورٍ، فی رَقٍّ مَنشورٍ، بِقَدَرٍ مَقدورٍ، عَلَی نَبیٍّ مَحبورٍ، الحَمدُ لِلّه الَّذی هُوَ بِالعِزِّ مَذکورٌ، و بالفَخرِ مَشهورٌ، و عَلَی السَّرّاءِ و الضّرّاءِ مَشکورٌ، و صلّی اللهُ عَلَی سیِّدِنا محمّدٍ و آلِه الطّاهِرین.»1
و این دعا در صفحه ٧ از مهج الدعوات مذکور است.
[دعایی برای روشنی چشم]
در منتهی الآمال، طبع رحلی اسلامیّه، جلد ١، صفحه ٩٩، گوید:
«شیخ ما در مستدرک فرموده که بعض معاصرین ما از اهل سنّت در کتاب خلاصة الکلام فی اُمراء البلد الحرام این دعا را از بعض عارفین نقل کرده:
”أللهُمَّ ربَّ الکَعبةِ و بانیها و فاطمةَ و أبیها و بَعلِها و بَنیها نَوِّرْ بَصَری و بَصِیرَتِی و سِرّی و سَریرَتی“
و به تحقیق که به تجربه رسیده این دعا برای روشنی چشم؛ و هر که بخواند این دعا را در وقت سرمه کشیدن، حق تعالی نورانی کند چشم او را.»2و3
[مناجاتی از بایزید بسطامی]
«بارخدایا! تا کی میان من و تو، منی و توئی بود؟! منی از میان بردار تا منیّت من به تو باشد، تا من هیچ نباشم.
الهی! تا با توام بیشتر از همهام، و تا با خودم، کمتر از همهام.
الهی! مرا فقر و فاقه به تو رسانید و لطف تو آن را زایل نگردانید.
خدایا! مرا زاهدی نمیباید و قرّائی نمیباید و عالمی نمیباید؛ اگر مرا از اهل چیزی خواهی گردانید، از اهل شمّهای از اسرار خود گردان و به درجۀ دوستان خود برسان.
الهی! ناز به تو کنم و از تو به تو رسم.
الهی! چه نیکوست واقعاتِ الهام تو بر خطرات دلها، و چه شیرین است روش اِفهام تو در راه غیبها، و چه عظیم است حالتی که خلق کشف نتوانند کرد و زبانْ وصفِ آن نداند و این قصّه بر نیاید.
الهی! عجب نیست از آنکه من تو را دوست دارم و من بندۀ عاجز و ضعیف و محتاج، عجب آنکه تو مرا دوست داری و تو خداوند و پادشاه و مستغنی!
الهی که میترسم اکنون و به تو چنین شادم، چگونه شادمان نباشم اگر ایمن گردم.»1و2
[دستور العملی برای پیدا کردن راه و عمل به وظیفه]
حضرت آقای حاج سیّد هادی روحانی فرمودند:
«به حضرت آیة الله حاج شیخ محمّد کوهستانی ـ رضوان الله علیه ـ عرض
کردم که برای پیدا نمودن راه و عمل به وظیفه چه عملی انجام دهم؟
آن حضرت فرمودند: من عمل خاصّی در نظر ندارم و از جوانی خودم همۀ ادعیه را به قصد رجاء میخواندهام، لیکن خواندن سورۀ «القارعه» در نمازها خوب است و دعای توسّل به حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام که در جنّات الخلود مذکور است خوب است.»ـ انتهی.
أقول: آن دعا این است: «أللهُمَّ إنّی أسَألک بِحَقِّ وَلیِّکَ موسَی بنِ جعفرٍ إلّا عافَیتَنی فی جَمیعِ جَوارِحی ما ظَهَرَ مِنها و ما بَطَنَ، و دَفَعتَ عَنّی جَمیعَ الآلامِ و الأسقامِ، یا جَوادُ یا کریمُ یا أرحَمَ الرّاحِمین.»1
صلوات خواجه نصیر الدّین طوسی
صلوات خواجه نصیر در مهمّات و گشایش کارها و رفع ملمّات بسیار مؤثّر است:
«أللهُمَّ صَلِّ و سَلِّمْ و زِدْ و بَارِکْ عَلَی صاحِبِ الدَّعوَةِ النَّبَوِیَّةِ، و الصَّولَةِ الحَیدَرِیّةِ و العِصمَةِ الفاطِمِیَّةِ، و الحِلمِ الحَسَنِیَّةِ، و الشَّجَاعَةِ الحُسَینِیَّةِ، و العِبادَةِ السَجَّادِیَّةِ، و المَآثِرِ البَاقِریّةِ، و الآثارِ الجَعفَرِیَّةِ، و العُلومِ الکاظمیَّةِ، و الحُجَجِ الرَّضَوِیَّةِ، و الجودِ التَّقَوِیَّةِ، و النَّقاوَةِ النَّقَوِیَّةِ، و الهَیبَةِ العَسکَرِیَّةِ، و الغَیبَةِ الإلهِیَّةِ؛ اللهُمَّ عَجِّل فَرَجَهُ و سَهِّل مَخرَجَهُ و اجْعَلنَا مِن شِیعَتِهِ و أعوَانِهِ و أنصَارِهِ.»2
راجع به استحباب احیاء در چهار شب سال
در مراقبات السّنة، صفحه ٢٣٨ فرموده است:
«رُوِی عنِ الصّادقِ عن آبائِه علیهم السّلام: أنَّ علیًّا علیه السّلام کان یُعجِبُه أن یُفَرِّغَ [الرّجلُ] نفسَه أربعَ لیالٍ فی السَّنةِ، و هی أوّلُ لیلةٍ مِن رَجبٍ و لیلةُ النصفِ من شعبانَ و لیلةُ الفطر و لیلةُ الأضحَی.»1
و در جلد ٢٠از بحارالأنوار، طبع کمپانی، صفحه ١٠٩ از قرب الإسناد، از بزاز، از أبیالبخْتری، از حضرت صادق علیه السّلام، از پدرش، از أمیرالمؤمنین علیه السّلام روایت کرده است که:
«کانَ یُعجِبُه أن یُفَرِّغَ الرجّلُ أربعَ لیالٍ من السِّنَة: أوّلَ لیلةٍ مِن رَجَبٍ و لَیلةَ النَّحرِ و لَیلةَ الفِطرِ و لَیلةَ النّصفِ من شعبان.»2و3
صلواتی از محیی الدّین عربی (ره)
«أللهُمَّ أفِضْ صِلَةَ صَلَوَاتِکَ و سَلامَةَ تَسلِیمَاتِکَ عَلَی أَوَّلِ التَّعَیُّناتِ المُفَاضَةِ مِنَ العِمَاءِ الرَّبَّانِیِّ و آخِرِ التَّنَزُّلاتِ المُضَافَةِ إلَی النَّوعِ الإنسانِیِّ، المُهَاجِرِ مِن مَکَّةَ، کانَ اللهُ و لَم یَکُنْ مَعَهُ شَیءٌ ثَانِی، إلَی المَدِینَةِ، و هُوَ الآنَ عَلَی مَا کانَ.
مُحصِی عَوالِمِ الحَضَراتِ الخَمسِ فِی وُجودِهِ، ﴿وَكُلَّ شَيۡءٍ أَحۡصَيۡنَٰهُ فِيٓ إِمَامٖ مُّبِينٖ﴾.4
رَاحِمُ سَائِلِ اسْتِعدَادَاتِهَا بِنَدَی جودِهِ، ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِينَ﴾.5
سِرُّ الهُوِیَّةِ الَّتِی هِیَ فِی کُلِّ شَیءٍ سَارِیَةٌ و عَن کُلِّ شَیءٍ مُجَرَّدةٌ.
کَلِمَةُ الإسمِ الأعظَمِ الجَامِعِ بَینَ العُبودِیَّةِ و الرُّبوبِیَّةِ.
نُقطَةُ الوَحدَةِ بَین قَوسَیِ الأحدِیَّةِ و الوَاحِدِیَّةِ.»1
صلوات معروفه محیی الدّین عربی (ره)
بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ
«الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمِینَ حَمدًا أزَلِیًّا بِأبَدِیَّتِهِ، و أبَدِیًّا بِأزَلِیَّتِهِ، سَرمَدًا بِإطلاقِهِ، مُتَجَلِّیًا مَرَایا آفَاقِهِ، حَمدَ الحَامِدِینَ دَهرَ الدَّاهِرِینَ.
صَلَوَاتُ اللهِ و مَلائِکَتِهِ و حَمَلَةِ عَرشِهِ و جَمِیعِ خَلقِهِ مِن أَرضِهِ و سَمَائِهِ عَلَی سِیِّدِنَا و نَبِیِّنَا أصلِ الوُجودِ و عَینِ الشَّاهِدِ و المَشهودِ، أَوَّلِ الأَوَائِلِ و أدَلِّ الدَلائِلِ و مَبدَإِ الأنوَارِ الأزَلِیِّ و مُنتَهَی العُروجِ الکَمَالِی، غَایَةِ الغَایَاتِ، المُتَعَیَّنِ بِالنَّشَئَاتِ، أبِ الأکوانِ بِفَاعِلِیَّتِهِ و أُمِّ الإمکانِ بِقَابِلِیَّتِه، المَثَلِ الأعلَی الإلـٰهِیِّ، هَیولیٰ العَوَالِمِ الغَیرِ المُتَنَاهِی، رُوحِ الأروَاحِ و نورِ الأشبَاحِ، خَالِقِ إصبَاحِ الغَیبِ، رَافِعِ ظُلمَةِ الرَّیبِ، مَحتَدِ التِّسعَةِ و التِّسعِینَ، رَحمَةً لِلعَالَمِینَ، سَیِّدِنَا فِی الوُجودِ، صَاحِبِ لِواءِ الحَمدِ و المَقَامِ المَحمودِ، المُبَرقَعِ بِالعِمَاءِ، حَبِیبِ اللهِ، محمّدٍ المُصطَفَی، صَلَّی اللهُ عَلَیهِ (و آلِهِ) و سَلَّمَ.
و عَلَی سِرِّ الأَسرَارِ و مَشرِقِ الأَنوَارِ، المُهَندِسِ فِی الغُیوبِ اللّاهوتِیَّةِ، السَّیَّاحِ فِی الفَیَافِی الجَبَروتِیَّةِ، المُصَوِّرِ لِلهَیولیٰ المَلَکوتِیَّةِ، الوَالِی لِلوِلایَةِ النَاسوتِیَّةِ، أُنموذَجِ
الوَاقِعِ، و شَخصِ الإطلاقِ المُنطَبِعِ فِی مَرَایَا الأَنفُسِ و الآفَاقِ، سِرِّ الأنبِیَاءِ و المُرسَلِینَ، سَیِّدِ الأَوصِیَاءِ و الصِّدِّیقِینَ، صورَةِ الأَمَانَةِ الإلـٰهِیَّةِ، مَادَّةِ العُلومِ الغَیرِ المُتَنَاهِیَةِ، الظَّاهِرِ بِالبُرهَانِ، البَاطِنِ بِالقُدرَةِ و الشَّأنِ، بَسمَلَةِ کِتَابِ المَوجودِ، فَاتِحَةِ مُصحَفِ الوُجودِ، حَقِیقَةِ النُقطَةِ البَائِیَّةِ، المُتَحَقِّقِ بِالمَرَاتِبِ الإنسَانِیَّةِ، حَیدَرِ آجَامِ الإبدَاعِ، الکَرَّارِ فِی مَعَارِکِ الإختِرَاعِ، السِّرِّ الجَلِیِّ و النَّجمِ الثَّاقِبِ، عَلِیِّ بنِ أبیطالب، عَلَیهِ الصَّلَاةُ و السَّلامُ.
و عَلَی الجَوهَرَةِ القُدسِیَّةِ فِی تَعَیُّنِ الإنسِیَّهِ، صورَةِ النَّفسِ الکُلِّیَّةِ، جَوَادِ العَالَمِ العَقلِیَّةِ، بَضعَةِ الحَقِیقَةِ النَّبَوِیَّةِ، مَطلَعِ الأَنوَارِ العَلَوِیَّةِ، عَینِ عُیونِ الأَسرَارِ الفَاطِمِیَّةِ، النَّاجِیَةِ المُنجِیَةِ لِمُحِبِّیهَا عَنِ النَّارِ، ثَمَرةِ شَجَرَةِ الیَقِینِ، سَیِّدَةِ نِسَآءِ العالَمِینَ، المَعروفَةِ بِالقَدرِ، المَجهولَةِ بِالقَبرِ، قُرَّةِ عَینِ الرَّسولِ، الزَّهرَاءِ البَتولِ، عَلَیهَا الصَّلاةُ و السَّلامُ.
و عَلَی الثَّانِی مِن شُروطِ لا إلَهَ إلّا اللهُ، رَیحَانَةِ محمّدٍ رَسولِ اللهِ، رَابِعِ الخَمسَةِ العَبَائِیَّةِ، عَارِفِ الأَسرَارِ العِمَائِیَّةِ، مَوضِعِ سِرِّ الرَّسولِ، حَاوِی کُلِّیَّاتِ الأُصولِ، حافِظِ الدِّینِ، و عَیبَةِ العِلمِ، و مَعدَنِ الفَضَائِلِ، و بَابِ السِّلمِ، و کَهفِ المَعَارِفِ، و عَینِ الشُّهودِ، رُوحِ المَرَاتِبِ و قَلبِ الوُجودِ، فِهرِسِ العُلومِ اللَّدُنِّی، لُؤْلُؤِ صَدَفِ أنتَ مِنِّی، النّورِ اللّامِعِ مِن شَجَرَةِ الأَیمَنِ، جَامِعِ الکَمَالَینِ، أبِیمحمّدٍ الحَسَنِ، عَلَیهِ الصَّلَاةُ و السَّلامُ.
و عَلَی المُتَوَحِّدِ بِالهِمَّةِ العُلیَا، المُتَوَسِّدِ بِالشُّهودِ و الرِّضَا، مَرکَزِ عَالَمِ الوُجودِ، سِرِّ الوَاجِدِ و المَوجودِ، شَخصِ العِرفَانِ، عَینِ العَیَانِ، نورِ الله و سِرِّهِ الأَتَمِّ، المُتَحَقِّقِ بِالکَمَالِ الأَعظَمِ، نُقطَةِ دَائِرَةِ الأَزَلِ و الأَبَدِ، المُتَشَخِّصِ بِأَلِفِ الأَحَدِ، فَاتِحَةِ کِتَابِ الشَّهاَدَةِ، وَالِی وِلایَةِ السِّیَادَةِ الأحَدِیَّةِ، الجَمعِ الوُجودِیّ، الحَقِیقَةِ الکُلِّیَّةِ الشُهودِیّ، کَهفِ الإمَامَةِ، صَاحِبِ العَلامَةِ، کَفِیلِ الدِّینِ، الوَارِثِ لِخُصوصِیَّاتِ سَیِّدِ المُرسَلِینَ،
الخَارِجِ عَن مُحیطِ الأینِ و الوُجود، إنسانِ العَینِ، لُغَزِ الإنشَاءِ، مَضمونِ الإبدَاعِ، مُذَوِّقِ الأذوَاقِ و مُشَوِّقِ الأَشوَاقِ، مَطلَبِ المُحِبِّینَ و مَقصَدِ العُشَّاقِ، المُقَدَّسِ عَن کُلِّ الشَّینِ، أبِیعَبدِاللهِ الحُسَینِ صَلَوَاتُ اللهِ و سَلامُهُ عَلَیهِ.
و عَلَی آدَمِ أهلِ البَیتِ، المُنَزَّهِ عَن کَیتَ و مَا کَیتَ، رُوحِ جَسَدِ الإمَامَةِ، شَمسِ الشَّهَامَةِ، مَضمونِ کِتَابِ الإبدَاعِ، حَلِّ تَعمِیَةِ الإختِرَاعِ، سِرِّ اللهِ فِی الوُجودِ، إنسَانِ عَینِ الشُّهودِ، خَازِنِ کُنوزِ الغَیبِ، مَطلَعِ نورِ الإیمَانِ، کَاشِفِ مَستورِ العِرفَانِ، الحُجَّةِ القَاطِعَةِ، و الدُّرَّةِ اللّامِعَةِ، ثَمَرَةِ شَجَرَةِ طوبیٰ القُدسِیَّةِ، أزَلِ الغَیبِ و أبَدِ الشَّهَادَةِ، السِرِّ الکُلِّ فِی سِرِّ العِبَادَةِ، وَتَدِ الأَوتَادِ و زَینِ العُبَّادِ، إمَامَ العَالَمِینَ و مَجمَعِ البَحرَینِ، زَینِالعَابِدِینَ عَلِیّ بِن الحُسَینِ علیه السّلام.
و عَلَی بَاقِرِ العُلومِ، شَخصِ العِلمِ و المَعلومِ، نَاطِقَةِ الوُجودِ، ضَرغَامِ آجَامِ المَعَارِفِ، المُنکَشِفِ لِکُلِّ کَاشِفٍ، الحَیَاة السَّارِیَةِ فِی المَجَارِی، النّورِ المُنبَسِطِ عَلَی الدَّرَارِی، حَافِظِ مَعَارِجِ الیَقِینِ، وَارِثِ عُلومِ المُرسَلِینَ، حَقِیقَةِ الحَقَائِقِ الظُّهورِیَّةِ، دَقِیقَةِ الدَّقَائِقِ النّورِیَّةِ، الفُلکِ الجارِیَّةِ فِی اللُّجَجِ الغَامِرَةِ، المُحِیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغَابِرَةِ، النَّبَإِ العَظِیمِ و الصِّرَاطِ المُستَقیمِ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلِیٍّ، مُحَمَّد بنِ عَلِیٍّ علیه السّلام.
و عَلَی أُستَادِ العَالَمِ و سَنَدِ الوُجودِ، مُرتَقَی المَعَارِجِ و مُنتَهَی الصُّعودِ، البَحرِ المَوَّاجِ الأزَلِیِّ و السِّرَاجِ الوَهَّاجِ الأَبَدِیّ، نَاقِدِ خَزَائِنِ المَعَارِفِ و العُلومِ، مَحتِدِ العُقولِ و نَهَایَةِ الفُهومِ، عَالِمِ الأسمَاءِ، دَلِیلِ طُرُقِ السَّمَاءِ، الکَونِ الجَامِعِ الحَقِیقِیِّ و العُروَةِ الوُثقَی الوَثِیقِیِّ، بَرزَخِ البَرازِخِ و جَامِعِ الأَضدَادِ، نورِ اللهِ بِالهِدَایَةِ و الإرشَادِ، المُستَمِعِ القُرآنِ مِن قَائِلِهِ، الکَاشِفِ لأسرَارِهِ و مَسَائِلِهِ، مَطلَعِ الشَّمسِ الأبَدِ، جَعفَرِ بنِ محمّدٍ، عَلَیهِ صَلَوَاتُ اللهِ المَلَکِ الأحَدِ.
و عَلَی شَجَرَةِ الطّورِ، و الکِتابِ المَسطورِ، و البَیتِ المَعمورِ، و السِّرِ المَستورِ، و آیَةِ النّورِ، کَلِیمِ أَیمَنِ الإمَامَةِ، مَنشَإِ الشَّرَفِ و الکَرَامَةِ، نورِ مِصبَاحِ الأروَاحِ، جَلاءِ زُجَاجَةِ الأشبَاحِ، مَاءِ التَّخمِیرِ الأربَعِینَ، غَایَةِ مِعرَاجِ الیَقِینِ، إکسِیرِ فِلزَّاتِ العُرَفَاءِ، مِعیَارِ نُقودِ الأصفِیَاءِ، مَرکَزِ الأئمَّةِ العَلَوِیَّةِ، مِحوَرِ الفَلَکِ المُصطَفَوِیَّةِ، الآمِرِ لِلصُّوَرِ و الأشکَالِ بِقَبولِ الإصطِبَارِ و الانتِقَالِ، النّورِ الأنوَرِ، موسَی بنِ جَعفَرٍ، عَلَیهِ صَلوَاتُ العَلِیِّ الأکبَرِ.
و عَلَی سِرِّ الإلَهِیِّ و الرَّائِی لِلحَقائِقِ کَمَا هِیَ، النّورِ اللّاهوتِیّ و الإنسَانِ الجَبَروتِیّ، و الأصلِ المَلَکوتِیّ و العَالَمِ النّاسوتِیّ، مِصداقِ العِلمِ المُطلَقِ و الشَّاهِدِ الغَیبِی المُحَقَّقِ، رُوحِ الأَرواحِ، حَیَاة الأَشبَاحِ، هِندِسَةِ المَوجودِ، السَّیَّارِ فِی نَشأةِ الوُجودِ، کَهفِ النُّفوسِ القُدسِیَّةِ، غَوثِ الأقطابِ الإنسِیَّةِ، الحُجَّةِ القَاطِعَةِ الرَّبَّانِیَّةِ، مُحَقِّقِ الحَقائِقِ الإمکَانِیَّةِ، أزَلِ الأبَدِیَّاتِ و أبَدِ الأزَلِیَّاتِ، الکَنزِ الغَیبِیّ و الکِتَابِ اللّارَیبِی، قُرآنِ المُجمَلاتِ الأحَدِیَّةِ، فُرقَانِ المُفَصَّلاتِ الواحِدِیَّةِ، أُمِّ الوَرَی، بَدرِ الدُّجَی، عَلِیِّ بنِ موسَی الرِّضَا، عَلَیهِ و عَلَی آبَائِهِ الصَّلاةُ و السَّلامُ.
و عَلَی بَابِ اللهِ المَفتوحِ و کِتَابِهِ المَشروحِ، مَاهِیَّةِ المَاهِیَّاتِ، مُطلَقِ المُقَیَّدَاتِ، سِرِّ السِّرِّیَّاتِ المَوجودِ و ظِلِّ اللهِ المَمدودِ، المُنطَبِعِ فِی مِرآتِ العِرفَانِ، المُنقَطِعِ مِن نَیلِهِ حَبلُ الوِجدَانِ، غَوَّاصِ بَحرِ القِدَمِ، مَهبِطِ الفَضلِ و الکَرَمِ، حَامِلِ سِرِّ الرَّسولِ، مُهَندِسِ الأروَاحِ و العُقولِ، أدِیبِ مَعلَمَةِ الأسمَاءِ و الشُّئونِ، قَهرَمَانِ الکَافِ و النّونِ، غَایَةِ الظُّهورِ و الإیجَادِ، محمّدِ بنِ عَلِیٍّ الجَوَادِ، عَلَیهِ الصَّلاةُ و السَّلامُ.
و عَلَی الدَّاعِی إلَی الحَقِّ أمِینِ اللهِ عَلَی الخَلقِ، لِسانِ الصِّدقِ، بَابِ السِّلمِ، أصلِ المَعَارِفِ و عَینِ مَنبَتِ العِلمِ، مُنجِی أربَابِ المُعَاداتِ، مُنقِذِ أصحَابِ
الضَّلالاتِ و البِدَعَاتِ، عَینِ الإبدَاعِ، أُنموذَجِ أَصلِ الإختِرَاعِ، مُهجَةِ الکَونَینِ و مَحجَّةِ الثَّقَلَینِ، مِفتَاحِ الخَزَائِنِ الوُجوبِ، حَافِظِ مَکَامِنِ الغُیوبِ، طَیَّارِ جَوِّ الأزَلِ و الأبَدِ، عَلِیِّ بنِ محمّدٍ، صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِ.
و عَلَی البَحرِ الزَّاخِرِ، زَینِ المَفَاخِرِ، الشَّاهِدِ لأربَابِ الشُّهودِ، الحُجَّةِ عَلَی ذَوِی الجُحودِ، مُعَرِّفِ حُدودِ حَقَائِقِ الرَّبَّانِیَّةِ، مُنَوِّعِ أَجنَاسِ العَالَمِ السُّبحَانِیَّةِ، عَنقَاءِ قَافِ القِدَمِ العَالِی عَن مَرقَاةِ الهِمَمِ، وِعَاءِ الأَمَانَةِ، مُحِیطِ الإمَامَةِ، مَطلَعِ الأَنوَارِ المُصطَفَویِّ، الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ العَسکَرِیِ، عَلَیهِ صَلَوَاتُ اللهِ المَلِکِ الأکبَرِ.
و عَلَی سِرِّ الأَسرَارِ العَلِیَّةِ و خَفِیِّ الأروَاحِ القُدسِیَّةِ، مِعرَاجِ العُقولِ، مَوصِلِ الأُصولِ، قُطبِ رِحَی الوُجودِ، مَرکَزِ دَائِرَةِ الشُّهودِ، کَمَالِ النَّشأةِ و مَنشَإِ الکَمَالِ، جَمَالِ الجَمِیعِ و مَجمَعِ الجَمَالِ، الوُجودِ المَعلومِ و العِلمِ الوُجودِ، المَائِلِ نَحوَهُ، الثَّابِتُ فِی الوَلوُد، المَحاذِی لِلمِرآتِ المُصطَفَوِیَّةِ، المُتَحَقِّقِ بِالأسرَارِ المُرتَضَوِیَّةِ، المُتَرَشِّحِ بِالأنوَارِ الإلَهِیَّةِ، المُرَبِّی بِالأَستَارِ الرُّبوبِیَّةِ، فَیَّاضِ الحَقَائِقِ بِوُجودِهِ، قَسَّامِ الدَّقَائِقِ بِشُهودِهِ، الإسمِ الأعظَمِ الإلهِٰیِّ، الحَاوِی لِلنَّشَئاتِ الغَیرِ المُتَنَاهِی، غَوَّاصِ الیَمِّ الرَّحمَانِیَّةِ، مُسلِکِ الآلاءِ الرَّحِیمِیَّةِ، طورِ تَجَلِّی اللّاهوتِیِّةِ، نَارِ شَجَرَةِ النَّاسوتِیَّةِ، نَاموسِ اللهِ الأکبَرِ، غَایَةِ البَشَرِ، أبیالوَقتِ، مَولَی الزَّمَانِ الَّذِی هُوَ لِلحَقِّ أمَانٌ، نَاظِمِ مَنَاظِمِ السِّرِّ و العَلَنِ، أبِیالقَاسِمِ محمّدِ بنِ الحَسَنِ، عَلَیهِ الصَلَاةُ و السَّلامُ.»1و2
[دعا هنگام عزم بر سفر و دفع مرض و رفع گرفتاری]
آقای حاج میرزا محمّدرضا مجاهد، (خالهزادۀ پدر حقیر، که زوجه ایشان نوۀ مرحوم آیة الحق و سند العرفان، آخوند مولی حسینقلی همدانی ـ أعلی الله درجته ـ میباشد) از مرحوم حاج شیخ محمّد همدانی (نوه مرحوم آخوند)، از زبان خود مرحوم آخوند نقل کردند که:
در هنگام عزم بر سفر و دفع مرض و یا گرفتاری دیگری هفت بار بگوید:
”یا حافظًا لا یَنسَی، یا مَن نِعَمُهُ لا تُحصَی، أنتَ قُلتَ و قَولُکَ الحَقُّ: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ﴾ “.1
مرحوم حاج شیخ محمّد همدانی فرزند مرحوم آقا شیخ علی و ایشان فرزند آخوند هستند، و اهل بیت آقای مجاهد (مخدّره ... همدانی)، بنت آقای شیخ علی هستند.2
دعای حضرت سجّاد علیه السّلام «و حُبّی لک شَفیعی إلیک»
حضرت سجّاد علیه السّلام در دعای ابوحمزه ثمالی به درگاه حضرت رب العزّة عرضه میدارد:
«مَعرِفَتِی یا مَولایَ دَلِیلِی عَلَیکَ، و حُبِّی لَکَ شَفِیعِی إلَیکَ، و أنا واثِقٌ مِن دَلِیلِی بِدَلالَتِکَ و ساکِنٌ مِن شَفِیعِی إلیٰ شَفاعَتِکَ.»3 (مفاتیح الجنان، صفحه ١٨٧)
و ایضاً در آخر دعا عرضه میدارد:
«أللهُمَّ إنِّی أَسأَلُکَ إیمانًا تُباشِرُ بِهِ قَلبِی، و یَقِینًا حَتَّی أعلَمَ أنَّهُ لَن یُصِیبَنِی إلّا ما
کَتَبتَ لِی، و رَضِّنِی مِنَ العَیشِ بِما قَسَمتَ لِی یا أرحَمَ الرّاحِمِینَ.»1 (مفاتیح الجنان، صفحه ١٩٨)2
[تسبیحات روزمرّه]
شخصی میفرمود: در مفاتیح الجنان وارد است که در هر روز، در اوّل روز و آخر روز، سه مرتبه این تسبیح خوانده شود:
«سُبحَانَ اللهِ مِلءَ المِیزَانِ، و مُنتَهَی الحِلمِ، و مَبلَغَ الرِّضَا، و زِنَةَ العَرشِ.3»4
[حرزی که به خطّ أمیرالمؤمنین علیه السّلام مرقوم شده است]
در روی کاغذی خطّی دیدم که چنین نوشته بود:
«به خط مولا أمیرالمؤمنین علیه السّلام مرقوم رفته که: [این] دعا مشتمل بر اسم اعظم است. به برکت این دعا در پناه حقّ متعال مصون است از هر بلا و شرّی؛ و آن دعا این است:
”بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ؛ تَحَصَّنتُ بِالمَلِکِ الحَیِّ الَّذِی لا یَموتُ، و اعتَصَمتُ بِذِی العِزَّةِ و العَدلِ و الجَبَروتِ، و استَعَنتُ بِذِی العَظَمَةِ و القُدرَةِ و المَلَکوتِ مِن کُلِّ ما أَخافُهُ و أَحذُرُهُ.“»1و2
[باید طلب عافیت کرد نه طلب خیر مطلق]
و در دعای ثالث و عشرون صحیفه که دعای عافیت است، وارد است که:
«[أللهُمَّ صَلِّ عَلَی محمّدٍ و آلِهِ]، و أَلبِسنِی عَافِیَتَکَ، و جَلِّلنِی عَافِیَتَکَ، و حَصِّنِّی بِعَافِیَتِکَ، و أکرِمنِی بِعَافِیَتِکَ، و أغنِنِی بِعَافِیَتِکَ، و تَصَدَّق عَلَیَّ بِعَافِیَتِکَ، و هَب لِی عَافِیَتَکَ، و أَفرِشنِی عَافِیَتَکَ، و أَصلِحْ لِی عَافِیَتَکَ، و لا تُفَرِّق بَینِی و بَینَ عَافِیَتِکَ فِی الدُّنیَا و الآخِرَةِ؛ اللهُمَّ صَلِّ عَلَی محمّدٍ و آلِهِ، و عَافِنِی عَافِیَةً کافِیَةً شَافِیَةً عَالِیَةً نَامِیَةً، عَافِیَةً تُوَلِّدُ فی بَدَنِی العَافِیَةَ، عَافِیَةَ الدُّنیَا و الآخِرَةِ؛ و امْنُن عَلَیَّ بِالصِّحَّةِ و الأَمنِ و السَّلامَةِ فی دِینِی و بَدَنِی، و البَصِیرَةِ فی قَلبِی، و النَّفَاذِ فی أُمورِی، و الخَشیَةِ لَکَ، و الخَوفِ مِنکَ، و القُوّةِ عَلَی ما أمَرتَنِی بِهِ مِن طَاعَتِکَ، و الإجتِنَابِ لِما نَهَیتَنِی عَنهُ مِن مَعصِیَتِکَ.» ـ الدعاء.3
و شعرانی در تعلیقۀ صفحه ٨٦ تا ٨٨ مطالب مفیدی بیان داشته است در اینکه انسان باید پیوسته طلب عافیت کند، نه خیر مطلق را؛ زیرا چه بسا خیر هست و عافیت نیست.
[لک یا إلهی وحدانیّةُ العددِ، و ملکةُ القُدرةِ الصَّمد]
و در ضمن دعای الثامن و العشرون از صحیفه وارد است که:
«لَکَ یَا إلَهِی وحدَانِیَّةُ العَدَدِ، و مَلَکَةُ القُدرَةِ الصَّمَد.»1
[دلالت جملۀ «ضَلَّت فیکَ الصِّفاتُ» بر فنای صفات و أسماء در ذات اقدس او]
در صحیفه در ضمن دعای الثانی و الثلاثون: «أللهُمَّ یَا ذَا المُلکِ المُتَأبَّدِ بِالخُلود» وارد است که: «ضَلَّت فِیکَ الصِّفَاتُ، و تَفَسَّخَت دونَکَ النُّعوتُ، و حَارَت فی کِبرِیَائِکَ لَطَائِفُ الأوهامِ.»2
جملۀ «ضَلَّت فِیکَ الصِّفَاتُ» دلالت بر فنای صفات و أسماء در ذات اقدس او دارد.
[و ألهِمنا الإنقیادَ لِما أورَدتَ علینا مِن مشیّتک]
در صحیفه در ضمن دعای استخاره که دعای سی و سوّم است وارد است که:
«و ألهِمنَا الإنقِیَادَ لِما أَورَدتَ عَلَینَا مِن مَشِیَّتِکَ، حَتَّی لا نُحِبَّ تَأخِیرَ ما عَجَّلتَ
و لا تَعجِیلَ ما أخَّرتَ، و لا نَکرَهَ ما أحبَبتَ و لا نَتَخَیَّرَ ما کَرِهتَ.»1 ـ الدعاء.2
[ما علِمتَ الحیاةَ خیرًا لی فأحیِنی و تَوفَّنی إذا علِمتَ الوفاةَ خیرًا لی]
در مفاتیح الجنان صفحه ٣٥١ و ٣٥٢؛ در کتاب الباقیات الصالحات [فصل چهارم: در ذکر بعض دعاهای وارده پیش از نماز و بعد از نماز] وارد است که حضرت امام محمّد تقی علیه السّلام فرمود:
چون حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله فارغ میشد از نماز، میگفت: «أللهُمَّ اغْفِرْ لِی ما قَدَّمتُ و ما أخَّرتُ، و ما أَسرَرتُ و ما أعلَنتُ، و إسرافِی عَلَی نَفسِی، و ما أنتَ أعلَمُ بِهِ مِنِّی؛ اللهُمَّ أنتَ المُقَدِّمُ و [أنتَ] المُؤَخِّرُ، لا إلَهَ إلّا أنتَ؛ بِعِلمِکَ الغَیبَ و بِقُدرَتِکَ عَلَی الخَلقِ أجمَعِینَ ما عَلِمتَ الحَیَاةَ خَیرًا لِی فَأحیِنِی، و تَوفَّنِی إذَا عَلِمتَ الوفَاةَ خَیرًا لِی.»3 ـ الدعاء.
و ما روایاتی را در این زمینه در تعلیقۀ صفحات روح مجرّد صفحه ٩٨ و در اصل آن، صفحه ٣١٣ تا ٣١٧ [و تعلیقه صفحات ٢١٥ الی ٢١٧] ذکر نمودهایم.4
[فرازی از صحیفه سجّادیه راجع به رؤیت هلال]
در صحیفه در ضمن [دعای] ٤٣، راجع به رؤیت هلال فرماید:
«سُبحَانَهُ ما أَعجَبَ ما دَبَّرَ فی أمرِکَ، و ألطَفَ ما صَنَعَ فی شَأنِکَ، جَعَلَکَ مِفتَاحَ شَهرٍ حَادِثٍ لِأمرٍ حَادِث.»5
[فرازهائی از صحیفۀ سجادیه، راجع به افضل بودن انسان از ملائکه]
[١] در صحیفه در دعای الرّابع و الأربعون گفتاری است که دلالت بر أفضلیّت انسان از ملائکه دارد:
«و أن نَتَقَرَّبَ إلَیکَ فِیهِ (أی فی رَمَضان) مِنَ الأعمالِ الزَّاکِیَةِ بِما تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنوبِ، و تَعصِمُنَا فِیهِ مِمَّا نَستَأنِفُ مِنَ العُیوبِ، حَتَّی لا یورِدَ عَلَیکَ أحَدٌ مِن مَلائِکَتِکَ إلّا دونَ ما نورِدُ مِن أبوابِ الطَّاعَةِ لَکَ، و أنواعِ القُربَةِ إلَیکَ.»1
[٢] و نیز در صحیفه، در دعای الخامس و الأربعون آمده است:
«أللهُمَّ صَلِّ عَلَی محمّدٍ نَبِیِّنَا و آلِهِ کَما صَلَّیتَ عَلَی مَلائِکَتِکَ المُقَرَّبِینَ، و صَلِّ عَلَیهِ و آلِهِ کَما صَلَّیتَ عَلَی أنبِیَائِکَ المُرسَلِینَ، و صَلِّ عَلَیهِ و آلِهِ کَما صَلَّیتَ عَلَی عِبَادِکَ الصالِحِینَ، و أفضَلَ مِن ذَلِکَ یَا رَبَّ العَالَمِینَ؛ صَلاةً تَبلُغُنَا بَرَکَتُها، و یَنَالُنَا نَفعُها، و یُستَجَابُ لَها دُعَاؤُنَا، إنَّکَ أکرَمُ مَن رُغِبَ إلَیهِ، و أکفَی مَن تُوُکِّلَ عَلَیهِ، و أعطَی مَن سُئِلَ مِن فَضلِهِ، و أنتَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.»2
[افضلیّت پیامبر أکرم بر ملائکه مقرّب و أنبیاء مرسل]
و آیة الله شعرانی ـ قدّس سرّه ـ در شرح آن، در صفحه ١٥٩ و١٦٠گوید:
«از این سخن توان دانست که پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم أفضل از ملائکۀ مقرّبین و أنبیای مرسلین است؛ زیرا که اگر ملائکه أفضل بودند، درود بیش از ملائکه برای کسی که در مقام پستتر است جایز نباشد و خلاف حکمت بود؛ و در نظر اهل معرفت نیز مقام انسان کامل افضل است، و مذهب قاطبه اهل اسلام این
است. و بر بعضی معتزله چون زمخشری که فرشتگان را افضل دانند طعنها زدند؛ و الله العالم.»
[ترجمه و تفسیر فرازهائی از صحیفۀ سجّادیه به قلم آیة الله شعرانی (ره)]
[١] و در دعای السابع و الأربعون فرماید: «أنتَ الَّذِی لا تُحَدُّ فَتَکونَ مَحدودًا، و لَم تُمَثَّل فَتَکونَ مَوجودًا.»1 آیة الله شعرانی ـ قدّس سرّه ـ در شرح، در صفحه ١٦٦ اینطور معنی کرده است: «و مجسّم نیستی که محسوس شوی!»
[٢] و در همین دعا، در تعلیقۀ صفحه ١٦٥ و ١٦٦، در معنای حکیم و سمیع و بصیر گوید:
«حکیم آن است که همه چیز را چنانکه هست بداند و هر کار را چنانکه باید بجای آورد. و سمیع و بصیر در خداوند، علم به دیدنیها و شنیدنیهاست نه به آلت و تأثّر و انفعال؛ چنانکه طبیب میداند درد بیمار در کدام عضو اوست و بهتر از بیمار میداند اما خود از درد او متأثّر نشود، خداوند هم علم به مسموعات و مبصرات دارد بی چشم و گوش. و بعضی عوام فلاسفه که سخن ابنسینا و امثال او را درست ادراک نکردند و مقصود آنها را درنیافتند، علم خداوند را به جزئیات به سبب بیآلتی انکار کردند.»
[٣] و نیز در همین دعاست: «سُبحَانَکَ! لا تُحَسُّ، و لا تُجَسُّ، و لا تُمَسُّ، و لا تُکادُ، و لا تُماطُ، و لا تُنَازَعُ، و لا تُجَارَی، و لا تُمارَی، و لا تُخادَعُ، و لا تُماکَر.»2
و آیة الله شعرانی اینطور ترجمه کرده است:
«منزهی تو! به حس درنمیآئی، و لمس تو را در نیابد، و دست به تو نرسد،
نیرنگ کسی در تو اثر نکند، و چیزی تو را فرا نگیرد، و با تو برنیاید، و برابری نکند، و به جدال با تو برنخیزد، و تو را فریب ندهد، و با تو نیرنگ نبازد.»
[فرازی از دعای چهل و هفتم صحیفه سجّادیه]
و در دعای ٤٧ آمده است:
«و لا تَشغَلنِی بِما لا أُدرِکُهُ إلّا بِکَ عَمّا لا یُرضِیکَ عَنِّی غَیرُه!»1
[فرازی از دعای امام سجّاد علیه السّلام در صلوات بر حضرت آدم علی نبیّنا و آله و علیه السّلام]
و در دعای چهارم از ملحقات صحیفۀ سجّادیه که در صلوات بر آدم است، از جمله گوید:
«و سَابِقُ المُتَذَلِّلِینَ بِحَلقِ رأسِهِ فی حَرَمِک»2.3
قسمت اوّل دعای سی و نهم از صحیفه سجّادیه در طلب عفو و رحمت
«أللهُمَّ صَلِّ عَلَی محمّدٍ و آلِهِ، و اکْسِرْ شَهوَتِی عَن کُلِّ مَحرَمٍ، و ازْوِ حِرصِی عَن کُلِّ مَأثَمٍ، و امْنَعنِی عَن أذَی کُلِّ مُؤمِنٍ و مُؤمِنَةٍ، و مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ؛ اللهُمَّ و أیُّما عَبدٍ نَالَ مِنِّی ما حَظَرتَ عَلَیهِ و انْتَهَکَ مِنِّی ما حَجَزتَ عَلَیهِ، فَمَضَی بِظُلامَتِی مَیِّتًا أو حَصَلَتْ لِی قِبَلَهُ حَیًّا، فَاغْفِرْ لَهُ ما ألَمَّ بِهِ مِنِّی و اعْفُ لَهُ عَمَّا أدبَرَ عَنِّی، و لا تَقِفهُ عَلَی
مَا ارْتَکَبَ فِیَّ، و لا تَکشِفهُ عَمَّا اکْتَسَبَ بِی، و اجْعَلْ ما سَمَحتُ بِهِ مِنَ العَفوِ عَنهُم، و تَبَرَّعتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَیهِم أزکَی صَدَقاتِ المُتَصَدِّقِینَ و أعلَی صِلاتِ المُتَقَرِّبِینَ، و عَوِّضنِی مِن عَفوِی عَنهُم عَفوَکَ، و مِن دُعَائِی لَهُم رَحمَتَکَ، حَتَّی یَسعَدَ کُلُّ واحِدٍ مِنَّا بِفَضلِکَ و یَنجُوَ کُلٌّ مِنَّا بِمَنِّکَ.»1و2
[امام سجّاد علیه السّلام: الهی عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک ...]
در کشف الغمه، صفحه ٢٠٠، در احوالات حضرت سجّاد علیه السّلام گوید:
«و قالَ طاوُسٌ: رأیتُ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیهما السّلام ساجدًا فی الحِجر، فَقُلتُ: رَجُلٌ صالِحٌ مِن أهلِ بَیتٍ طیّبٍ لَأسمَعَنَّ ما یقولُ؛ فأصغیتُ إلیه فسمعتُ [فسمعته] یقول:
”عَبدُک (عُبَیدُک خ ل) بِفِنائِکَ، مِسکِینُکَ بِفِنائِکَ، سائِلُکَ بِفِنائِکَ، فَقِیرُکَ بِفِنائِکَ.“
فوَاللهِ ما دَعَوتُ بِهِنَّ فی کَربٍ إلّا کُشِفَتْ عَنِّی.»3و4
[مناجات امام سجّاد علیه السّلام در حجر اسماعیل در حال سجده]
منتهی الآمال، جلد ٢، صفحه ٨:
«طاووس یمانی گفت: شبی داخل حجر اسماعیل شدم، دیدم که حضرت امام زین العابدین علیه السّلام به سجده است و کلامی را تکرار میکند، چون گوش
کردم این بود: ”إلهی عُبَیدُکَ بِفِنائِکَ، مِسکینُکَ بِفِنائکَ، فَقیرُکَ بِفِنائِکَ.“»1
[نجوای امام سجّاد علیه السّلام در شب تار، در راه مکّه]
حماد [بن حبیب] کوفی گفت: حضرت سجّاد علیه السّلام در شب تار در راه مکه به نماز ایستاده و هنگام دخول در نماز گفتند:
«یا مَن حازَ کُلَّ شَیءٍ مَلَکوتًا و قَهَرَ کُلَّ شَیءٍ جَبَروُتًا، صَلِّ عَلی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ و أَولِجْ قَلبِی فَرَحَ الإقبالِ عَلَیکَ و ألحِقْنی بِمَیَدانِ المُطیعینَ لَکَ.»
و سپس داخل نماز شدند... و در تاریکی شب از جای خود برخاسته، گفتند:
«یا مَن قَصَدَهُ الضّآلّونَ فَأصابوهُ مُرشِدًا، و أمَّهُ الخائِفونَ فَوَجَدوهُ مَعقِلًا، و لَجَأ إلَیه العابِدوُنَ [العائذوُن] فَوَجَدوهُ مَوئِلًا؛ مَتی راحَةُ مَن نَصَبَ لِغَیرِکَ بَدَنَهُ، و مَتی فَرَحُ مَن قَصَدَ سِواکَ بِهِمَّتِهِ؛ إلٰهی قد تَقَشَّعَ الظَّلامُ و لَم أقضِ مِن خِدمَتِکَ وَطَرًا و لا مِن حِیاضِ مُناجاتِکَ صَدَرًا؛ صَلِّ عَلی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ و افعَلْ بِی أولَی الأمرَینِ بِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ.»2و3
روایت تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها
در حلیة الأَولیاء، ابونُعَیم إصفهانی در جلد ١، صفحه ٦٩ با اسناد متّصل خود از علیّ بن أبیطالب علیه السّلام روایت میکند که:
«إنّه قال: قَدِم علی رسول الله صلّی الله علیه (و آله) و سلّم بِسِبیٍّ، فقال علیٌّ لفاطمةَ: ”ایتی أباکَ فسَلیه خادمًا تَقی به العملَ.“
فأتتْ أباها حینَ أمسَتْ، فقال لها: ”ما لکِ یا بُنَیَّة؟“ قالتْ: ”لا شیءَ، جئتُ لأُسلِّمَ علیک.“ [و استحیَتْ أن تسألَ شیئًا، فلَمّا رَجعتْ قال لها علیٌّ: ”ما فعلتِ؟“ قالتْ: ”لم أسألْه شیئًا] و استحیَیْتُ منه.“
حتّی إذا کانتْ اللیلةُ القابلةُ قال لها: ”ایتی أباکَ فسلیه خادمًا تتَّقینَ به العملَ!“ فأتتْ أباها، فاستحیَتْ أن تسألَه شیئًا.
حتّی إذا کانتْ اللیلةُ الثالثةُ مساءً خَرجنا جمیعًا حتّی أتینا رسولَ الله صلّی الله علیه و (آله) سلّم، فقال: ”ما أَتِیَ بکُما؟!“
فقال علیٌّ: ”یا رسولَ الله! شقَّ علینا العملُ فأَردْنا أن تُعطِیَنا خادمًا نتّقی به العملَ.“
فقال لهما رسولُ الله صلّی الله علیه (و آله) و سلّم: ”هل أدلُّکُما علی خیر لکما من حُمرِ النَّعَم؟“
قال علیٌّ: ”یا رسولَ الله نَعم!“
قال: ”تکبیراتٌ و تسبیحاتٌ و تحمیداتٌ مائةٌ حینَ تُریدا أن تَناما، فَتَبِیتا علی ألفِ حسنة، و مثلُها حینَ تُصبحان، فَتقومان علی ألف حسنة.“
فقال علیٌّ: ”فما فاتَتْنی، منذُ سمعتُها من رسولِ الله صلّی الله علیه (و آله) و سلّم إلّا لیلةُ صِفّین، فإنّی نسیتُها حتَی ذَکرتُها من آخرِ اللیلِ فقلتُها.“»1و2
[شب وقت عبادت است و روز موقع حرکت و رفتن به دنبال زندگی]
[انسان کامل] در صفحه ٤٢ دربارۀ أمیرالمؤمنین علیه السّلام از الغدیر، جلد ٤، صفحه ٢٦ این بیت را آورده است:
«هو البَکَّاءُ فی المِحرابِ لَیلًا | *** | هــو الضَّحَّاکُ إن جُدَّ الضِّرابُ»1 |
و در صفحه ٤٣ گوید:
«حافظ که مرد عالمی بوده و کتاب کشّاف زمخشری را معمولاً تدریس میکرده است، چون زبان شعرش یک زبان رمز است، چون مفسّر است و پیچ و تابهای آیات قرآن را خوب درک میکند، با زبان رمزی خودش این موضوع را که ”شب وقت عبادت است، و روز موقع حرکت و رفتن به دنبال زندگی“ به این صورت سروده و میگوید:
روز در کسب هنر کوش که می خوردن روز ** دلِ چون آینه در زنگ ظلام اندازد
آن زمان وقت می صبح فروغ است که شب ** گِرد خرگاه افق پردۀ شام اندازد»2و3
[کلام أمیرالمؤمنین علیه السّلام پیرامون ذکر]
نهج البلاغه فیض الاسلام، صفحه ٦٩٤:
«و من کلام له علیه السّلام، قاله عند تلاوته: ﴿رِجَالٞ لَّا تُلۡهِيهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَيۡعٌ
عَن ذِكۡرِ ٱللَهِ ...﴾:1
”إنّ اللهَ سُبحانَهُ [و تَعالَی] جَعَلَ الذِّکرَ جَلاءً لِلقُلوبِ، تَسمَعُ بِه بَعدَ الوَقرَةِ و تُبصِرُ بِه بَعدَ العُشوةِ و تَنقادُ بِه بَعدَ المُعانَدَةِ.
وما بَرِحَ لِلَّهِ عَزّت آلاؤُه فی البُرهَةِ بَعدَ البُرهَةِ و فی أزمانِ الفَتَراتِ عِبادٌ ناجاهُم فی فِکرِهِم و کَلَّمَهُم فی ذاتِ عُقولِهِم، فَاستَصبَحوا بِنورِ یَقَظَةٍ فی الأبصارِ و الأسماعِ و الأفئدَةِ، یُذَکِّرونَ بِأیّامِ اللهِ و یُخَوِّفونَ مَقامَهُ بِمَنزِلَةِ الأدِلّةِ فی الفَلَواتِ، مَن أخَذَ القَصدَ حَمِدوا إلَیهِ طَریقَهُ و بَشَّروهُ بِالنَّجاةِ، و مَن أخَذَ یَمینًا و شِمالًا ذَمّوا إلَیهِ الطَّریقَ و حَذَّروهُ مِنَ الهَلَکَةِ، و کانوا کَذلِکَ مَصابیحَ تِلکَ الظُّلُماتِ و أدِلّةَ تِلکَ الشُّبُهاتِ.
و إنّ لِلذِّکرِ لَأهلًا أخَذوهُ مِنَ الدّنیا بَدلًا، فلَم تَشغَلهُم تِجارَةٌ و لا بَیعٌ عَنهُ، یَقطَعونَ بِه أیّامَ الحَیَاةِ، و یَهتِفونَ بِالزَّواجِرِ عَن مَحارِمِ اللهِ فی أسماعِ الغافِلینَ، و یَأمُرونَ بِالقِسطِ و یَأتَمِرونَ بِه، و یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ و یَتَناهَونَ عَنهُ، فَکَأنّما قَطَعوا الدّنیا إلَی الآخِرَةِ و هُم فِیها، فَشاهَدوا ما وَراءَ ذلِکَ، فَکَأنّما اطَّلَعوا غُیوبَ أهلِ البَرزَخِ فی طولِ الإقامَةِ فیهِ، و حَقَّقَت القِیامَةُ علَیهِم عِداتِها، فکَشَفوا غِطاءَ ذلِکَ لأهلِ الدّنیا، حَتّی کَأَنّهُم یَرَونَ ما لا یَرَی النّاسُ و یَسمَعونَ ما لا یَسمَعونَ.
فلَو مَثَّلتَهُم لعَقلِکَ فی مَقاوِمِهِمُ المَحمودَةِ و مَجالِسِهِمُ المَشهودَةِ ـ و قَد نَشَروا دَواوینَ أعمالِهِم، و فَرَغوا لِمُحاسَبَةِ أنفُسِهِم علَی کُلِّ صَغیرَةٍ و کَبیرَةٍ أُمِروا بِها فقَصَّروا عَنها أو نُهوا عَنها ففَرَّطوا فیها، و حَمَّلوا ثِقَلَ أوزاِرِهم ظُهورَهُم، فضَعُفوا عَنِ الإستِقلالِ بِها فنَشَجوا نَشیجًا و تَجاوَبوا نَحیبًا، یَعِجّونَ إلَی رَبِّهِم مِن مَقامِ نَدَمٍ و
اعتِرافٍ ـ لَرَأیتَ أعلامَ هُدًی و مَصابیحَ دُجًی، قَد حَفَّتْ بِهِمُ المَلائکَةُ، و تَنَزَّلَتْ علَیهِمُ السَّکینَةُ، و فُتِحَتْ لَهُم أبوابُ السّماءِ، و اُعِدَّت لَهُم مَقاعِدُ الکَراماتِ فی مقامٍ اطَّلَعَ [اللهُ] علَیهِم فیهِ؛ فَرَضِیَ سَعیَهُم و حَمِدَ مَقامَهُم.
یَتَنَسَّمونَ بِدُعائهِ رَوحَ التَّجاوُزِ، رَهائنُ فاقَةٍ إلَی فَضلِه و اُسارَی ذِلَّةٍ لعَظَمَتِه، جَرَحَ طولُ الأسَی قُلوبَهُم و طولُ البُکاءِ عُیونَهُم، لِکُلِّ بابِ رَغبَةٍ إلَی اللهِ مِنهُم یَدٌ قارِعَةٌ، یَسألونَ مَن لا تَضیقُ لَدَیهِ المَنادِحُ و لا یَخیِبُ علَیهِ الرّاغِبونَ.
فَحاسِبْ نَفسَکَ لنَفسِکَ فإنّ غَیرَها مِن الأَنفُسِ لَها حَسیبٌ غَیرُکَ.“»1و2
[غیر قابل انکار بودن صدور کرامت از اهل ذکر]
بحر المعارف صفحه ٩١:
«و اعلَم أیضًا: أنّ صدورَ الکرامة عن أهلِ الذکر لیس شیئًا یُنکَرُ؛ بل لا وقْعَ له عند الکُمَّلین، حتّی قالوا: الکرامةُ حیضُ الرّجال.
و قد أثبته المحقّقُ الطوسی فی التجرید و العلّامة فی شرحه؛ و ذَکرَ فی الکافی روایةً عن النبیّ صلّی الله علیه و آله، حاصلُها:
أنّ الصَحابَةَ قالوا لِلنَبیِّ صلّی الله علَیهِ و آلِه: نَحنُ مادامَ نَکونُ فی حَضرَتِک تارِکینَ لِلدُّنیا و راغِبینَ فی الآخِرَةِ، و لَمّا رَجَعْنا إلی بُیوتِنا و نَرَی أولادَنا و عِیالَنا نَسِینا تِلکَ الحَالَةِ! قالَ صلّی الله علَیهِ و آلِه فی جَوابِهم: ”کلّا! إنّ هَذهِ خُطواتُ الشَّیطانِ، فَیُرَغِّبُکُم فی الدُّنیا؛ و اللهُ لَو تُدیمونَ علَی الحالَةِ الّتی وَصَفتُم أنفُسَکُم بِها لَصافَحَتکُم
المَلائکَةُ و مَشَیتُم علَی الماءِ!“»1و2
[مناجات امام سجّاد علیه السّلام در سجده شکر]
أسرار الصلاة صفحه ١٣٨ طبع قدیم، و در صفحه ٣٠٩ طبع جدید، و در صفحه ٢٧٤ از مفتاح الفلاح:
«رُوی أنّه (أی السجّاد علیه السّلام) کان یَسجد بینَ کلِّ رَکعتین سَجدتَی الشکرِ و یقول فیها:
”إلَهی بعِزّتِکَ و جَلالِکَ و عَظَمَتِکَ! لَو أنّی مُنذُ بَدَأتَ فِطرَتی مِن أوّلِ الدَّهرِ عَبَدتُکَ دَوامَ خُلودِ رُبوبِیَّتِکَ بکُلِّ شَعرَةٍ فی کُلِّ طَرفَةِ عَینٍ سَرمَدَ الأبَدِ بحَمدِ الخَلائقِ و شُکرِهِم أجمَعینَ، لَکُنتُ مُقَصِّرًا فی بُلوغِ أداءِ شُکرِ حَقّی نِعمَةً مِن نِعَمِکَ علَیَّ؛ و لَو أنِّی کَرَبتُ مَعادِنَ حَدیدِ الدّنیا بأَنیابِی، و حَرَثتُ أرضَها بأشفارِ عَینی، و بَکَیتُ مِن خَشیَتِکَ مِثلَ بُحورِ السّموَاتِ و الأرَضِینَ دَمًا و صَدیدًا، لَکانَ ذَلِکَ قَلیلًا مِنّی فی کَثیرِ ما یَجِبُ مِن خَلقِکَ علَیَّ؛ و لَو أنّکَ إلَهی عَذَّبتَنی بَعدَ ذلِکَ بعَذابِ الخَلائقِ أجمَعینَ، و غَطَّیتَ لِلنّارِ خَلقِی و جِسمِی، و مَلأتَ طَبَقاتِ جَهَنّمَ مِنّی حتّی لا یَکونَ فی النّارِ مُعَذَّبٌ غَیرِی و لا یَکونَ لِجَهَنّمَ حَطَبٌ سِوایَ، لَکانَ ذلِکَ بعَدلِکَ علَیَّ قَلیلًا فی کَثیرِ ما اسْتَوجَبَهُ مِن عُقوبَتِکَ.“»1 و2
زیارت اهل قبور
در جلد ١٠از مستدرک الوسائل، صفحه ٣٨٣ و ٣٨٤، کتاب الحجّ، ابواب مزار، آورده است که:
«السَّیِّدُ عَلِیُّ بنُ طاوُسٍ فی مِصباح الزّائِرِ: إذا أرَدتَ زِیارَةَ المُؤمِنِینَ فَیَنبَغِی أن یَکونَ یَومَ الخَمِیسِ و إلّا فَفی أیِّ وَقتٍ شِئتَ، و صِفَتُها أن تَستَقبِلَ القِبلَةَ و تَضَعَ یَدَکَ عَلَی القَبرِ و تَقولَ: ”أللهُمَّ ارْحَمْ غُربَتَهُ، و صِلْ وَحدَتَهُ، و آنِسْ وَحشَتَهُ، و آمِنَ رَوعَتَهُ، و أسکِنْ إلَیهِ مِن رَحمَتِکَ رَحمَةً یَستَغنِی بِها عَن رَحمَةِ مَن سِواکَ، و ألحِقهُ بِمَن کانَ یَتَوَلَّاهُ.“ ثُمَّ اقرَأْ: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِي لَيۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ﴾ سَبعَ مَرّاتٍ.
و رُوِیَ فی صِفَةِ زِیارَتِهِم رِوایَةٌ اُخرَی عَن محمّدِ بنِ مُسلِمٍ، قالَ: قُلتُ لأبِیعَبدِاللهِ علیه السّلام نَزورُ المَوتَی؟ فَقالَ: نَعَم. قُلتُ: فَیَعلَمونَ بِنا إذا أتَیناهُم؟ قالَ: ”إی و اللهِ لَیَعلَمونَ بِکُم، و یَفرَحونَ بِکُم، و یَستَأنِسونَ إلَیکُم.“ قالَ: قُلتُ: و أیَّ [فأیّ] شَیءٍ نَقولُ إذا أتَیناهُم؟ قالَ: ”قُلِ: اللهُمَّ جافِ الأرضَ عَن جُنوبِهِم، و صاعِدْ إلَیکَ أرواحَهُم، و لَقِّهِمْ مِنکَ رِضوانًا، و أَسکِنْ إلَیهِم مِن رَحمَتِکَ ما تَصِلُ بِهِ وَحدَتَهُم و تُؤنِسُ به وَحشَتَهُم، إنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ. و إذا کُنتَ بَینَ القُبورِ فَاقْرَأْ ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَهُ أَحَدٌ﴾ إحدَی عَشرَةَ مَرَّةً و أَهدِ ذَلِکَ لَهُم فَقَد رُوِیَ أنَّ اللهَ یُثِیبُهُ عَلَی عَدَدِ الأمواتِ.“
و باقِی أخبارِ البابِ قَد تَقَدَّمَ فی کِتابِ الطَّهارَةِ فی أبوابِ الدَّفنِ.» ـ انتهی..
أقول: روایت اوّل را از سیّد در مصباح الزائر آورده است.
در وسائل الشّیعة، جلد ٢، صفحه ٤١٤، کتاب المزار، از شیخ طوسی بإسناده از حسن بن محبوب، از عمرو بن أبیمقدام، از پدرش روایت میکند که:
«قال: مَرَرتُ عَلَی أبِیجَعفَرٍ علیه السّلام بِالبَقِیعِ، فَمَرَرنا بِقَبرِ رَجُلٍ مِن أهلِ الکوفَةِ مِنَ الشِّیعَةِ، قالَ: فَوَقَفَ عَلَیهِ ثُمَّ قالَ: اللهُمَّ ارْحَمْ غُربَتَهُ.» ـ الخ.1
و نیز در وسائل الشّیعة، جلد ١، صفحه ١٦٧ و ١٦٨، در کتاب طهارة، در ابواب زیارة اهل القبور و الدّعاء بالمأثور، روایات بسیاری را به همین مضامین ذکر فرموده است.2
و در صفحه ١٦٨ از محمّد بن یعقوب از علی بن ابراهیم از پدرش از عبدالله بن مغیرة از عبدالله بن سنان روایت میکند که:
«قالَ: قُلتُ لأبِیعَبدِاللهِ علیه السّلام: کَیفَ التَّسلِیمُ عَلَی أهلِ القُبورِ؟ فَقالَ: ”نَعَم، تَقولُ: السَّلامُ عَلَی أهلِ الدِّیارِ مِنَ المُؤمِنِینَ و المُسلِمِینَ، أنتُم لَنا فَرَطٌ و نَحنُ إن شاءَ اللهُ بِکُم لاحِقون.“»1
و چند روایت دیگر نظیر همین مضمون آورده است.
و در وسائل، جلد ١، صفحه ١٦٩، در باب کراهة بناء المساجد عند القبور، از محمّد بن علی بن الحسین آورده است بإسناده عن سماعة بن مهران:
«أنّه سأل أباعبدالله علیه السّلام عن زیارة القبور و بناء المساجد فیها، فقال:
”أمّا زیارةُ القبورِ فلا بأسَ بها و لا یُبنَی عندَها مساجدُ.“
و رواه الکُلینی عن عدّةٍ مِن أصحابنا عن احمدِ بن محمّدٍ عن عثمانِ بن عیسی عن سُماعة قال: سئلتُه و ذَکر مثلَه.»2و3
[آیاتی که مستحب است انسان شبها قبل از خواب بخواند]
آیۀ ﴿شَهِدَ ٱللَهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ تا ﴿فَإِنَّ ٱللَهَ سَرِيعُ ٱلۡحِسَابِ﴾ آیه ١٨ و ١٩ از سوره آلعمران است.
آیۀ ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾ آیه ١١٠از سوره کهف (١٨) است.
آیۀ ﴿لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ﴾ آیه ٢١ تا ٢٤ از سوره حشر (٥٩) است.
این آیات را مستحب است که انسان شبها قبل از خواب بخواند.4
دستورات حضرت آیة الحق، آقای شیخ محمّد تقی لاری، دامت برکاته
١ـ توجه به پروردگار در هر حال.
سررشته دولت، ای برادر به کف آر ** وین عمر گرامی به خسارت مسپار
یعنی همه جا، با همه کس، در همه حال ** پیدا و نهفته، رویِ دل جانب یار
٢ـ اضافه هر امری به خداوند علیّ أعلی: محبّت به فرزند چون مخلوق خداست، عیادت مریض چون مخلوق خداست، همچنین صله رحم و دستگیری از فقرا، و هکذا.
٣ـ سعی در قضاء حوائج مخلوق به قدر وسع.
٤ـ توجّه به معنی «لا حول و لا قوه إلّا بالله» در حال قیام در صلاة و در هر حال از صلاة، بلکه در هر حال از شبانه روز.
٥ـ قرائت سوره «أنعام» در شبهای جمعه، بدین طریق که قاری را غیر و خود را مستمع فرض کند.
٦ـ در روز مبعث هزار مرتبه «صلّی الله علیک یا رسول الله» و در نیّت بگیرد آل آن حضرت را ایضاً.
٧ـ قرائت دعای «أللهُمَّ یا من احتجب بشعاع نوره عن نواظر خلقه»1 هر شب هنگام خواب.2
٨ـ هر روز دو رکعت نماز کند و بعد از نماز نیم ساعت خود را در حضور
خداوند ببیند، و به ذکر «لاحول و لا قوة إلّا بالله» مشغول گردد و کاملاً متوجّه معنی آن باشد.
٩ـ متذکّر به ذکر «لا إله إلّا الله» موقع خواب تا او را خواب ببرد، و اگر لفظ از کار افتاد، این را به قلب بگوید؛ و اگر قاری را غیر و خود را مستمع فرض کند بهتر است.
١٠ـ توجّه به استاد و به یاد او بودن، لکن لا بعنوان الإستقلال، بل مرآة للّه سبحانه.
إذا تَجلَّی حبیبی فی حبیبی | *** | بعینه أنظرُ إلیه لا بعَینی |
١١ـ تفریق در صلوات.1
دستور آقای شیخ محمّد تقی لاری دامت برکاته، برای رمضان سنه ١٣٧٤
١ـ صوم مقرّبین؛ یعنی علاوه بر صوم عامّه که ترک أکل و شرب است، و علاوه بر صوم أبرار که ترک اعضاء و جوارح است، ایضاً [ترک] از حرکات لغو و غیرِ مَرضی است. صوم قلب از توجّه به غیر خدا، یعنی در هر حال قلب متوجّه حضرت او جلّ جلاله باشد.
٢ـ اتیان هزار رکعت نماز در شبهای ماه مبارک؛ بدین طریق که در دو دهۀ اوّل و ثانی هر شب بیست رکعت و در دهۀ ثالث هر شب سی رکعت، و در سه شب قدر علاوه هر شب، صد رکعت که مجموعاً هزار رکعت میشود.
٣ـ هر شب قرائت سورۀ مبارکۀ قدر، صد مرتبه.
٤ـ در حال فراغت و در هر لحظه از شب و روز متذکّر بدین ذکر گردد: ﴿ٱللَهُ
لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى ٱللَهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾1.2
راجع به لغات دعای «خاب الوافدون علی غیرک»
راجع به لغات دعای «خاب الوافدون علی غیرک» که در هر روز ماه رجب وارد شده است:
«خَابَ الوَافِدونَ عَلَى غَیرِکَ، و خَسِرَ المُتَعَرِّضونَ إلّا لَکَ، و ضَاعَ المُلِمّونَ إلّا بِکَ، و أجدَبَ المُنتَجِعونَ إلّا مَنِ انْتَجَعَ فَضلَکَ؛ بَابُکَ مَفتوحٌ لِلرَّاغِبِینَ، و خَیرُکَ مَبذولٌ لِلطَّالِبِینَ، و فَضلُکَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِینَ، و نَیلُکَ مُتَاحٌ لِلآمِلِینَ، و رِزقُکَ مَبسوطٌ لِمَن عَصَاکَ، و حِلمُکَ مُعتَرِضٌ لِمَن نَاوَاکَ؛ عَادَتُکَ الإحسَانُ إلَى المُسِیئِینَ، و سَبِیلُکَ الإبقَاءُ عَلَى المُعتَدِین. اللهُمَّ فَاهْدِنِی هُدَى المُهتَدِینَ، و ارْزُقنِی اجْتِهَادَ المُجتَهِدِینَ، و لَا تَجعَلنِی مِنَ الغَافِلِینَ المُبعَدِینَ، و اغْفِر لِی یَومَ الدِّینِ.»3
تعرّض الأمرَ و للاَمرِ و إلی الأمرِ: تصدّی له و طلبه.
ضاع، یَضِیع: فَقَدَ و هلک و تلف و صار مهملًا فهو ضائع.
ألَمَّ بالقوم و علی القوم: أتاهم فنزل بهم و زارهم زیارةً غیر طویلة.
أجدَبَ المکانُ: انقطع عنه المطر فیَبُست أرضُه فهو جَدب و أجدَب.
نَجَعَ ـَ الطعامُ فی الانسان: هنا آکلُهُ واستمرأه و صلح علیه.
انتجع القومُ الکلأ: ذهبوا لطلبه فی مواضعه.
أباح: أظهر؛ المباح: الظاهر.
تاح: تهیّأ؛ اتاح: أعَدَّ و هیّأ.
اِعتَرَضَ: صار عارضًا کالخَشَبَة المعترضة فی النهر.
ناواه: عاداه.
أبقی علیه: رَحِمه و شفِق علیه.1
ابحاث اخلاقی
[حدیث عنوان بصری]
قال المجلسیّ (ره) فی البحار:
«أقولُ: وَجَدتُ بخَطِّ شَیخِنا البَهائیِّ ـ قَدّسَ اللهُ رُوحَه ـ ما هَذا لَفظُه:
قالَ الشَّیخُ شَمسُ الدّینِ محمّدُ بنُ مَکّیٍّ: نَقَلتُ مِن خَطِّ الشَّیخِ أحمَدَ الفَراهانیِّ (ره) عَن عُنوانِ1 البَصریِّ ـ و کان شَیخًا [کَبیرًا] قَد أتَی علَیهِ أربَعٌ و تِسعونَ سَنَةً ـ قالَ: کُنتُ أختَلِفُ إلی مالِکِ بنِ أنَسٍ سِنینَ، فلَمّا قَدِمَ جَعفَرُ بنُ محمّدٍ الصّادقُ علیه السّلام کُنتُ أختَلِفُ إلیه و أحبَبَتُ أن آخُذَ عَنهُ کَما أخَذتُ عَن مالِکٍ؛ فَقالَ یَومًا لی:
”إنّی رَجُلٌ مَطلوبٌ و مَعَ ذَلِکَ لِی أَورادٌ فی کُلِّ ساعَةٍ مِن آناءِ اللَیلِ و النّهارِ، فَلا تَشغَلنِی عَن وِردِی و خُذ عَن مالِکٍ و اختَلِف إلیه کَما کُنتَ تَختَلِفُ إلَیهِ.“
فَاغتَمَمتُ من ذَلِکَ و خَرَجتُ مِن عِندِه و قُلتُ فی نَفسِی: لَو تَفَرَّسَ فِیَّ خَیرًا
لَما زَجَرَنی عَنِ الاختِلافِ إلیه و الأخذِ عَنهُ. فدَخَلتُ مَسجِدَ الرّسولِ صلّی الله علَیهِ و آلهِ و سَلَّمتُ علَیهِ، ثُمّ رَجَعتُ مِن الغَدِ إلی الرَّوضَةِ و صَلَّیتُ فیها رَکعَتَینِ و قُلتُ: أسألُکَ یا اللهُ یا اللهُ! أن تَعطِفَ علَیَّ قَلبَ جَعفَرٍ و تَرزُقَنِی مِن عِلمِه ما أهتَدِی بِه إلی صِراطِکَ المُستَقیمِ.
و رَجَعتُ إلی دارِی مُغتَمًّا، و لَم أختَلِفْ إلی مالِکِ بنِ أنَسٍ لِما أُشرِبَ قَلبی مِن حُبِّ جَعفَرٍ، فَما خَرَجتُ مِن دارِی إلّا إلی الصّلَاةِ المَکتوبَةِ حَتّی عِیلَ صَبرِی، فلَمّا ضاقَ صَدرِی تَنَعّلتُ و تَرَدّیتُ و قَصَدتُ جَعفَرًا، و کانَ بَعدَ ما صَلّیتُ العَصرَ.
فلَمّا حَضَرتُ بابَ دارِهِ اسْتَأذَنتُ علَیهِ، فخَرَجَ خادِمٌ لَه فَقالَ: ما حاجَتُکَ؟ فقُلتُ: السّلامُ علَی الشّریفِ، فَقالَ: هُوَ قائمٌ فی مُصَلّاهُ. فجَلَستُ بحِذاءِ بابِه، فَما لَبِثتُ إلّا یَسیرًا إذ خَرَجَ خادِمٌ فَقالَ: ادْخُل علَی بَرَکَةِ اللهِ!
فدَخَلتُ فسَلّمتُ علَیهِ، فرَدَّ علَیّ السّلامَ فَقالَ: ”اجلِسْ غَفَرَ اللهُ لَکَ!“
فجَلَستُ فَأطرَقَ مَلیًّا ثُمّ رَفَعَ رَأسَهُ فَقالَ: ”أبو مَن؟“
قُلتُ: أبوعَبدِاللهِ.
قالَ: ”ثَبَّتَ اللهُ کُنیَتَکَ و وَفَّقَکَ یا أباعَبدِاللهِ! ما مَسألَتُکَ؟“
فقُلتُ فی نَفسِی: لَو لَم یَکُن لی فی زیارَتِه و التّسلیمِ علَیهِ غَیرُ هَذا الدُّعاءِ لَکانَ کَثیرًا.
ثُمّ رَفَعَ رَأسَهُ فَقالَ: ”ما مَسألَتُکَ؟“
قُلتُ: سَألتُ اللهَ أن یَعطِفَ علَیَّ قَلبَکَ، و یَرزُقَنی مِن عِلمِکَ؛ و أرجو أنّ اللهَ تَعالَی أجابَنی فی الشّریفِ ما سَألتُهُ.
فَقالَ: ”یا أباعَبدِاللهِ! لَیسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ، إنّما هُوَ نورٌ یَقَع فی قَلبِ مَن یُریدُ اللهُ تَبارَکَ و تَعالَی أن یَهدِیَهُ؛ فَإن أرَدتَ العِلمَ فَاطلُب أوّلًا فی نَفسِکَ حَقیقَةَ العُبودیّةِ، و
اطلُبِ العِلمَ بِاستِعمالِه، و استَفهِم اللهَ یُفهِمکَ!“
قُلتُ: یا شَریفُ!
قالَ: ”قُل یا أباعَبدِاللهِ!“
قُلتُ: یا أباعَبدِاللهِ! ما حَقیقَةُ العُبودیّةِ؟
قالَ: ”ثَلاثَةُ أشیَاءَ:
أن لا یَرَی العَبدُ لنَفسِه فِیما خَوَّلَهُ اللهُ مِلکًا؛ لأنّ العَبِیدَ لا یَکونُ لَهُم مِلکٌ، یَرَونَ المَالَ مالَ اللهِ، یَضَعونَهُ حَیثُ أمَرَهُمُ اللهُ بِه؛
و لا یُدَبِّرَ العَبدُ لنَفسِه تَدبیرًا؛
و جُملَةَ اشتِغالِه فِیما أمَرَهُ اللهُ تَعالَی بِه و نَهاهُ عَنهُ.
فَإذا لَم یَرَ العَبدُ لِنَفسِه فِیما خَوَّلَهُ اللهُ تعالی مِلکًا هانَ علَیهِ الإنفاقُ فیما أمَرَهُ اللهُ تَعالَی أن یُنفِقَ فیهِ؛ و إذا فَوَّضَ العَبدُ تَدبِیرَ نَفسِه علَی مُدَبِّرِه هانَ علَیهِ مَصائبُ الدّنیا؛ و إذا اشتَغَلَ العَبدُ بِما أمَرَهُ اللهُ تَعالَی و نَهاهُ لا یَتَفَرّغُ مِنهُما إلی المِراءِ و المُباهاةِ مَعَ النّاسِ.
فَإذا أکرَمَ اللهُ العَبدَ بهَذِه الثّلاثَةِ هانَ علَیهِ الدّنیا و إبلِیسُ و الخَلقُ، و لا یَطلُبُ الدّنیا تَکاثُرًا و تَفاخُرًا، و لا یَطلُبُ ما عِندَ النّاسِ عِزًّا و عُلُوًّا، و لا یَدَعُ أیّامَهُ باطِلًا. فَهَذا أوّلُ دَرَجَةِ التُّقَی؛ قالَ اللهُ تَعالی: ﴿تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗا وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ﴾.“1
قُلتُ: یا أباعَبدِاللهِ، أَوصِنی!
قالَ: ”أُوصیکَ بتِسعَةِ أشیاءَ ـ فَإنّها وَصیَّتی لِمُریدِی الطّریقِ إلی اللهِ تَعالَی؛ و
اللهَ أسألُ أن یُوَفِّقَکَ لاِستِعمالِه ـ ثَلاثَةٌ مِنها فی ریاضَةِ النّفسِ، و ثَلاثَةٌ مِنها فی الحِلمِ، و ثَلاثَةٌ مِنها فی العِلمِ؛ فَاحفَظْها و إیّاکَ و التّهاوُنَ بِها!“
قالَ عُنوانٌ: فَفَرّغتُ قَلبِی لَهُ؛ فقالَ:
”أمّا اللَّواتِی فی الرِّیاضَةِ: فَإیّاکَ أن تَأکُلَ ما لا تَشتَهِیهِ، فَإنّهُ یورِثُ الحَمَاقَةَ و البَلَهَ. و لا تَأکُلْ إلّا عِندَ الجوعِ. و إذا أکَلتَ فَکُلْ حَلالًا و سَمِّ اللهَ و اذکُر حَدیثَ الرّسولِ صلّی الله علَیهِ و آلهِ: ”ما مَلأ آدَمیٌّ وِعاءً شَرًّا مِن بَطنِه“ فإن کانَ و لابُدَّ فَثُلثٌ لِطَعامِه و ثُلثٌ لِشرابِه و ثُلثٌ لنَفَسِه.
و أمّا اللَّواتِی فی الحِلمِ: فَمَن قالَ لَکَ: إن قُلتَ واحِدَةً سَمِعتَ عَشرًا، فَقُل: إن قُلتَ عَشرًا لَم تَسمَعْ واحِدَةً. و مَن شَتَمَکَ، فَقُل له: إن کُنتَ صادِقًا فِیما تَقولُ فَأسألُ اللهَ أن یَغفِرَ لِی، و إن کُنتَ کاذِبًا فِیما تَقولُ فَاللهَ أسألُ أن یَغفِرَ لَکَ. و مَن وَعَدَکَ بِالخَنَی، فَعِدْهُ بِالنّصیحَةِ و الرَّعاءِ [الدّعاء].
و أمّا اللَّواتِی فی العِلمِ: فَاسْأل العُلَماءَ ما جَهِلتَ، و إیّاکَ أن تَسألَهُم تَعَنُّتًا و تَجرِبَةً، و إیّاکَ أن تَعمَلَ برَأیِکَ شَیئًا. و خُذ بِالاحتِیاطِ فی جَمیعِ ما تَجِدُ إلیه سَبیلًا. و اهرُبْ مِن الفُتیَا هَرَبَکَ مِن الأسَدِ، و لا تَجعَل رَقَبَتَکَ لِلنّاسِ جِسرًا.
قُم عَنِّی یا أباعَبدِاللهِ! فَقَد نَصَحتُ لَکَ، و لا تُفسِد علَیَّ وِردِی، فَإنّی امرُؤٌ ضَنِینٌ بِنَفْسی؛ و السّلامُ علَی مَنِ اتّبَعَ الهُدَی.“»1
...1
...1
...1
١ـ علم و علماء
[آیات و روایاتی چند در فضیلت علم و علماء]
[١] ﴿يَرۡفَعِ ٱللَهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖ﴾.1
[٢] ﴿ٱلَّذِي خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنَهُنَّ لِتَعۡلَمُوٓاْ﴾.2
[٣] «کُنتُ کَنزًا مَخفیًّا فَأحْبَبتُ أن أُعرَف، و خَلقتُ الخَلقَ لِکَی أُعرَفَ.»3
[٤] عن عبدالله بن میمون عن أبیعبدالله علیه السّلام قال:
«قالَ رسولُ اللهِ [صلّی الله علیه و آله و سلّم]: مَن سَلَکَ طَریقًا یَطلُبُ فیه عِلمًا سَلکَ اللهُ بهِ طَریقًا إلی الجَنّةِ؛ و إنّ الملَائِکَةَ لَتَضَعُ أجنِحَتَها لِطالبِ العِلمِ رِضًی بهِ؛ و إنّهُ لَتَستَغفِرُ [لَیَستَغفِرُ] لِطالِبِ العِلمِ مَن فی السّمَاواتِ و مَن فی الأرضِ حتّی الحوتِ فی البَحرِ؛ و فَضلُ العالِمِ علَی العابِدِ کفَضلِ القَمرِ علَی سایرِ النّجومِ لَیلةَ البَدرِ؛ و إنّ العُلماءَ وَرَثَةُ الأنبیاءِ؛ و أنّ العلماءَ [الأنبیاءَ] لَم یُوَرِّثوا دِینارًا و لا دِرهَمًا ولکن وَرَّثوا العِلمَ...»4
[٥] عن أصبغ بن نباتة قال:
«قالَ أمیرالمؤمنین علیه السّلام: ”تَعَلَّموا العِلمَ! و إنّ تَعَلُّمَه حَسَنَةٌ، و مُدارَسَتَهُ تسبیحٌ، و البَحثَ عنهُ جِهادٌ، و تَعلیمَه مَن لا یَعلَمُهُ صَدَقةٌ، و هو عِندَ اللهِ لأهلِه قُربَةٌ
لأنّه مَعالِمُ الحَلال و الحَرام، و سالِکٌ بِطالِبهِ سَبیلَ الجَنَّةِ، و هو أنیسٌ فی الوَحشَةِ و صاحِبٌ فی الوَحدَة، و سِلاحُ الأعداءِ و زَینٌ للأخلّاءِ، یَرفعُ اللهُ بهِ أقوامًا یَجعَلُهم فی الخَیر أئمّةً یُقتَدی بهِم، تُرمَقُ أعمالُهم و تُقتَبَسُ آثارُهُم و تَرغَبُ المَلائکِةُ فی خُلَّتِهِم، یَمسَحونَهم بِأجنِحَتِهِم فی صلَواتِهِم؛ لِأنَّ العِلمَ حَیاتُ القُلوبِ مِن الجَهلِ، و نورُ الأبصارِ مِن العِمَی، و قوَّةُ الأبدانِ مِن الضَّعفِ. یُنزِلُ اللهُ حامِلَهُ مَنزِلَةَ الأبرارِ، و یمنَحُهُ مُجالَسَةَ الأخیارِ فی الدُّنیا و الآخِرَةِ. و بالعِلمِ یُطاعُ اللهُ و یُعبَدُ، و بالعِلمِ یُعرَفُ اللهُ و یُوحَّدُ، و بالعِلمِ تُوصَلُ الأرحامُ، و بِه یُعرَفُ الحَلالُ و الحَرامُ. و العِلمُ إمامُ العَقلِ و العَقلُ تابِعُهُ، یُلهِمُهُ السُّعَداءَ و یُحرِمُهُ الأشقیاءَ.“»1
[٦] عن أبیعبدالله علیه السّلام قال:
«قالَ رسولُ اللهِ صلّی الله علَیهِ و آلهِ و سلّمَ: ”طَلَبُ العِلمِ فَریضَةٌ علَی کُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ“ ألا إنّ اللهَ تعالَی یُحبُّ بُغاةَ العِلمِ.»2
[٧] و فی نهج البلاغة عن أمیرالمؤمنین علیه السّلام:
«إنّ أولَی النّاسِ بِالأنبیاءِ أعلَمُهم بِما جاؤوا بِه؛ ثُمّ تَلَی قَولَه تَعالَی:
﴿إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِيمَ لَلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِيُّ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾.3
ثمّ قال: إنّ وَلیَّ محمّدٍ مَن أطاعَ اللهَ و إن بَعُدَتْ لُحمَتُه، و إنّ عَدُوَّ محمّدٍ مَن عَصی اللهَ و إن قَرُبَتْ قَرابَتُه.»4و5
[٨ـ مستدرک الوسائل، طبع سنگی، جلد ٢] صفحۀ ٣٦٨:
«أبوالفتح الکَراجُکی فی کَنز الفوائد، عن أمیرالمؤمنین علیه السّلام، قال: ”لم یَمُت مَن تَرَکَ أفعالًا یُقتدَی بها مِن الخَیر، و مَن نَشَرَ حِکمَةً ذُکِرَ بها.“
[٩] جامعُ الأخبار عن کِتاب جُمَل الغرائِب، بإسناده عن النّبیّ صلّی الله علیه و آله، إنّه قال: ”خمسةٌ فی قُبورهم و ثَوابُهم یَجری إلی دیوانِهم: مَن غَرَس نخلًا، و مَن حَفَر بِئرًا، و من بَنَی لِلّه مسجدًا، و من کَتَب مُصحَفًا، و مَن خَلَّف إبنًا صالحًا.“»1و2
[کلام أمیرالمؤمنین علیه السّلام به کمیل: إنّ هٰذهِ القُلوبَ أوعیَةٌ...]
«و مِن کَلامٍ لَهُ علیه السّلام لِکُمَیلِ بنِ زیادٍ النّخَعیِّ:
قالَ کُمَیلُ: أخَذَ بیَدِی أمیرُالمُؤمنینَ عَلیُّ بنُ أبیطالِبٍ علیه السّلام فَأَخرَجَنی إلی الجَبّانِ، فلَمّا أَصحَرَ تَنَفّسَ الصُّعَداءَ، ثُمّ قالَ:
”یا کُمَیلُ! إِنّ هَذِه القُلوبَ أَوعیَةٌ فخَیرُها أَوعاهَا، فَاحفَظ عَنِّی ما أَقولُ لَکَ! النّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّانیٌّ، و مُتَعَلِّمٌ علَی سَبیلِ نَجاةٍ، و هَمَجٌ رَعاعٌ؛ أَتباعُ کُلِّ ناعِقٍ، یَمیلونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ، لَم یَستَضِیئُوا بِنورِ العِلمِ و لَم یَلجَئُوا إِلی رُکنٍ وَثیقٍ.
یا کُمَیلُ! العِلمُ خَیرٌ مِنَ المالِ؛ العِلمُ یَحرُسُکَ و أَنتَ تَحرُسُ المالَ، المالُ تَنقُصُهُ النّفَقَةُ و العِلمُ یَزکُوا علَی الإِنفاقِ، و صَنیعُ المالِ یَزولُ بِزَوالِه.
یا کُمَیلُ! العِلمُ دِینٌ یُدانُ بِه؛ بِه یَکسِبُ الإِنسانُ الطّاعَةَ فی حَیاتِه و جَمیلَ الأُحدُوثَةِ بَعدَ وَفاتِه؛ و العِلمُ حاکِمٌ و المالُ مَحکومٌ علَیهِ.
یا کُمَیلُ! هَلَکَ خُزّانُ الأَموالِ و هُم أَحیاءٌ، و العُلَماءُ باقونَ ما بَقِیَ الدَّهرُ؛ أَعیانُهُم مَفقودَةٌ و أَمثالُهُم فی القُلوبِ مَوجودَةٌ.
هَا! إنّ هٰهُنا لَعِلمًا جَمًّا [و أَشارَ بیَدِهِ إِلی صَدرِهِ] لَو أَصَبتُ لَهُ حَمَلَةً! بَلَی أَصَبتُ لَقِنًا غَیرَ مَأمونٍ علَیهِ، مُستَعمِلًا آلَةَ الدّینِ لِلدّنیا و مُستَظهِرًا بنِعَمِ اللهِ علَی عِبادِه و بحُجَجِه علَی أَولِیائهِ؛ أَو مُنقادًا لِحَمَلَةِ الحَقِّ لا بَصیرَةَ لَهُ فی أَحنائهِ، یَنقَدِحُ الشّکُّ فی قَلبِه لأوّلِ عارِضٍ مِن شُبهَةٍ؛ أَلا لَا ذا و لَا ذاکَ! أَو مَنهومًا باللَّذَّةِ، سَلِسَ القیادِ لِلشَّهوَةِ؛ أَو مُغرَمًا بِالجَمعِ و الادِّخارِ؛ لَیسا مِن رُعاةِ الدّینِ فی شَیءٍ. أَقرَبُ شَیءٍ شَبَهًا بِهِما الأَنعامُ السّائمَةُ. کَذلِکَ یَموتُ العِلمُ بِمَوتِ حامِلیهِ.
اللهُمَّ بلَی، لا تَخلُو الأَرضُ مِن قائمٍ لِلّهِ بحُجَّةٍ، إِمّا ظاهِرًا مَشهورًا و إِمّا خائفًا مَغمورًا؛ لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُ اللهِ و بَیِّناتُهُ. و کَم ذا و أَینَ أولَئِکَ؟!
أولَئِکَ و اللهِ الأقَلّونَ عَدَدًا و الأعظَمونَ عِندَ اللهِ قَدرًا! یَحفَظُ اللهُ بِهِم حُجَجَهُ و بَیِّناتِه حَتّی یُودِعوها نُظَراءَهُم و یَزرَعوها فی قُلوبِ أَشباهِهِم.
هَجَمَ بِهِمُ العِلمُ علَی حَقیقَةِ البَصیرَةِ، و باشَروا رُوحَ الیَقینِ، و استَلانوا ما استَوعَرَهُ المُترَفونَ، و أَنِسوا بِما استَوحَشَ مِنهُ الجاهِلونَ، و صَحِبوا الدّنیا بِأَبدانٍ أرواحُها مُعلّقَةٌ بِالمَحَلِّ الأعلَی.
اُولَئکَ خُلَفاءُ اللهِ فی أرضِه و الدُّعاةُ إِلی دینِه. آهِ آهِ شَوقًا إلی رُؤیَتِهِم! انصَرِفْ إِذا شِئتَ.“»1 ـ انتهی کلامه علیه السّلام2.3
[أمیرالمؤمنین علیه السّلام: هُم قَومٌ هَجَمَ بِهِمُ العِلمُ علی حَقیقَة الأمرِ]
جامع السّعادات، صفحه ٥١٥:
«قالَ أمیرالمؤمنین علیه السّلام فی وَصف أولیاءِ الله:
”هُم قَومٌ هَجَمَ بِهِمُ العِلمُ علَی حَقیقَةِ الأمرِ، فَباشَروا رُوحَ الیَقینِ، و اسْتَلانوا ما اسْتَوعَرَهُ المُترَفون، و أنِسوا بِما اسْتَوحَشَ مِنهُ الجاهِلونَ، صَحِبوا الدُّنیا بِأبدانٍ أرواحُها مُتَعَلّقَةٌ بِالمَحَلِّ الأعلَی؛ اُولَئکَ خُلَفاءُ اللهِ فی أرضِه، و الدُّعاةُ إلی دِینِه.“»1و2
[روایات و مطالبی از کتاب بحارالأنوار درباره منزلت علماء]
[١] بحار، طبع حروفی، جلد ٢، صفحه ١٥، در کتاب العلم:
«قرب الإسناد، هارون عن ابن صَدَقة، عن الصادق، عن أَبیه، عن آبائه علیه السّلام: إنَّ رَسولَ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم قال: ثلاثةٌ یَشفَعونَ إلی اللهِ یومَ القِیامَةِ فَیُشَفِّعُهُم: الأنبیاءُ، ثُمّ العُلَماءُ، ثُمّ الشُّهداءُ.»
[٢] صفحه ١٦: «أمالی للطوسی بإسناد المُجاشعی عن الصادق، عن آبائه، عن علیٍّ علیهم السّلام، قال: قال رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: إذا کانَ یَومُ القیامَةِ، وُزِنَ مِدادُ العُلَماءِ بِدِماءِ الشُّهَداءِ فیُرَجَّحُ مِدادُ العُلماءِ عَلی دِماءِ الشُّهداءِ.»
[٣] صفحه ٢٢: «غوالی قال: قال رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: ”عُلَماءُ أُمَّتِی کَأَنبیاءِ بَنی إسرائیلَ“.»
[٤] صفحه ٣٧: «عدّة الداعی عن النبی صلّی الله علیه و آله قال: ”مَنِ ازدادَ عِلمًا و لَم یَزدَدْ هُدًی لَم یَزدَدْ مِنَ اللهِ إلّا بُعدًا.“»1
[٥] صفحه ٤٣: «المحاسن أبی عن سعدان، عن عبدالرحیم بن مسلم، عن اسحاق بن عمّار قالَ: قُلتُ لِأبِیعَبدِ اللهِ علیه السّلام: مَن قامَ مِن مَجلِسِه تَعظیمًا لِرَجُلٍ؟ قالَ: ”مَکروهٌ إلّا لِرَجُلٍ فی الدِّینِ.“»2
[٦] و در جلد ١، صفحه ٤٢، در ترجمه احوال مقدس اردبیلی گوید:
«و المحقّق الأردبیلی فی الوَرَع و التقّوی و الزهد و الفضل بلَغَ الغایَة القصوی، و لم أسمَع بمِثله فی المتقدّمین و المتأخّرین ـ جَمَع اللهُ بینه و بین الأئّمة الطّاهرین ـ و کتُبُه فی غایةِ التدقیق و التحقیق.»
[٧] و در جلد ١، صفحه ٣٦ گوید:
«و المسعودیّ عدّه النجاشیّ فی فهرسته من رُواة الشیعة و قال: له کُتبٌ منها کتابُ إثبات الوصیّة لعلیّ بن أبیطالب علیه السّلام و کتاب مُروج الذهب. مات سنةَ ثلاثٍ و ثلاثین و ثلاثِ مائة.»3
[شعری در فضیلت کسب علم]
به عنوان یادگاری به جهت دوست عزیز و اخوی محترم و فاضل خود: آقای آقا سیّد محمّد حسین تهرانی ـ وفّقه الله ـ تحریر میشود. (نوری همدانی)4
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه ** بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود ** تا اختیار کردی از آن این فریق را
گفت آن گلیم خویش برون میبرد ز موج ** وین سعی میکند که بگیرد غریق را1
[امام کاظم علیه السّلام: لا تَجلِسوا عند کلِّ عالِم]
[قال موسی بن جعفر علیه السّلام:] «لا تَجلِسوا عِندَ کُلِّ عالِمٍ إلّا عالِمٌ یَدعوکُم مِن الخَمسِ إلی الخَمسِ: مِن الشَّکِّ إلی الیَقینِ، و مِن الکِبرِ إلی التَّواضُعِ، و مِن الرِّیاءِ إلی الإخلاصِ، و مِن الرَّغبَةِ إلی الزُّهدِ، و مِن العَداوَةِ إلی النَّصیحَةِ.»2و3
[راجع به لزوم توأم بودن علم و عمل]
[١] عمل و علم هر دو مؤیّد یکدیگر هستند؛ علم موجب عمل، و عمل موجب ازدیاد علم است.
مرحوم ملاّ محسن فیض مثال میزند به کسی [که] با چراغ راه رود؛ چراغ، راه رفتن را مستقیم و آسان میکند، و راه رفتن موجب میشود که چراغ نیز حرکت کرده، راه بعدی را روشن کند.4
[٢] عَن النّبیِّ صلّی الله علَیهِ و آلِه و سلّمَ:
«مَن عَلِمَ و عَمِلَ بِما عَلِمَ وَرّثَهُ اللهُ عِلمَ ما لَم یَعلَم.»1و2
[٣] بحارالأنوار، جلد ١، صفحه ١٩٥:
«غوالی اللئالی رُوِیَ عَن بَعضِ الصّادِقینَ علیهم السّلام: أن النّاسَ أربَعَةٌ: رَجُلٌ یَعلَمُ و یَعلَمُ أنَّهُ یَعلَمُ، فَذاکَ مُرشِدٌ عالِمٌ فاتَّبِعوهُ؛ و رَجُلٌ یَعلَمُ و لا یَعلَمُ أنَّهُ یَعلَمُ، فَذاکَ غافِلٌ فَأیقِظوهُ؛ و رَجُلٌ لا یَعلَمُ و یَعلَمُ أنَّهُ لا یَعلَمُ، فَذاکَ جاهِلٌ فَعَلِّموهُ؛ و رَجُلٌ لا یَعلَمُ و یَعلَمُ أنَّهُ یَعلَمُ، فَذاکَ ضالٌّ فَأرشِدوهُ.»
[٤] فی وصیة أمیرالمؤمنین علیه السّلام لابنه الحسن علیه السّلام إلی أن قال: «فإنَّ خَیرَ القَولِ ما نَفَعَ، و اعلَم أنَّهُ لا خَیرَ فی عِلمٍ لا یَنفَعُ و لا یُنتَفَعُ بِعِلمٍ لا یَحِقُّ تَعَلُّمُهُ.»3
قال ابن میثم فی شرحه صفحة ١٢: «و لذلک استعاذ الرسول صلّی الله علیه و آله و سلّم منه فقال: ”و أعوذ بک من علمٍ لا یَنفَع.“»4
[٥] أقول: قال ملّا محمّد البلخی:
«علمهای اهل حس شد پوزبند | *** | تا نگیرد شیر زان علم بلند»5 |
و قد اتّفق العلماء أنّ شَرَفَ کلِّ علمٍ بشرف المعلوم، و کلُّ عِلمٍ یکونُ معلومُه
أشرفَ المعلومات یکونُ ذلک العلمُ أشرفَ العلومِ، أشرفُ العلوم العلمُ الإلهی لأنّه معلومُه ـ و هُو الله ـ أشرفُ الموجودات1.2
[٦] راجع به علم بیعمل در ذیل آیۀ شریفۀ: ﴿أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَٰبَ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ﴾،3 فی تفسیر الصافی و فی المصباح الشریعة عن الصّادِقِ علیه السّلام:
«مَن لَم یَنسَلِخ عَن هَواجِسِهِ و لَم یَتَخَلَّص مِن آفاتِ نَفسِهِ و شَهَواتِها و لَم یَهزِم الشَّیطانَ و لَم یَدخُلْ فی کَنَفِ اللهِ و أمانِ عِصمَتِهِ، لا یَصلُحُ لَهُ الأمرُ بِالمَعروفِ و النَّهیُ عَنِ المُنکَرِ؛ لِأنَّهُ إذا لَم یَکُن بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَکُلَّما أظهَرَ أمرًا کانَ حُجَّةً عَلَیهِ و لا یَنتَفِعُ النّاسُ بِهِ. قالَ اللهُ تعالی: ﴿أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ﴾؛4 و یُقالُ لَهُ: یا خائِنُ أتُطالِبُ خَلقِی بِما خُنتَ بِهِ نَفسَکَ و أرخَیتَ عَنهُ عِنانَک!»5
[٧] و فى المَجمع عن أنَسِ بنِ مَالِک قالَ: قالَ رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله:
«مَرَرتُ لَیلَةَ أُسرِیَ بِی عَلَی أُناسٍ تُقرَضُ شِفاهُهُم بِمَقارِیضَ مِن نارٍ، فَقُلتُ: مَن هَؤُلاءِ یا جَبرَئِیلُ؟ فَقالَ: هَؤلاءِ خُطَباءُ مِن أهلِ الدُّنیا مِمَّن کانوا یأمُرونَ النّاسَ
بِالبِرِّ و یَنسَونَ أنفُسَهُم.»1و2
[٨ـ معادن الجواهر و نزهة الخواطر، مجلّد ١] صفحة ٥٣:
«الثانیةُ من آفات العلم المُهلِکة ترکُ العمل:
(و المراد) بالعملِ بالعلم الجَرْی علَی موجَبِه من الإلتزام بفعل الواجبات و ترک المحرّماتِ و المحافظةِ علی المندوبات. (قال) فی المعالم: ”و لْیجْعَلِ العالمُ له حظًّا وافرًا من الطّاعات و القُرُبات؛ فإنّها تفید النّفسَ ملکةً صالحةً و استعدادًا تامًّا لقبول الکمالات.“ ـ انتهی.»3
[حیاء و دین مأمور به همراهی عقلند]
[وسائل الشّیعة، طبع سنگی، جلد ٢] صفحه ٤٤٦:
«و عن علیّ بن محمّد عن سَهل بن زیاد عن عَمرو بن عُثمان عن مُفَضَّل بن صَالِح عن سَعد بن طَریف عن الأصبَغ بن نُباته عن علیّ علیه السّلام قال:
”هبَطَ جَبرَئِیلُ علی آدمَ علیه السّلام فقال: یا آدمُ إنّی أُمِرتُ أن اُخیِّرَک واحدةً من ثلاثٍ، فاخْتَرها و دَعِ اثنتَین؛ فقال له آدمُ: یا جَبرئیلُ و ما الثلاثُ؟ فقال: العَقلُ و الحیاءُ و الدّین؛ فقال آدم: فإنّی قد اختَرتُ العقلَ؛ فقال جَبرئِیل للحیاء و الدّین: انصَرِفا و دَعاه؛ فقالا: یا جَبرئیلُ إنّا أُمِرنا أن نکونَ مع العقلِ حیثُ کان؛ قال: فشَأنَکُما، و عَرَجَ.“
و رواه البرقیّ فی المحاسن عن عَمرو بن عُثمان، و رَواه الصّدوق بإسناده عن
أبیجمیلة المُفَضَّل بن صالح مثلَه.»1و2
[در معنای معرفت]
بعضی معنی معرفت را علم به شیء بعد از فقدان آن نمودهاند ـ و این معنی را صاحب شوارق ذکر میکند ـ و بدین جهت خدای را عارف نمیگویند. لیکن این معنی مردود است به خطبۀ حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام:
«عالِمًا بِها قَبلَ ابتِدائها، مُحیطًا بحُدودِها و انتِهائها، عارِفًا بقَرائنِها و أحنائها»3.4
[بشارت رسول خدا به آمدن مجدِّدِ دین در رأس هر صد سال]
در جامع الأُصول و مشکاة طیّبی این حدیث نقل شده است:
«إنّ اللهَ عزّوجلّ سَیَبعَثُ لِهَذهِ الاُمّةِ علَی رَأسِ کُلِّ مِائةِ سَنَةٍ مَن یُجَدِّدُ لَها دِینَها.»5و6
[مطالبی دربارۀ علم از سفینة البحار]
[١] در سفینة البحار، جلد ٢، صفحه ٢١٩ گوید:
«أقول: و للرّاغب الإصفهانیّ کلامٌ فی هذا المقام یُعجبنی نقلُه، قال:
من کان قصدُه الوصولَ إلی جوارِ الله و التوجُّهَ نحوَه ـ کما قال تعالی: ﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَهِ﴾،1 و کما أشار إلیه النَّبیّ صلّی الله علیه و آله و سلّم بقوله: ”سَافِروا تَغنَموا“2 ـ فحقّه أن یَجعَلَ أنواعَ العلوم کزادٍ موضوعٍ فی منازل السَّفر، فیَتناوَلُ فی کلِّ منزلٍ قَدرَ البُلغَة و لا یعرُجَ علی تَفصّیه و استغراقِ ما فیه؛ فإنَّه لو قضی الإنسانُ جمیعَ عُمره فی فنٍّ واحدٍ لم یُدرِکْ قَعرَه و لم یَسبِرْ غَورَه.
و قد نبَّهَنا الباری سبحانه علی ذلک بقوله: ﴿ٱلَّذِينَ يَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓ أُوْلَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَىٰهُمُ ٱللَهُ وَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾؛3
و قال أمیرالمؤمنین علیه السّلام: ”العِلمُ کَثِیرٌ فَخُذوا مِن کُلِّ شیءٍ أحسَنَهُ“؛
و قال الشاعر:
قَالوا خُذ العَینَ مِن کُلٍّ فَقُلتُ لَهُم | *** | فِی العَینِ فَضلٌ و لکن ناظرَ العَینِ |
ـ إلی آخر ما أفاده الرَّاغب، فراجع.»4
[٢] و در صفحه ٢٢٠گوید:
«عن الصّادق علیه السّلام، قال: ”إذا کان یومُ القیامة جَمَعَ اللهُ عزّوجلّ الناسَ
فی صعیدٍ واحدٍ و وُضِعَتْ الموازینُ، فتوزَنُ دِماءُ الشَّهداء مع مِدادِ العلماء فَیُرَجَّحُ مِدادُ العلماء علی دِماء الشُّهداء.“»
[٣] و نیز گوید:
«قال أمیرالمؤمنین علیه السّلام: ”أیُّها النَّاس! إعلَموا أنَّه لیس بعاقلٍ مَن انْزَعَجَ مِن قَولِ الزّورِ فیه، و لا بحکیمٍ مَن رَضِیَ بثَناء الجاهِل علیه. النّاسُ أبناءُ ما یُحسِنون، و قدرُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحسِنُ؛ فَتَکَلَّموا فِی العلمِ تَبیَّنْ أقدارُکُم.“
و قال الصّادق علیه السّلام: ”مَن دَعَا النّاسَ إلی نفسه، و فیهم مَن هو أعلمُ منه فهو مبتَدِعٌ ضَالٌّ“ (ضه کج ١٨٨).
قال الخلیلُ بن أحمدَ: أحَثُّ کَلِمَةٍ علی طَلَبِ علمٍ قولُ علی بنِ أبیطالبٍ علیه السّلام: ”قَدرُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحسِنُهُ.“ (ضه یه ١٠٧)»1
[٤] در سفینة البحار، جلد ٢، صفحه ٢٢٠و ٢٢١ گوید:
«قال بعضُ المحقّقین: اعلم أنَّ العلمَ و العبادةَ جَوهران، لأجلِهما کان کلُّ ما تَرَی و تسمَعُ من تصنیف المصنِّفین و تعلیم المعلّمین و وَعظِ الواعظین؛ بَل لأجلهما اُنزلتْ الکتُبُ و اُرسِلَت الرُّسُلُ؛ بَل لأجلِهما خُلقَت السّمواتُ و الأرَضین و ما فیهما من الخلق. و ناهیکَ لِشرف العِلم قولُه تعالی: ﴿ٱللَهُ ٱلَّذِي خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنَهُنَّ لِتَعۡلَمُوٓاْ﴾،2 ـ الآیة، و لشرف العبادة قوله تعالی: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ﴾.3 فَحَقٌّ للعبدِ أن لا یشتغِلَ إلّا بهما و لا یَتعَبَ إلّا لَهما؛ و
أشرفُ الجَوهرین العلم کما وَرد فی فضل العالِم علی العابد: ”کفَضلی علی أدناکم“.
و المراد بالعلم: الدِّینُ؛ أعنی معرفةَ الله سبحانَه و ملائکتِه و کتُبِه و رُسُلِه و الیومِ الأخر؛ قال الله تعالی: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَهِ وَمَلَـٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ﴾.1 ـ إلی آخر ما قال هذا المحقّق. (خلق یه ٥٨)»2
[٥] و در صفحه ٢٢١ گوید:
«عن أبیعبدالله علیه السّلام قال: ”إنَّ من حقیقةِ الإیمان أن تُؤثِرَ الحقَّ و إن ضَرَّک علی الباطِل و إن نَفَعَک؛ و أن لا یجوزَ منطقُکَ عِلمَکَ.“»3
[٦] و در صفحه ٢٢٢ و ٢٢٣ گوید:
«قال بعضُ الأفاضل: حَقُّ المُتَرَشِّحِ لِتعلُّمِ الحقایقِ أن یُراعِی ثلاثةَ أحوالٍ:
الأوّل: أن یُطهِّرَ نفسَه من رَدِیء الأخلاق تَطَهُّرَ الأرضِ للبَذرِ مِن خبائِث النَّبات؛ فالطّاهرُ لا یَسکُنُ إلّا بیتًا طاهرًا، و إنَّ الملائکةَ لا تَدخُل بیتًا فیه کلبٌ.
و الثانی: أن یُقَلِّلَ مِن الإشتغال الدُّنیویّة، لِیَتَوَّفرَ فَراغُه علی العلوم الحقیقیّة؛ قال قال الله تعالی: ﴿مَّا جَعَلَ ٱللَهُ لِرَجُلٖ مِّن قَلۡبَيۡنِ فِي جَوۡفِهِۦ﴾.4 و الفکرَةُ متی تُوُزِّعَت تکون کجَدولٍ تَفَرَّقَ ماءُهُ فَیَنشِفُهُ الجَوُّ و تَشرِبُه الأرضُ فلا یَقَعُ به نَفعٌ، و إذا جُمع بُلِغَ به المَزرَعُ فَانتُفِعَ به.
و الثالث: أن لا یتکبَّرَ علی معلِّمِه و لا علَی العِلم. قال بعض العلماء فی قوله
علیه الصّلاة و السّلام ”الیَدُ العُلیَا خَیرٌ مِنَ الیَدِ السُّفلَی“1: إشارةٌ إلی فضل المعلِّم علی المتعلِّم؛ فحقّ المتعلّم إذا وَجد معلّمًا ناصحًا أن یأتمرَ له و لا یتأمّرَ علیه و لا یُرادَّه فیما لیس بِصدَدِ تعلُّمِه. و کفَی علی ذلک تنبیهًا ما حکَی اللهُ عن العبد الصالح أنَّه قال لموسَی علیه السّلام حیث قال: ﴿هَلۡ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰٓ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمۡتَ رُشۡدٗا﴾،2 فقال: ﴿فَلَا تَسَۡٔلۡنِي عَن شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ أُحۡدِثَ لَكَ مِنۡهُ ذِكۡرٗا﴾؛3 فنَهاه عن مراجعته. ـ الخ.»4و5
[٧] «و قال صلّی الله علیه و آله و سلّم: ”ما أحَدٌ یُحدِّثُ قومًا حدیثًا لا تبلُغُه عقولُهم إلّا کان ذلک فتنةً علی بعضهم.“
و قال عیسی علیه السّلام: ”لا تَضَعوا الحکمةَ فی غیرِ أهلِها فَتَظلِموها و لا تَمنَعوها أهلَها فتَظلِموهم! و کُن کالطَّبیب الحاذق یضَعُ دوائَه حیث یعلم أنَّه یَنفَعُ.“»6
[٨] و نیز در صفحه ٢٢٤ گوید:
«و قال النبیّ صلّی الله علیه و آله و سلّم: ”إنّا معاشرُ الأنبیاء أُمِرنا أن نُنَزِّلَ النّاسَ منازلَهم؛ و نکلِّمَ النّاس بقدر عقولهم.“»7
[٩] و در صفحه ٢٢٥ گوید:
«و فی مُنیة المرید قال (ره): یدعو عند خروجه مریدًا للدّرس بالدُّعاء المرویّ
عن النبی صلّی الله علیه و آله و سلّم:
”أللهُمَّ إنِّی أعوذُ بِکَ أن أُضِلَّ أو أُضَلَّ، و أُزِلَّ أو أُزَلَّ1، و أَظلِمَ أو أُظلَمَ، و أجهِلَ أو یُجهَلَ عَلَیَّ؛ عَزَّ جارُک و تَقَدَّسَتْ أسماءُک و جَلَّ ثَناءُک و لا إله غیرُک. ثمَّ یقول: بِسمِ اللهِ، حَسبیَ اللهُ، توکّلتُ علَی الله، و لا حولَ و لا قوّةَ إلّا بالله العلیِّ العظیم؛ اللهُمَّ ثَبِّتْ جَنَانِی و أدِرِ الحَقَّ علَی لِسانی.“»2و3
[آیات و روایات دالّه بر لزوم استفاده از کلام خوب و حکمت بدون نظر به گوینده آن]
آیات و روایاتی که دلالت دارد بر آنکه انسان باید از کلام خوب و حکمت استفاده کند و نظر به گوینده آن نداشته باشد:
[١] در بحار، طبع حروفی، جلد ٢، صفحه ٩٩ وارد است از امالی شیخ، با سند متّصل خود از حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام، قال: «قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: کلمة الحکمةِ ضالّةُ المؤمنِ، فحیثُ وَجدَها فهو أحقُّ بها.»
[٢] قال أمیرالمؤمنین علیه السّلام: «خذ الحکمةَ أنَّی کانتْ، فإنّ الحکمَةَ تکون فی صَدر المنافق فَتَلَجلَجُ فی صدره حتّی تَخرُجَ فَتَسکُنَ إلی صَواحِبِها فی صدر المؤمن.» (نهج البلاغه، باب حکم، صفحه ١٥٤؛ و در بحار فتَتَخَلَّجُ ضبط کرده
است، أی: تضطرب.)
[٣] قال أمیرالمؤمنین علیه السّلام: «الحکمةُ ضالّة المؤمن فخُذ الحکمةَ و لو مِن أهلِ النّفاق.»1 (نهج البلاغه، باب حکم، صفحه ١٥٤)
[لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق]
قال أمیرالمؤمنین علیه السّلام: «لا طاعةَ لمخلوقٍ فی معصیةِ الخالق.»2 (نهج البلاغه، باب حکم، صفحه ١٧٧)3
[مطالبی راجع به علماءِ سوء]
[١] تفسیر صافی، جلد ١، ذیل تفسیر آیه ١٥٩ از سوره بقره مینویسد:
«و فی الاحتجاج و تفسیر الإمام علیه السّلام فی غیر هذا الموضع، قال أبومحمّد علیه السّلام:
”قِیلَ لأمیرالمؤمنین علیه السّلام: مَن خَیرُ خَلقِ اللهِ بَعدَ أئِمَّةِ الهُدَی و مَصابِیحِ الدُّجَی؟ قالَ: العُلَماءُ إذا صَلَحوا. قِیلَ: و مَن [فَمَن] شَرُّ خَلقِ اللهِ بَعدَ إبلِیسَ و فِرعَونَ و ثَمودَ [نُمرودَ]، و بَعدَ المُتَسَمِّینَ بِأسمائِکُم و المُتَلَقِّبِینَ بِألقابِکُم و الآخِذِینَ لِأمکِنَتِکُم و المُتَأمِّرِینَ فی مَمالِکِکُم؟ قالَ: العُلَماءُ إذا فَسَدوا، هُمُ المُظهِرونَ لِلأباطِیلِ، الکاتِمونَ لِلحَقائِقِ، و فِیهِم قالَ اللهُ عَزّوجَلّ: ﴿أُوْلَـٰٓئِكَ يَلۡعَنُهُمُ ٱللَهُ وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّـٰعِنُونَ﴾.“»4و5
[٢ـ و اشاره به علماء سوء میکند آیۀ:] ﴿كَانَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَبَعَثَ ٱللَهُ ٱلنَّبِيِّۧنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِيَحۡكُمَ بَيۡنَ ٱلنَّاسِ فِيمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا ٱخۡتَلَفَ فِيهِ إِلَّا ٱلَّذِينَ أُوتُوهُ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَيِّنَٰتُ بَغۡيَۢا بَيۡنَهُمۡ فَهَدَى ٱللَهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا ٱخۡتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ ٱلۡحَقِّ بِإِذۡنِهِۦ وَٱللَهُ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٍ﴾ و جزاء این کتمان را در آیه ذیل بیان میکند:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡتُمُونَ مَآ أَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلۡهُدَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا بَيَّنَّـٰهُ لِلنَّاسِ فِي ٱلۡكِتَٰبِ أُوْلَـٰٓئِكَ يَلۡعَنُهُمُ ٱللَهُ وَيَلۡعَنُهُمُ ٱللَّـٰعِنُونَ * إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَـٰٓئِكَ أَتُوبُ عَلَيۡهِمۡ وَأَنَا ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ﴾.1
[٣] و اشاره به علماءِ سوء میکند ایضاً آیه زیر:
﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمۡ حَقّٗا قَالُواْ نَعَمۡ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَيۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَهِ عَلَى ٱلظَّـٰلِمِينَ * ٱلَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَهِ وَيَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ كَٰفِرُونَ﴾2.3
[٤] فی جامع السّعادات صفحة ٤١٩:
«قالَ عیسَی بنُ مَریَمَ علیهما السّلام: ”العالِمُ السّوءُ کصَخرَةٍ وَقَعَت علَی فَمِ الوَادی، فلا هِیَ تَشرَبُ الماءَ و لا هِیَ یَترُکُ الماءَ یَتَخَلَّصُ إلی الزّرعِ.“»4و5
راجع به انتقال علم از کوفه به قم
در سفینة البحار مادّه «قم»:
«عَنِ الصّادِقِ علیه السّلام أنَّهُ ذَکَرَ کوفَةَ و قالَ:
”سَتَخلو کوفَةُ مِنَ المُؤمِنِینَ و یَأزِرُ عَنها العِلمُ کَما تَأزِرُ الحَیَّةُ فی جُحرِها؛ ثُمَّ یَظهَرُ العِلمُ بِبَلدَةٍ یُقالُ لَها قُمُّ، و تَصِیرُ مَعدِنًا لِلعِلمِ و الفَضلِ حَتَّی لا یَبقَی فی الأرضِ مُستَضعَفٌ فی الدِّینِ حَتَّی المُخَدَّراتُ فی الحِجالِ.
و ذَلِکَ عِندَ قُربِ ظُهورِ قائِمِنا، فَیَجعَلُ اللهُ قُمَّ و أهلَهُ قائِمِینَ مَقامَ الحُجَّةِ و لَولا ذَلِکَ لَساخَتِ الأرضُ بِأهلِها و لَم یَبقَ فی الأرضِ حُجَّةٌ، فَیَفِیضُ العِلمُ مِنهُ إلَی سائِرِ البِلادِ فی المَشرِقِ و المَغرِبِ، فَیَتِمُّ حُجَّةُ اللهِ عَلَی الخَلقِ حَتَّی لا یَبقَی أحَدٌ عَلَی الأرضِ لَم یَبلُغْ إلَیهِ الدِّینُ و العِلمُ، ثُمَّ یَظهَرُ القائِمُ [علیه السّلام] و یَصِیرُ سَبَبًا لِنَقِمَةِ اللهِ و لِسَخَطِهِ عَلَی العِبادِ، لِأنَّ اللهَ لا یَنتَقِمُ مِنَ العِبادِ إلّا بَعدَ إنکارِهِم حُجَّةً.“»1و2
[العلم خلیل المؤمن]
در تحف العقول، صفحه ٥٥، از رسول خدا صلّی الله و علیه و آله و سلّم آورده است که آن حضرت فرمود:
«العِلمُ خَلِیلُ المُؤمِنِ، و الحِلمُ وَزِیرُهُ، و العَقلُ دَلِیلُهُ، و العَمَلُ قَیِّمُهُ، و الصَّبرُ أمِیرُ جُنودِهِ، و الرِّفقُ والِدُهُ، و البِرُّ أخوهُ، و النَّسَبُ آدَمُ، و الحَسَبُ التَّقوَی، و المُرُوَّةُ إصلاحُ المال.»
و همین روایت را که از تحف العقول در بحارالأنوار نقل کرده است (در
روضه، جلد ١٧، در صفحه ٤٣، طبع کمپانی؛ و در جلد ٧٧، صفحه ١٤٩، طبع آخوندی)1 به جای لفظ «خلیل المؤمن» لفظ «خدین المؤمن» آورده است و جمله «و العمل قیّمه» را اصلاً نیاورده است؛ ولی روایت صفحه ١٥٨ بحار آخوندی، جلد ٧٧، این فقرات را آورده است.
در بحار، طبع آخوندی، روضه جلد ٧٧، صفحه ٤٢١ از کلمات أمیرالمؤمنین علیه السّلام آورده است که فرمود:
«الحِلمُ وَزِیرُ المُؤمِنِ، و العِلمُ خَلِیلُهُ، و الرِّفقُ أخوهُ، و البِرُّ والِدُهُ، و الصَّبرُ أمِیرُ جُنودِه.»2
و در بحار، طبع کمپانی، روایت فوق در جلد ١٧، صفحه ١١١ است.
در بحار، طبع آخوندی، روضه جلد ٧٨، صفحه ٢٤٤ از کلمات حضرت صادق علیه السّلام در تحف العقول آورده است که فرمود:
«إنَّ العِلمَ خَلِیلُ المُؤمِنِ، و الحِلمَ وَزِیرُهُ، و الصَّبرَ أمِیرُ جُنودِهِ، و الرِّفقَ أخوهُ و اللِّینَ والِدُه.»3
و در تحف العقول، صفحه ٣٦١ عین منقول بحار را آورده است؛ و در بحار طبع کمپانی، جلد ١٧، صفحه ١٨٤ آمده است.
و در تحف العقول صفحه ٢٠٣ از أمیرالمؤمنین روایت میکند که:
«العَقلُ خَلِیلُ المُؤمِنِ، و الحِلمُ وَزِیرُهُ، و الرِّفقُ والِدُهُ، و اللِّینُ أخوه»4و5
راجع به آنکه بر علماء واجب است حقایق را برای مردم بیان کنند
سورۀ آل عمران (٣) آیه ١٨٧:
﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَهُ مِيثَٰقَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ لَتُبَيِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَكۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِيلٗا فَبِئۡسَ مَا يَشۡتَرُونَ﴾.1
[أَجرَؤُکُم عَلَی الفُتیَا أجرَؤُکُم عَلَی جَرَاثِیمِ جَهَنّم]
ماوردی در کتاب الأحکامُ السّلطانیّه و الولایاتُ الدینیّه، صفحه ١٨٨ گوید:
«و قد جاء الأثر بأَنّ: ”أَجرَؤُکُم عَلَی الفُتیَا أجرَؤُکُم عَلَی جَرَاثِیمِ جَهَنَّمَ.“»2
[مصاحب و ملازم با اولیاء بودن دلیل بر بزرگی شخص نیست]
آیة الله حاج شیخ محمّد حسن مظفر در قسمت اوّل از جلد سوّم کتاب دلائل الصدق، در صفحه ٢١٠گوید:
«و أقول: إثبات الصُّحبَةِ لمعاویةَ غیر نافعةٍ له؛ إذ کم مِن صاحبِ النبی صلّی الله علیه و آله منافقٌ، بل رُبّ خاصةٍ له فی الظاهر و هو أفسقُ فاسقٍ.
رَوَی البخاریّ عن النبی صلّی الله علیه و آله قال: ”ما بعَثَ الله من نبیّ و لا استخلَفَ مِن خلیفة إلّا کانت له بِطانتان: بطانةٌ3 تأمره بالمعروف و تحُضُّه علیه، و
بطانةٌ تأمُره بالشرّ و تحُضّه علیه.“1 و نحوُه فی مسند أحمد.2»
و أقول: مطالعه این روایت برای مراجع تقلید و ارباب فتوا بسیار لازم است.3
[هفتصد فرسخ همراهی حکیمی برای به دست آوردن هفت کلمۀ حکیمانه]
[مستدرک الوسائل، طبع حروفی، جلد ٢] صفحۀ ٣٣٥:
«و عن أبیعبدالله علیه السّلام قال:
”تَبِعَ حکیمٌ حکیمًا سَبعَ مِائَةِ فرسَخٍ فی سَبعِ کَلِماتٍ، فلَمّا لَحِقَ به قال: یا هذا! ما أرفَعُ مِن السَّماءِ؟ و أوسَعُ من الأرضِ؟ و أغنَی مِن البَحر؟ و أقسَی مِن الحَجَر؟ و أشدُّ حَرارةً مِن النّارِ؟ و أشدُّ بَردًا من الزَّمهَریر؟ و أثقلُ عن الجِبال الرّاسیاتِ؟
فقال له: یا هذا! الحقُّ أرفعُ مِن السّماء، و العدلُ أوسعُ مِن الأرض، و غِنَی النَّفس أغنَی مِن البَحر، و قَلبُ الکافِرِ أقسَی من الحَجَر، و الحریصُ المُشَجَّع [الجَشِعُ] أشَدُّ حرارةً مِن النّار، و الیأسُ مِن رَوح الله أشدُّ بَردًا من الزَّمهریر، والبُهتانُ علَی البَریءِ أثقلُ من الجِبال الرّاسیاتِ.“»4و5
[قدر و قیمت هر شخصی به مقدار معرفت اوست]
[مستدرک الوسائل، طبع سنگی، جلد ٢] صفحه ٢٨٥؛ و فی معانی الأخبار:6
«عن أبیه، عن علیّ بن إبراهیم، عن محمّد بن عیسی، عن ابن أبیعمیر، عن زید الزرّاد، عن أبیعبدالله، عن أبیجعفر علیهما السّلام فی حدیث قال:
”إنّی نظرت فی کتاب [ل] علیٍّ علیه السّلام، فوجدتُ فی الکتاب: إنّ قیمةَ کلّ امرِئٍ و قَدرَه معرِفتُه؛ إنّ الله تبارک و تعالی یُحاسبُ النّاسَ علی قَدر ما آتاهم من العقول فی دار الدّنیا.“»1و2
[جایگاه عقل در کلماتی از أمیرالمؤمنین علیه السّلام]
[مستدرک الوسائل، طبع سنگی، جلد ٢] صفحه ٢٨٦:
«و عن أمیرالمؤمنین علیه السّلام إنّه قال: ”لا عُدَّةَ أَنفَعُ من العقل، و لا عَدُوَّ أَضَرُّ من الجهل.“
و قال علیه السّلام: ”زینةُ الرّجل عقله.“
و قال علیه السّلام: ”من لم یکن أکثرُ ما فیه عقلَه، کان بأکثرِ ما فیه قتلُه.“
و قال علیه السّلام: ”العقول ذخائِرُ، و الأعمال کنوزٌ.“
و قال علیه السّلام: ”من ترک الاستماعَ من ذَوِی العقول مات عقلُه.“
و قال علیه السّلام: ”الجمال فی اللّسان و الکمال فی العقل.“
و قال علیه السّلام: ”العقول أئِمّةُ الأفکار، و الأفکار أئِمّةُ القلوب، و القلوب أئِمّةُ الحواسّ، و الحواسّ أئِمّةُ الأعضاء.“»3
الأحادیث الدّالة علی حجیّة العقل و أنّه أفضل ما خَلَقَ الله
[مستدرک الوسائل، طبع سنگی، جلد ٢] صفحه ٢٨٦:
«و عن النّبی صلّی الله علیه و آله، أنّه قال:
”قِوام المرء عقلُه، و لا دینَ لمن لا عقلَ له.“
و رُوِی: أنّ النبیّ صلّی الله علیه و آله، قیل له: ما العقل؟ قال:
”العملُ بطاعة الله، و أنّ العُمَّال بطاعة الله هم العقلاءُ“.
و عن ابن عباس، أنّه قال:
”أساسُ الدّین بُنِیَ علی العقل، و فُرِضَت الفرائضُ علی العقل، و رَبُّنا یُعرَف بالعقل، و یُتَوسَّل إلیه بالعقل، و العاقل أقربُ مِن ربّه من جمیع المجتهدین بالعقل، و لَمِثقالُ ذرّةٍ من بِرِّ العاقل أفضلُ من جِهاد الجاهل ألفَ عام.“»
صفحه ٢٨٧: «و عن الحسن علی بن یَقطین، عن محمّد بن سنان، عن أبیجارود، عن أبیجعفر علیه السّلام قال: ”إنّما یُداقُّ اللهُ العبادَ فی الحساب یوم القیامة علی قدر مَا آتاهم من العقول فی الدّنیا.“»1
صفحه ٢٨٧: «الحسن بن علی بن شعبة فی تحف العقول، عن النبیّ صلّی الله علیه و آله، أنّه قال فی جواب شمعون بن لاوی بن یهودا من حواریّ عیسی علیه السّلام، حیث قال: أخبِرنی عن العقل، ما هو؟ و کیف هو؟ و ما یتشعّبُ منه و ما لا یتشعّبُ؟ و صِفْ لی طوائِفَه کلَّها! فقال رسولُ الله صلّی الله علیه و آله: ”إنّ العقلَ عِقالٌ من الجهل؛ و النَّفسُ مِثلُ أخبثِ الدّوابّ فإن لم تُعقَل حارَت [جارت] فالعقلُ عِقالٌ من الجهل؛ و إنّ الله خَلَقَ العقلَ فقال له: أقبِلْ فأقبَلَ، و قال له: أدبِرْ فأدبَرَ، فقال
الله تبارک و تعالی: و عزّتی و جلالی ما خلقتُ خلقًا أعظمَ منک، و لا أطوعَ منک، بک أُبدِئُ و بک أُعید، لک الثّواب و علیک العقاب.“ ـ الخبر؛ و هو طویلٌ شریفٌ.»1
صفحه ٢٨٧: «مصباح الشّریعة: قال الصّادق علیه السّلام: ”العاقلُ من کان ذَلولًا عند إجابة الحقّ، مُنصِفًا بقولِه، جَموحًا عند الباطل، خَصِمًا بقوله، یترُکُ دنیاه و لا یترک دینَه؛ و دلیل العقل شیئَان: صِدقُ القول و صَوابُ الفعل.“ ـ الخبر.»2
الأخباریّون الّذین یذهبون إلی عدم حجیّة العقل فکلامُهم مردودٌ معیوبٌ بشواهدَ کثیرةٍ من الأخبار
[مستدرک الوسائل، طبع سنگی، جلد٢] صفحه ٢٨٧:
«قلت: ذکر الشَّیخ فی الأصل فی آخر الباب: للعقل معانیَ یُطلَقُ علیها فی الأحادیث، و ذکر أنّ أکثرَ أحادیثِ الباب محمولٌ علی معنیَین: أحدهما العلم؛ و منه یظهَر أنّ ما نُسِب إلی الأخباریّین من إنکارهم حُجّیةَ القطع الحاصلِ من العقل فی غیر محلِّه، و له شواهدُ کثیرةٌ من کلماتهم لیس هنا محلُّ نقلها، و لعلّنا نشیرُ فی بعض فوائد الخاتمة إلی ذلک إن شاءالله تعالی.»3و4
[لا نجاة إلاّ بالطاعة، و الطاعة بالعلم و العلم بالتعلّم و التعلّم بالعقل یعتقد]
[مستدرک الوسائل، طبع سنگی، جلد ٢] صفحه ٢٩٨:
«الحسن بن علیّ بن شعبة فی تحف العقول، عن هشام بن الحکم، عن الکاظم علیه السّلام، أنّه قال: ”یا هِشام، نُصِبَ الخلقُ لطاعة الله، و لا نَجاةَ إلّا بالطّاعة، و الطّاعةُ بالعلم، و العلم بالتّعلُّمِ، و التّعلّمُ بالعقل یُعتَقَد، و لا علمَ إلّا من عالمٍ ربّانی، و معرفةُ العالم بالعقل.“ ـ الخبر.»1
[کسی به ولایت اهل بیت علیهم السّلام نمیرسد مگر به عمل و ورع]
[مستدرک الوسائل، طبع سنگی، جلد ٢] صفحه ٣٠٠:
«جعفر بن مُحَمّد بن شریح فی کتابه عن أبیالصَّباح، عن خَیثَمَة الجُعفِیّ، عن أبیجعفر علیه السّلام، أنّه قال فی حدیث: ”یا خَیثَمَة! أَبلِغْ مَوالینا، أَنّا لَسنا نُغنِی عنهم من الله شیئًا إلّا بعَمَل، و إنّهم لن ینالوا وَلایتَنا إلّا بوَرَع.“
و رواه فرات بن إبراهیم فی تفسیره عن جعفر بن محمّد الفزاری، مُعَنعَنًا، عن خُیثَمة، مِثلَه.»2
الرّوایة الدّالّة علی أنّ المؤمنَ الشِّیعیَّ لابدَّ و أن یُواظبَ بالأعمال الصّالحةِ أکثرَ من غیره
[مستدرک الوسائل، طبع سنگی، جلد ٢] صفحه ٣٠٠:
«أبو عَمرو الکَشیّ فی رجاله، عن ابن مسعود، عن عبدالله بن مسعود الطّیالسیّ، عن الوَشّاء عن محمّد بن حُمران، عن أبیالصَّباح الکِنانیّ، قال: قلت لأبیعبدالله علیه السّلام: إنّا نَعبُرُ بالکوفة فیقال لنا: جعفریّة.
قال: فغَضِبَ أبوعبدالله علیه السّلام، قال:
”إنّ أصحابَ جعفر منکم لقلیلٌ! إنّما أصحابُ جعفر منکم لقلیل! إنّما أصحابُ جعفر مَن اشتدَّ ورعُهُ و عَمِلَ لخالقه.“»1و2
روایات وارده در فضیلت کتابت
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، للسید محسن الامین، جلد ١] صفحه ٩:
«و قد ورد فی الحثّ علی الکتابة و الوَعدِ بالثواب الجزیل علی فعلها کثیرٌ من الآثار؛
(فمنه) عن النبی صلّی الله علیه و آله و سلّم أنّه قال: ”قَیِّدوا العلمَ بالکتاب.“
(و رُوِی) أنّ رجلًا من الأنصار کان یجلِسُ إلی النبی صلّی الله علیه و آله و سلّم، فقال له النبی: ”استَعِنْ بیمینِک! و أومَأَ بیده، أی: خَطَّ!“
(و فی الحدیث): ”لا تُفارِقِ المَحبَرَة، فإنّ الخیرَ فیها و فی أهلها إلی یوم القیامة؛ مَن مات و میراثُه المَحابِرُ و الأقلامُ دخل الجنة.“
(و عن) الحسن بن علی علیهما السّلام أنّه دعا بَنِیه و بنی أخیه فقال: ”إنّکم صِغارُ قومٍ و یوشِکُ أن تکونوا کبارَ قومٍ آخرین، فتعلّموا العلمَ! فمَن لم یستطع منکم أن یحفظَه فَلْیکتُبهُ و لْیضَعْه فی بیته.“
و قال الإمام جعفرُ بن محمّدٍ الصادقُ علیه السّلام:”اکتُبوا فإنّکم لا تَحفَظون حتّی تکتُبوا.“
و قال علیه السّلام: ”القلبُ یتَّکِلُ علی الکتابة.“
و قال علیه السّلام: ”احفَظوا کُتُبَکم فإنّکم ستَحتاجون إلیها.“
و قال علیه السّلام للمفضَّلِ بن عُمَر: ”اکتُبْ و بُثَّ علمَکَ فی إخوانک، فإن مِتَّ فأورِثْ کتُبَک بنیک، فإنّه یأتی علی النّاس زمانٌ هَرجٌ لا یأنَسون فیه إلّا بکُتُبِهم.“
”الهرج“ بسکون الرّاء مصدر. یقال: هَرَجَ الناسُ ـ من باب ضرب ـ هَرجًا، إذا وقعوا فی فتنةٍ و اختلاطٍ و قَتلٍ؛ و أصل الهرج الکثرة فی الشیء و الاتّساع؛ و الهرجُ الفتنةُ فی آخر الزمان. و قال ابن قیس الرُقَیّاتِ فی فتنة ابن الزبیر:
لیت شعری أ أوّلُ الهَرج هذا | *** | أم زمـانٌ مِـن فِتنةٍ غیرُ هَرج |
و المراد بالکتب فی الحدیثین الآخرین الأحادیثُ المرویةُ عنهم علیهم السّلام. قوله علیه السّلام: ”ستحتاجون إلیها“ أی لِفَقدِ من تسألونَه من الأئمّة علیهم السّلام من جهة شِدّةِ التقیّةِ أو حصول الغیبة، فینحصِرُ أخذُکم للأحکام من الکتب. و کذا قوله علیه السّلام: ”یأتی علی الناس زمان هَرج“ ـ الخ، أی زمانُ فتنةٍ و قَتلٍ و خوفٍ، فلا یکون لهم مَفزَعٌ فی أخذ الأحکام إلّا کُتُبُهم. و رُبما یستَدلّ بذلک علی حجیة أخبار الثِّقات.
(وقال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم): ”إنّ المؤمنَ إذا مات و ترک وَرَقةً واحدة علیها عِلمٌ، کانت الوَرَقةُ سِترًا فیما بینَه و بینَ الناس، و أعطاه الله بکلّ حرفٍ مدینةً أوسعَ من الدّنیا و ما فیها؛ و مَن جلَسَ عند العالم ناداه المَلَکُ: جلستَ إلی عبدی، و عزّتی و جلالی لَأُسکِنَنَّک الجنّةَ معه و لا أُبالی.“
(و کفاک) فی هذا قولُ الصادق علیه السّلام:”إذا کان یومُ القیامة جَمَعَ اللهُ الناسَ فی صعیدٍ واحد و وُضِعَت موازینُ [الموازین] فَیوزنُ دماءُ الشّهداء مع مداد العلماءِ فیرَجّح مداد العلماء علی دماء الشهّداء.“
قال شیخُنا الشّهید الثانی (ره): ”و ذلک لأنّ مدادَ العلماء یُنتَفَع به بعدَ موتِهم و دماء الشهداء لا یُنتَفَع بها بعدَ موتهم.“
(أقول): دماء الشهداء بما هی دماءٌ لا نفعَ لها فی حیاتهم و لا بعدَ موتهم، و إنّما
فضلُها باعتبار ما یترَتَّبُ علَی الجهاد من نُصرة الدین و إظهار الحقّ و هذا یبقیٰ أثرُه بعد الشّهادة غالبًا، (فالوجهُ) إنّ ما یتَرَتّبُ علی کتابة العلماء لعلوم الدّین من المنافع فی حیاتهم و بعد موتِهم أعظمُ ممّا یتَرَتّبُ علی الجهاد و القتل فی سبیل الله.
و عن النبی صلّی الله علیه و آله و سلّم: ”إذا مات ابنُ آدم انقطعَ عمَلُه إلّا مِن ثلاثٍ: صدقةٌ جاریة، أو عِلمٌ ینتفع به، أو وَلَدٌ صالح یدعو له.“
(المراد) بالصدقة الوقفُ فی سبیل الله، و بالعلم کُتُبُ العلم أو ما یشمُلُها و یشمُل العلمَ الذی تعلّمه غیرُه منه و انتفع به الناسُ بعدَه، کما یدلّ علیه بعضُ الأخبار الآتیة فی الأمر الثانی.»1
فضیلت کتابت در کلمات حکماء و علماء و لزوم تقویت عربیّت
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، مجلّد ١، صفحة ١٠] «و من کلمات الحکماء و العلماء فی الکتابة، قالوا:
”لو أنّ فی الصناعات صناعةٌ معبودة لکانت الکتابةُ ربًّا لکلِّ صناعة؛
قَیِّدوا العلمَ بالکتاب، العلمُ صَیدٌ و الکتابة قَیدُه، الخطُّ لسانُ الید؛
تسویدٌ بخطّ الکاتب أملحُ من توریدٍ بِخَدّ الکاعب؛
کم مِن مآثرَ أثبَتَتْها الأقلام قَلَمٌ تطمع فی دروسها الأیامُ؛
مَن خَدَم المحابرَ خَدَمَتهُ المنابرُ.“
و قال الشاعر:
مِدادٌ مثلُ خافیة الغراب | *** | و أقلام کمُرهَفَة الحِراب |
و قرطاس کَرَقراقُ السَـرابِ | *** | و ألفاظٌ کأیّام الشّباب» |
[اشتباه بعضی أعلام در لغت]
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، جلد ١] صفحه ٤٢:
«و نحن نذکر بعض الأمثلة لما قلناه، و هو قلیلٌ مِن کثیر؛ فهذا الشیخ مرتضی الأنصاری شیخُ المحقِّقین و قُدوَتُهم و فاتحُ باب التحقیق لِمَن بعدَه فی هذا العصر و مبتکرُ التحقیقات الکثیرة و الفوائدِ الجَمّة النافعة فی علم الأصول، الذی کان علی ما یقال یُحافِظُ علی معرفةِ علم العربیة أشدَّ المحافظةِ، بل قیل إنّه کان یواظب علی تلاوة ألفیة ابن مالک، و بعضُهم یبالغ و یقول: کان یتلوها فی أعقاب الصّلوات و یجعلُها من جملة التعقیب، لمّا کان غیرَ ضلیع ٍمع ذلک بالإستعمالات العربیة ذکر فی تفسیر حدیث: ”الناس فی سَعَةٍ ما لا یعلمون“ ثلاثةَ الاحتمالات: أن تکون ”ما“ مصدریةً ظرفیةً و ”سَعَة“ منوّنةً غیرَ مضافة، أی ”النّاس فی سعة ما داموا لا یعلمون“؛ مع أنّ العربی العارف بأسالیبِ العرب فی استعمالاتهم لا یشکّ فی أنّ هذا الاستعمال غیرُ صحیح عندهم و أنّه إذا قُصد هذا المعنی یجب أن یقال: الناسُ فی سعةٍ ما لم یعلموا.
(و ممّا یندرج فی ذلک) ما یحکی أنّ بعضهم قرأ: ”و یَستحبّ الحجُّ فی کلّ عامٍ لأهل الجِدَة“، فظن أنّ الجِدَة هی المدینةُ المعروفة فی الحجاز علی ساحل البحر الأحمر، و تعجّب أن یکون هذا الحکم خاصًّا بهم، فنَبَّهَه بعضُ الحاضرین أنّها الجِدَة بکسر الجیم و فتح الدّال ای الغِنَی؛ و سببُ اشتباهه عدمُ معرفته بأنّ أل لا تدخل علی الأعلام المُرتَجَلة.
(و ما یحکی) أن بعضَ الطّلبة قرأ: ”أنّ فی المسألة أقوالًا أسدُّها کذا“ فقرأ:
”أسدُها“ بتخفیف الدّال، فظنّه بمعنی السَّبُع، و فَسّر له بعضُ الحاضرین ذلک بأن المراد أن هذا القولَ سَبُعُ الأقوال لقوّته، مع أنّه بتشدید الدّال من السَّداد.
(و بعضهم) یرید فهمَ معنی الکلمة فیرجِعُ إلی کُتُب اللغة فیفسِّرُها بغیر معناها؛ مثل ما رأیتُه فی بحث کتب الفقه فی بعض الأطعمة و الأشربة: ”أن الشَّرابَ الفلانی یتَّخَذُ مِن الذَرَّة“ فذکر بعضُهم فی الحاشیة عن القاموس: الذَرَّة النملة الصغیرة.
(و بعضهم) عند قراءَةِ قولِ الشّهید الثّانی فی مُنیة المرید فی آداب المفید و المستفید: ”لا ینبغی للطالب أن یتّکئ فی مجلس الدَّرس علی (درابزین) أو نحوه“ لم یعرف معنی الدرابزین فکَتَب فی الحاشیة أنه راجَعَه فی کتب اللّغة و غیرِها فلم یجِد له ذکرًا.»
[لزوم تهذیب و تصحیح بعض کتب متداول درسی]
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، مجلّد ١] صفحة ٤٤:
«و هذه کتبُ الأُصول المتداولُ قراءتُها کالمَعالم و القوانین و الرّسائل و الکفایة محتاجةٌ إلی التهذیب. فالمعالمُ مع أَنّ مؤلّفَها خطیبُ الاُصولیین و قد رُزِقتْ حظًّا وافرًا أُلّفتْ فی زمانٍ انتشرت بعده الأنظارُ و تَنبَّه المتأخرون عنها إلی أُمور کثیرةٍ نافعةٍ لم یتنبّه لها من قبلهم کما هی سُنّة الکَون، فوَجبَ إضافةُ تلک الفوائد إلیها و حَذفُ ما لا لزومَ منها. و القوانین: من عُجمة عباراتِها و استغلاقِ کثیرٍ منها لا تصلُحُ للتدریس و تحتاج إلی التهذیب. و الرّسائل: مع ما لِمؤلِّفها من الفضل العظیم فی تألیفها بتحقیق مسائلِ الأُصول المهمّة و شرحِها کافیا لم یُسبَق إلیه، محتاجٌ إلی التهذیب بحذفِ بعض الإطالات أو إختصارِها، کدلیل الإنسداد و غیره، و إیضاحِ بعض ما اختصَرَت عبارتُه. و الکفایة مع ما لمؤلّفها من الفضل العظیم بحذفِ کثیرٍ من الفضول و تنقیح مسائل الأُصول و تحقیقها مغلقةُ العبارةِ محتاجةٌ إلی التهذیب.»
در تعلّم صناعات دنیویّة
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، مجلّد ١] صفحة ٤٨:
«(و أمّا) العلومُ الراجعة إلی الصناعات فیجب علی الناس تعلُّمُها کفایةً، و مع وجود من یحصُل به سَدُّ حاجة الناس یکون تعلُّمُها راجحًا عینًا. و لا سیما فی مثل هذا الزمانِ الذی ارتَقَت فیه الصناعاتُ ارتقاءًا باهرًا، فعَلَی المسلمین أن یجاروا باقِی الأُمَم فی تعلّم الصناعات التی تتوقّف علیها حیاتُهم مع باقی الأُمم حیاةَ عِزٍّ و غِنًی لا حیاةَ ذُلٍّ و فقر، و لا یکونوا عالَةً علی سِواهم؛ فدینُهُم الحنیفُ و کتابُهم المبینُ یأمرهم بذلک حیث یقول﴿فَٱمۡشُواْ فِي مَنَاكِبِهَا﴾،1 ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَهِ﴾.2 و السنّةُ المطهّرة تأمر بالسَّعْی فی طلب الرزق و الجدّ و العمل، و تَنهَی عن البَطالة و الکَسَل فی مواردَ یضیق المقامُ عن استقصائها، و مِن أهمّ أسباب السعی فی طلب الرزق تعلُّمُ الصناعات.»3
ترغیب به تعلّم و تعلیم علوم الهیّه
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، مجلّد ١] صفحة ٥٣:
«و یلزم أن یکون ذلک بحیث لایضرُّ بالإشتغال بالعلم تحصیلًا و تعلیمًا و تألیفًا و نحو ذلک، و إلّا فالإشتغال به أهمُّ الواجبات و المستحبّات. و قد علمنا مِن تتبّعِ أحوالِ العلّامة السید محمّد الجواد الحسینی العاملی صاحبِ مفتاح الکرامة ـ قدّس سرّه ـ و ملاحظةِ أواخر مصنّفاته أنّه کان لا یشتغل فی أفضلِ أوقات العبادة ـ کلیالی
الإحیاء و القَدر و أوقات شهر رمضان و غیرها ـ بغیر التّصنیفِ و المراجعة و البحث و التدریس. (و روَی) شیخُنا و استاذنا الشیخ فتح الله الإصفهانی، الملقّبُ بشیخ الشریعة، عمّن ذکره من أعاظم العلماء، عن صاحب مفتاحِ الکرامة، أنّه کان یقول: ”إنّ أفضلَ الأعمال فی لیلة القدر الإشتغالُ بطلب العلم، بإجماع الإمامیة.“ ـ انتهی.
و لکن لا ینبغی إهمالُ ذلک بالکلّیة لِما فیه من القَسْوة و الجَفوة، بل یجعَلُ له قسطًا من وقته لا یضرّ باشتغاله بالعلم، و لَعلَّه یکون من أسباب التوفیق فی تحصیل العلم، و ربما یکون الداعی إلیه هَوَی النفس و حُبُّها للرّاحة فَتَلَبَّسَ علی الشخص بأنّ ذلک لأجل ما هو أهمّ، فإنّ دواعِی النفس و وساوسَ الشیطان قد تُوقِع فی مثل ذلک لغیر المُنتَبِه أتمَّ انتباهٍ.»1
[امام صادق علیه السّلام: لیس العلم بکثرة التعلّم]
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، مجلّد ١] صفحة ٦٢:
«و فی حدیث عنوان البصری الطویل2 عن الصادق: ”لیس العلم بکثرة التعلم.“»3و4
افضلیت کتابت و قلم بر شمشیر و نیزه
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، مجلّد ٢] صفحة ٤٢٥:
«ثمّ قال: و قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: ”جَفَّ القلمُ بما هو کائن، فأنا الذّی أثبتُّ الأشیاءَ فی اللّوح المحفوظِ قبلَ خلقِها عن أمر ربّی.“
و فی الحدیث: ”أنّ أوّلَ ما خلق الله القلمَ، مَن مات و میراثُه المَحابرُ و الأقلامُ دَخَل الجنّةَ.“
و قال الشّاعر العاملی الشّیخ محمّد حسین شمسالدّین، رحمهالله تعالی:
حَسبُ الیراع فخارًا غیرَ مُکتَتَمٍ | *** | تخصیصُه فی کتاب الله بالقَسَم |
فَضلُ الیراع علی البیض الصِّفاح لَدَیالْ | *** | أنامِ أشهرُ مِن نارٍ علی عَلَم |
ما علَّمَ اللهُ بالصَّمصام من أحدٍ | *** | لکنَّه علّم الإنسانَ بالقَلَمِ |
من أین للشیب فخرًا کالشّباب و هل | *** | یقاس معتدلٌ بالأحْدَب الهَرِمِ |
و کیف یسْمو علی ذی مَنطقٍ ذَرِبٌ | *** | به تُحَدِّی الوَرَی ذو مِنطَقٍ بِکُمٍ» |
صفحه ٤٣٤:
«قال الشّریف الرّضی، رضی الله عنه:
مُسَوِّدٌ قَصَبُ الأقلام نَالَ بها ** نَیل المُحَمِّرِ أطرافَ القَنَا اللَدنِ
إن لم تکن تُورِدُ الأرماحَ مورِدَها ** فما عَدَلتَ إلی الأقلام عن جُبنِ
و الطّاعنُ الطّعنةَ النَجلاء عن جَلدٍ ** کالقائل القَولَةَ الغرّاء عن لَسَنِ»1
[کلماتی از أمیرالمؤمنین علیه السّلام در فضیلت علم]
[معادن الجواهر و نزهة الخواطر، مجلّد ٢] صفحة ٤٤٣:
«و قال أمیرالمؤمنین علی بن أبیطالب علیه السّلام: ”العلم سلطانٌ، مَن وَجده صَالَ به و مَن لم یجِدْه صِیلَ علیه.“
(و قال علیه السّلام): ”العلم أفضلُ الکُنوز و أجمَلُها؛ خفیفُ الحَمل، عظیمُ الجَدوَی، فی الملإِ جمالٌ، و فی الوَحدة أُنسٌ.“
(و قال علیه السّلام): ”العالِمُ مِصباحُ الله فی أرضه، فمن أراد اللهُ به خیرًا اقتَبَسَ منه.“
(و قال علیه السّلام): ”الجاهل صغیرٌ و إن کان شَیخًا، و العالم کبیر و إن کان حَدَثًا.“
و قال حکیمُ الشّعراء:
رَضِینا قِسمَةَ الجبّار فینا | *** | لنا علمٌ و للجُهّال مالٌ |
فإنّ المالَ یفنَی عن قریبٍ | *** | و إنّ العلمَ باقٍ لا یزالُ»1 |
علاّمه حلّی: مردم به کتب سیّد مرتضی (شافی) تا آخِر زمان روزگار محتاجند
[الشّیعة و التّشیّع] صفحة ١٢٨:
«و لا أُغالی إذا قلتُ: إنّ کتابَ الشّریف هو أوّلُ کتاب شافٍ کافٍ فی الدِّراسات الإسلامیّة الإمامیّة، بحیث لا یَستغنِی عنه مَن یرید الکلامَ فی هذا الموضوع، و بَحثُه بحثًا موضوعیًّا. و لیس مِن شکّ أنّ العلّامةَ الحلّی قد عنی فی کتاب الشّافی حین قال مُقرِظًا الشریفَ: ”بکُتُبه استفاد الإمامیّةُ منذُ زَمَنه ـ رحمه الله ـ إلی زماننا، بل و إلی آخِرِ زمانٍ، و هو (أی الشّریفُ) رُکنُهم و مُعلّمهم، قدّس الله