رد تناسخ
سلام و خسته نباشید: بنده با اشخاصی که تناسخ را قبول دارند صحبت هایی کردم و تا جایی که مطالعه داشتم به بعضی از سؤال های آنها به لطف خدا جواب هایی دادم. چند سؤال مطرح کردند که بنده جواب های کاملی برایشان نداشتم! سؤال ها به شرح ذیل می باشد:
چرا فردی با معلولیت جسمی متولد میشود؟
چرا شخصی ضریب هوشی بالایی دارد؟
چرا فردی در خانواده کافر به دنیا می آید یا در خانواده فقیر یا عقب مانده؟
و از این دسته سؤال ها.که این افراد می پرسند! و می گویند تنها دلیل برای جواب این موارد این است که در زندگی گذشته ای که داشتند بخاطر گناهانی که مرتکب شده اند اکنون بدین وضع درآمده اند.
جوابی که من داشتم که به آنها بگویم و به لطف خدا بارها این جواب در هنگام قرآن خواندن به ذهنم آمده این است که:
خدا دانا و عادل و حکیم است و بر حسب حکمتی که دارد به هر کس که بخواهد میبخشد و به هر کس که نخواهد نمی بخشد.
در همین راستا که خیلی در گیر این مسئله بودم حکایتی هم به لطف خدا به چشمم خورد که بیشتر آگاه بشوم و بر ایمانم پا فشاری کنم این حکایت بود:
چون شیطان از درگاه حضرت احدیت رانده شد به ملائکه گفت: من قبول دارم که خداوند ،عالم وعادل و حکیم و قادر و علیم است ولکن مرا بر حکمت او چند اعتراض است:
اول آنکه میدانست پیش از آفریدن من از من چه صادر خواهد شد پس چرا مرا آفرید؟
دوم چون مرا خلق کرد چرا مرا تکلیف به طاعت خود نمود و حال آنکه از طاعت من اورا هیچ نفعی نمیرسید واز معصیت من به او ضرری نمیرسید؟
گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریائیش ننشیند گرد .
سوم آنکه چون مرا تکلیف به طا عت خود کرد دیگر چرا تکلیف کرد به اطاعت آدم (ع) و سجده برای او و چون سجده نکردم چرا مرا لعنت کرد و از بهشت بیرونم کرد و عقاب مرا بر من لازم کرد و حال آنکه برای او هیچ فایده نبود و از برای من ضرری عظیم بود؟
چهارم آنکه چون مر لعنت کرد و از درگاهش راند چرا مرا تمکن داد و در بهشت راه داد تا آدم را فریب دهم و او نیز از بهشت بیرون آید؟
پنجم آنکه چرا مرا بر بنی آدم مسلط گردانید تا ایشان را به معصیت وادارم و مستوجب دوزخ شوند ؟
ششم آنکه چون مهلت خواستم چرا مرا مهلت داد باید مرا هلاک کند تا خلق از شر من آسوده باشند ؟
پس چون ابلیس این اعتراض را کرد خطاب به ملائکه رسید که به او بگویید چون تو قبول داری که ما خداوند حکیم و عادل هستیم دیگر در افعال من چون و چرا مکن و در کار من فضولی منما.
دوم چیزی که اهل تناسخ میگویند در مورد شعر حضرت مولانا است که می فرماید :
از جمادی مردم و نامی شدم از نما مُردم به حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کمی زمُردن کم شدم
جمله دیگر من بمیرم از بشر تا بر آرم چون ملائک بال و پر
بار دیگر از ملک پران شوم آن چه که در وهم ناید آن شوم
بار دیگر بایدم جستن ز جو کل شی هالک الا وجهه
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم کانا الیه راجعون
با تحقیقی که کردم و لطف و عنایت خدا به این جواب رسیدم که منظور حضرت مولانا مانند تفسیر حجة الاسلام قرائتی است
که می فرماید منظور خداوند از اینکه می گوید شما را از خاک آفریدیم در حال حاضر این چنین است :
خاک مواد غنی دارد و از دانه گیاهی که در خاک کاشته می شود با جذب این مواد رشد میکند
و ما انسان ها از این گیاهان استفاده میکنیم و میخوریم و یا از طریق حیوانات که از گیاهان تغذیه میکنند و ما از گوشت حیوانات
و بر اساس تغذیه که ما میخوریم.نطفه در بر بدن ما تولید می شود و .....
حال میخواستم بدانم آیا این جواب هایی که من به آنها رسیدم درست است یا خیر و کمی کسری دارد شما لطف کنید و تکمیل بفرمایید؟
چرا فردی با معلولیت جسمی متولد میشود؟
چرا شخصی ضریب هوشی بالایی دارد؟
چرا فردی در خانواده کافر به دنیا می آید یا در خانواده فقیر یا عقب مانده؟
و از این دسته سؤال ها.که این افراد می پرسند! و می گویند تنها دلیل برای جواب این موارد این است که در زندگی گذشته ای که داشتند بخاطر گناهانی که مرتکب شده اند اکنون بدین وضع درآمده اند.
جوابی که من داشتم که به آنها بگویم و به لطف خدا بارها این جواب در هنگام قرآن خواندن به ذهنم آمده این است که:
خدا دانا و عادل و حکیم است و بر حسب حکمتی که دارد به هر کس که بخواهد میبخشد و به هر کس که نخواهد نمی بخشد.
در همین راستا که خیلی در گیر این مسئله بودم حکایتی هم به لطف خدا به چشمم خورد که بیشتر آگاه بشوم و بر ایمانم پا فشاری کنم این حکایت بود:
چون شیطان از درگاه حضرت احدیت رانده شد به ملائکه گفت: من قبول دارم که خداوند ،عالم وعادل و حکیم و قادر و علیم است ولکن مرا بر حکمت او چند اعتراض است:
اول آنکه میدانست پیش از آفریدن من از من چه صادر خواهد شد پس چرا مرا آفرید؟
دوم چون مرا خلق کرد چرا مرا تکلیف به طاعت خود نمود و حال آنکه از طاعت من اورا هیچ نفعی نمیرسید واز معصیت من به او ضرری نمیرسید؟
گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریائیش ننشیند گرد .
سوم آنکه چون مرا تکلیف به طا عت خود کرد دیگر چرا تکلیف کرد به اطاعت آدم (ع) و سجده برای او و چون سجده نکردم چرا مرا لعنت کرد و از بهشت بیرونم کرد و عقاب مرا بر من لازم کرد و حال آنکه برای او هیچ فایده نبود و از برای من ضرری عظیم بود؟
چهارم آنکه چون مر لعنت کرد و از درگاهش راند چرا مرا تمکن داد و در بهشت راه داد تا آدم را فریب دهم و او نیز از بهشت بیرون آید؟
پنجم آنکه چرا مرا بر بنی آدم مسلط گردانید تا ایشان را به معصیت وادارم و مستوجب دوزخ شوند ؟
ششم آنکه چون مهلت خواستم چرا مرا مهلت داد باید مرا هلاک کند تا خلق از شر من آسوده باشند ؟
پس چون ابلیس این اعتراض را کرد خطاب به ملائکه رسید که به او بگویید چون تو قبول داری که ما خداوند حکیم و عادل هستیم دیگر در افعال من چون و چرا مکن و در کار من فضولی منما.
دوم چیزی که اهل تناسخ میگویند در مورد شعر حضرت مولانا است که می فرماید :
از جمادی مردم و نامی شدم از نما مُردم به حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کمی زمُردن کم شدم
جمله دیگر من بمیرم از بشر تا بر آرم چون ملائک بال و پر
بار دیگر از ملک پران شوم آن چه که در وهم ناید آن شوم
بار دیگر بایدم جستن ز جو کل شی هالک الا وجهه
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم کانا الیه راجعون
با تحقیقی که کردم و لطف و عنایت خدا به این جواب رسیدم که منظور حضرت مولانا مانند تفسیر حجة الاسلام قرائتی است
که می فرماید منظور خداوند از اینکه می گوید شما را از خاک آفریدیم در حال حاضر این چنین است :
خاک مواد غنی دارد و از دانه گیاهی که در خاک کاشته می شود با جذب این مواد رشد میکند
و ما انسان ها از این گیاهان استفاده میکنیم و میخوریم و یا از طریق حیوانات که از گیاهان تغذیه میکنند و ما از گوشت حیوانات
و بر اساس تغذیه که ما میخوریم.نطفه در بر بدن ما تولید می شود و .....
حال میخواستم بدانم آیا این جواب هایی که من به آنها رسیدم درست است یا خیر و کمی کسری دارد شما لطف کنید و تکمیل بفرمایید؟
هوالعلیم
مطالب شما خوب است.
مطالب شما خوب است.