انس با قرآن
برای اینکه با قرآن بیشتر مانوس شویم چه باید کرد ؟
هو العالم انس بمعنای الفت و مصاحبت با شیئی را گویند و این مسئله همراه با یک نوع التذاذ است بدون التذاذ مؤانست معنی نخواهد داشت خواه التذاذ نفسانی یا عقلانی و یا روحی. حقیقت انس ملازم باسنخیت آنس با مأنوس می باشد و در صورت عدم سنخیت هیچ نوع ارتباطی که محصل این حقیقت باشد بوقوع نخواهد پیوست. توضیح اینکه از انجا که قران دارای مراتب مختلفه ای از معرفت و معانی است هر فرد باندازه همان میزان از معرفت خود با قران انس پیدا می کند و کسی که از قران حظ و نصیبی ندارد معلوم می شود هیچ نوع سنخیتی با قران نخواهد داشت .
مرحوم والد،رضوان اللَه علیه می فرمودند:در زمانیکه ما در نجف اشرف تحصیل می کردیم. روزی با یکی از فضلاء و مدرسین معروف راجع به لزوم قرائت و تدبر و تامل در قران برای طلاب صحبت می کردیم،ان شخص معروف می گفت: طلبه نباید وقتش را به خواندن قران بگذراند زیرا قران یا مجموعه ای از احکام است که مدارک احکام بصورت روایات در میان،موجودات در قران فقط مجملاتی بیش نیست و یا حکایات و قصص است که قصه و حکایت خواندن ندارد و یا مسائلی اخلاقی و اجتماعی است که طلبه اینها را خود بخود می فهمد.
زهی نادانی و جهالت شما ببینید چقدر فرق بین این سخن سخیف و موهون با کلام بلند مرتبه و گرانسنگ علامه طباطبایی است که می فرماید :مکتب تشیع حقیقتش را از مفاهیم قرانی گرفته است ولیکن شیعه انرا رها نموده و صرفا به ولایت تمسک کرده است و نتیجه ان نگارش این تفسیر کبیر المیزان است بنابراین هر چقدر انسان به مفاهیم و معانی قرآن بیشتر برسد شوق و علاقه ی او برای ادراک بیشتر ، بیشتر خواهد شد و نور آن در قلب او بیشتر خواهد شد و اُنس او با قرآن بیشتر خواهد شد. البته در این زمینه مطالبی است که انشاءاللَه در جای خود خواهد آمد.
مرحوم والد،رضوان اللَه علیه می فرمودند:در زمانیکه ما در نجف اشرف تحصیل می کردیم. روزی با یکی از فضلاء و مدرسین معروف راجع به لزوم قرائت و تدبر و تامل در قران برای طلاب صحبت می کردیم،ان شخص معروف می گفت: طلبه نباید وقتش را به خواندن قران بگذراند زیرا قران یا مجموعه ای از احکام است که مدارک احکام بصورت روایات در میان،موجودات در قران فقط مجملاتی بیش نیست و یا حکایات و قصص است که قصه و حکایت خواندن ندارد و یا مسائلی اخلاقی و اجتماعی است که طلبه اینها را خود بخود می فهمد.
زهی نادانی و جهالت شما ببینید چقدر فرق بین این سخن سخیف و موهون با کلام بلند مرتبه و گرانسنگ علامه طباطبایی است که می فرماید :مکتب تشیع حقیقتش را از مفاهیم قرانی گرفته است ولیکن شیعه انرا رها نموده و صرفا به ولایت تمسک کرده است و نتیجه ان نگارش این تفسیر کبیر المیزان است بنابراین هر چقدر انسان به مفاهیم و معانی قرآن بیشتر برسد شوق و علاقه ی او برای ادراک بیشتر ، بیشتر خواهد شد و نور آن در قلب او بیشتر خواهد شد و اُنس او با قرآن بیشتر خواهد شد. البته در این زمینه مطالبی است که انشاءاللَه در جای خود خواهد آمد.