ماجرای ماریه قبطیه؛ آیا پیامبر تابع تمایلات نفسانی بودند؟
بنده واقعاً مىخواهم در راه سير و سلوک حقيقى وارد شوم و در وجودم این احساس را دارم که میتوانم به یاری خدا و با عمل به دستورات شما، در این مورد ـ هر چند سخت باشد ـ موفّق شوم؛ اما يک مسئله است كه هر وقت مىخواهم به مراقبههاى سلوكى دست بزنم جلوى راه بنده را میبندد و دل من را از حالت اطمينان خارج و به حالت شک مىاندازد و آن اینكه: بعضى از فاميلهاى بنده، شبهاتی را در مورد پیامبر صلیاللهعلیهوآله وارد کردهاند كه باعث شده هر وقت میخواهم با خدای خود راز و نياز كنم يا به دستورات سلوكى بپردازم، آن شبهات ذهنم را پر میكند و شور و نشاط بنده را مىگيرد و من را دچار شَک و تردید میکند! و امّا آن شبهه این است که:
در قضيۀ ماريۀ قبطیّه ـ كنيز پيامبر كه در سورۀ تحریم هم به او اشاره شده است ـ چرا پيامبر كه داراى آن مقام و مرتبۀ بلند است، با كنيز خود مجامعت مىكند و ـ نعوذ بالله ـ شهوت بر او غلبه مىكند؟! درصورتىكه از يک ولى الهى چنین چیزی انتظار نمىرود حتی در صورتی که بر او حلال باشد!
خواهش میکنم که جواب این شبهه را بدهید و بنده را راهنمایی فرمایید كه چگونه براين حالت شک كه در اثر اين چنين شبهات كه ممكن است در آينده نيز برايم پيش آید غلبه کنم و بتوانم به راه سلوک الى الله ادامه دهم؟ زیرا خدا شاهد است که واقعاً میخواهم در راه عملی سلوک قدم بردارم ولی این شکها مانع میشود. از عاقبت خود میترسم!
یک درخواست دیگر هم از شما دارم و آن اینکه لطف کنید و کتابی در مورد پاسخ به کلیۀ شبهات وارد بر اسلام و پیامبر بنويسيد که بزرگترین خطر است برای مسلمانان و مخصوصاً کسانی که می خواهند در راه سلوک وارد شوند.
انشاءالله خداوند اجرتان بدهد.
اتّفاقاً اشکال مهمّی که کفّار و مشرکین در زمان رسول خدا میگرفتند همین مسئله بود. آنها میگفتند: «این چه پیامبری است که مانند دیگران غذا میخورد و حرکت میکند و خرید و فروش میکند و مثل افراد عادّی بشر به کارهای روزمره زندگی میپردازد؟! پیامبر که نباید بشر باشد و از جنس انسان باشد تا بتواند اتّصال خود را به عالم غیب حفظ کند» و مثل معروف «کافر همه را به کیش خود پندارد» از همینجا پیدا شده است.
آنها تصوّر میکردند از آنجا که خود ارتباطی با عوالم غیب ندارند پس همه باید چنین باشند و به طور کلّی اطّلاع بر عوالم و مسائل و حقایق عالم غیب با سنخیّت آدمی سازگاری ندارد و خداوند پاسخ میدهد: «چه اشکالی دارد که فردی از حیث ظاهری و آثار و خصوصیات مانند شما باشد امّا از جهت ادراک و شعور و معرفت و اطّلاع مافوق شما؟!»
بنابراین اینکه رسول خدا پیامبر بود، مانع آن نمیشود که گرسنه نشود و تشنه نشود و مریض نشود و امثال آن. بلکه این خود بالاترین دلیل است که انسان در عین اینکه میخورد، میآشامد و ازدواج میکند از عوالم بالا نیز اّطلاع حاصل نماید و اگر غیر این بود او دیگر برای ما الگو نبود.
پیامبر نیز از این مسئله مستثنی نبود؛ او نیاز به ازدواج داشت ـ مثل سایر افراد ـ و در آن زمان یکی از راههای رفع نیاز ـ مثل ازدواج دائم ـ برخورداری از کنیز بود. چنانچه ازدواج موقّت نیز برای طرفین یکی از آن موارد است که توسّط خلیفه دوم ممنوع گردید.