معاد جسماني
با سلام محضر حضرت آيت اللَه تهراني. مدتي پيش از كلمه ( توفي ) استنباطي به ذهنم رسيد كه خدمت حضرتعالي عرض مي كنم و درباره صحت و سقم آن نظر مبارك حضرتعالي را مي طلبم. بنظر حقير آياتي كه در آنها از مرگ بعنوان توفي ياد شده است مي تواند تاييدي بر نظر ملاصدراي عزيز درباره كيفيت معاد جسماني باشد. در آيه شريفه ( اني متوفيك و رافعك الي ) از مرگ به توفي تعبير شده است .اين تعبير در آيات ديگري مثل( اللَه يتوفي الانفس حين موتها) و ( قل يتوفيكم ملك الموت الذي وكل بكم) و آيات ديگري هم آمده است.در فرهنگ لغات عربي و مفردات راغب اصفهاني درباره توفي نوشته اند كه يعني باز پس ستدن بنحو كامل و مستوفي بطوري كه هيچ چيز از آن باقي نماند. بنظر حقير اين آيات دلالت بر اين دارند كه تن جسماني ما هيچ مدخليتي در هويت و ( من بودن) ما ندارد. و تمام حقيقت وجودي ما همان روح (نفس ناطقه انساني) ما است كه آن هم با مردن قطع علاقه از تن جسماني كرده و مجرد از ماده با بدن مثالي (ملكوتي) در عوالم ماوراء طبيعت – كه از آن در متون ديني به برزخ و قيامت تعبير مي كنند سير ميكند و جسم ما كه سالياني روح ما به آن تعلق داشت و براي استكمال خود در نشئهي طبيعت از آن اسفاده مي كرد دوباره به دامن مادر خود كه خاك است برميگردد . يعني جسم خاكي ما كه (ميت= مرده) بود به لحاظ تعلق روح به آن (حي= زنده) شده بود دوباره به خاك برگشته و ميت ميشود و باز در چرخه ي طبيعت قرار گرفته و خداوند از آن دوباره موجودات حي پديد مي آورد و اين چرخه ادامه دارد.خداوند از طبيعت بيجان موجودات زنده را پديد مي آورد و زنده ها به مقام تجرد از ماده مي رسند و مجردانه سير مي كنند و شايد يكي از معاني آيه شريفه : يخرج الحي من الميت و يخرج الميت من الحي اين باشد.
هوالعلیم
برداشت شما صحیح است.
برداشت شما صحیح است.