پدیدآورآیتاللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی
گروهفقه
مجموعهاحرام از محاذات میقات
توضیحات
احرام از محاذات میقات - بررسی روایات وجوب احرام از مواقیت معینه - 27-01-1432
أعوذ باللَه من الشیطان الرجیم
بسم اللَه الرحمن الرحیم
همان طور که عرض کردم بحث خود حج را از میقات انشاءاللَه شروع میکنیم. بنده با این ترتیبی که در کتب فقها و همین طور در مجامع روایی ما هست خیلی موافق نیستم که اول آمدهاند حج را به واجب و مستحب و نذری و و قضا و ... و بعد وارد خود اصل حج و اجزاء حج شدند، به نظر من بسیاری از این مطالبی که در همین مباحث مطرح است در خود حج خواهد آمد؛ یعنی وقتی که انسان نسبت به خود حج و اجزاء و خصوصیات آن وارد بحث میشود طبعا بسیاری از این مسائل در ضمن ادله و روایات و احادیث میآید دیگر اول مطرح کردن و بعد دوباره به آنها رسیدن خیال میکنم یک مقداری لقمه را دور سر چرخاندن است.
من به نظرم رسید که ابتدائاً خود حج فی حد نفسه و اقسام آن حالا حج قران و افراد یا تمتع و عمره مفرده و عمرۀ تمتع و اجزاء آن و خصوصیات آن مطرح بشود وقتی که از این قضیه فارغ شدیم و تمام شد حالا آن موقع صحبت میشود که حج نیابی چیست؟ یا حج میقاتی به چه میگویند؟ یا فرض کنید که حج مندوب چیست؟ حج قضا چیست؟ یا فرض کنید که اگر شخصی بر ذمۀ او حج داشته باشد یا نداشته باشد بخواهد نیابت کند این چه شرایطی دارد؟ حالا کسی که بر ذمۀ او حج است میتواند نیابتا انجام بدهد یا نه؟ اینها مباحثی است که بعد از خود اصل حج و خصوصیات آن برای انسان حاصل میشود مثل این که قبل از این خود اصل نماز را ما بیاییم تعریف کنیم حالا بیاییم بگوییم که نماز قضا فرض کنید که چیست آیا نماز قضا را مقدم بر ادا میشود کرد یا نه خود اصل نماز را طرف نمیداند چیست حالا یک دفعه از قبلش بیاید اول خود نماز باید تعریف شود اجزای آن تعریف شود ارکان و واجبات و مستحبات آن وقتی که متوجه شدیم آن وقت میگوییم این نماز یا قصر است در سفر یا اتمام است در حضر، این صلاة در وقت باشد میشود ادا در خارج وقت باشد میشود قضا در قضا آیا مقدم بر ادا هست یا متأخر از ادا هست؟ و همین طور نسبت به همان روز باشد یا در غیر از آن روز قضا باشد آیا در سفر باید مانند حضر قضا کرد یا این که در سفر قضا هم قصر میشود و اقض مافات و امثال ذلک اینها همه متأخر بر اصل نماز است وقتی که شما نمیدانید نماز چیست اوله التکبیر و آخره التسلیم دیگر بحث کردن راجع به اینها خیال میکنم قدری معجل باشد.
بنابراین ما برنامۀ و طریق بحثی را غیر از طریق متداول در موسوعههای حج، مثل تقریرات یا مجامع احادیث قرار دادیم، اینها ابتداءاً آمدهاند راجع به خصوصیات و موارد مختلفی صحبت کردهاند که خارج از مباحث حج است و بعد در اصل بحث وارد شدهاند، ما ابتدا وارد خود حج و خود اجزای حج میشویم که ابتدای آن میقات است و بعد هم سایر موارد، وقتی که از همه این مباحث فارغ شدیم آن موقع دیگر به موارد جزیی میپردازیم.
میقات عبارت است از آن محلی که رسول خدا برای انعقاد احرام و اهلال تعیین کردند که خب برای اهل عراق میقات ایشان میقات وادی عقیق است و برای شام میقات قرن المنازل است و برای اهالی یمن یلملم است و برای اهل مدینه مسجد شجره و ذوالحلیفه است و میقات اهل غرب و شمال غربی هم که جحفه است، این مواقیتی است که رسول خدا اینها را تعیین کردند و نسبت آنها به جده مختلف هست، و دارای به اصطلاح طول و عرض مساوی نیستند هر کدام نسبت به اهالی و لذا در این زمینه روایاتی داریم و روایات همه تقریبا به یک قسم مسائل را بیان کردند و مطالب را میفرمایند منتهی خود بنده روایات را تقسیم کردم به دو یا سه دسته و آن چه که فعلا در میقات برای ما مهم است آن مسئله ـ میخواهم این حشو و زوائد و اینها را حذف کنم آن چیزی که بیشتر لازم است آن را بیشتر روی آن مانور بدهیم نه این که مثلا فرض کنید که حالا میقات دو متر جلوتر و عقب تر کهن که لازم نیست ـ آن عبارت است از احرام از محاذات، این بحث خیلی مهمیاست همان طوری که قبلا خدمت رفقا عرض کردیم این مسئله خیلی مهمی است و خیلی مبتلابه است و باید ببینیم که آیا روایات ما وافی به این مسئله هست یا این که غیر وافی است؟ بنابراین بهتر است که ما روایاتی که در این زمینه است مروری کنیم تا این که یک مفادی از این مسئله به دست بیاید.
علتی که ما اول سراغ روایات میرویم طبق همان برنامۀ قبلی وجری بحث خودمان و سراغ مطالب و تقریرات فقها نمیرویم این است که در وهلۀ اول بدانیم که از مصادر وحی چه به دست ما میرسد و چه ذهنیتی برای ما نسبت به این قضیه حاصل میشود، بعد وقتی که این ذهنیت در ما شکل گرفت آن وقت ما به این تقریرات و بیانات سایر فقها هم نظر میاندازیم و کیفیت ورود و خروج مطالب را از دیدگاه آنان مورد تأمل قرار میدهیم. پس در وهلۀ اول باید ببینیم که نظر معصوم نسبت به این مسئله به این مهمی چیست؟ روایاتی که هست مختلف است که البته من حالا امروز یک مقداری به طور سریع این روایات را مرور میکنیم تا این که البته حالا برسیم یا نرسیم ولی خب فردا میآییم شروع میکنیم دستهبندی کردن و کیفیت مقام تخاطب و آن بیان و مراد امام علیه السلام را از اینها بیان میکنیم فعلا روایاتی که مربوط به اصل میقات است یکی است ابی ایوب خزاز است قال قلت لأبی عبداللَه علیه السلام حدثنی عن العقیق اُوقت وقته رسول اللَه او شیء صنعه الناس خود مردم میقات را در آوردند یا واقعا پیغمبر میقات را اینطور فرموده است؟ شما ببینید مسئله خیلی عجیب است الان این شخصی که دارد این را نقل میکند در زمان امام صادق است، در زمان امام صادق هنوز نمیداند میقات کجاست؟! پس این مسئله، مسئله مهمی است و ما نباید با توجه به این قضیه فکر کنیم که حالا مردم این طوری هستند و بنابراین با یک استصحاب قهقرا.... در زمان امام صادق این حرفها را سوال میکردند و این مسائل را سوال میکردند پس این زمان صد و پنجاه سال بین رسول خدا و زمان امام صادق این مردم چکار میکردند؟ یعنی مطلب روشن نبوده است، در زمان صادقین این قضایا و این مطالب آمده و برای افراد روشن شده است، اینها نکات اجتهادی است یعنی دقت در این نکات است که خیلی انسان را به مطالب میرساند که متوجه شویم که آن زمان در چه حال و هوایی بودند؟ در چه حال و احوالی بودند؟ افراد و اصحاب نسبت به این موضوعات شرعیه به چه قسمی نگاه میکردند فقال: إنّ رسول اللَه وقّت لاهل المدینه ذا الحلیفه و ووقت لاهل المغرب الجحفه و هی عندنا مکتوبة مهیئه و وقّت لاهل الیمن یلملم و وقت لاهل الطائف قرن المنازل ووقت لاهل نجد العقیق1 و با این روایت فعلا شش مورد شد.
روایت دیگر روایت علی بن ابراهیم از معاویه عمار عن ابی عبداللَه علیه السلام قال من تمام الحج و العمره ان تحرم من المواقیت التی وقّتها رسول اللَه لاتجاوزها الا وانت محرم فانه وقت لاهل العراق چرا عین همین را حضرت میآیند میفرمایند بعد این را میفرماید این به اصطلاح اضافه که در این جا هست و وقّت لاهل المدینه ذا الحلیفه ومن کان منزله خلف هذه المواقیت ممایلی مکه فوقته منزله1؛ اگر کسی منزل او جلوتر باشد یعنی فرض کنید که در طریق مسجد شجره به سمت مکه این جلوتر است مثل ربذه، ربذه فرض کنید که در طریق مکه است با یک اختلاف یا مثل فرض کنید که سریا که قریهای است که مدینه است و محل خوش آب و هوایی بوده و خود ائمه هم در آن جا زراعت و اینها داشتند و در آن جا حتی بعضی از اینها آن طور که در ذهنم است به دنیا آمدند از اولاد ائمه که قطعا میدانم آن جا به دنیا آمدند خب لازم نیست از آن جا برگردد مسجد شجره از همان منزل خودش از همان جا احرام میبنندد یعنی کسی که منزلش نه این که کسی که خارج است، خارج من البلد نه، از مدینه، یا از اهل خود مدینه نه، آنها وقتی که میخواهند خارج شوند حرام است که خارج شوند بدون احرام قصد مکه را دارند خارج شوند باید از خود مسجد شجره باشد ولی برای کسانی که خود منزلشان آنجا است یا این که مهمان است فرض کنید که شخصی آمده در سریا مهمان است این دیگر لازم نیست دوباره برگردد مسجد شجره از همان به اصطلاح سریا یا از همان در طریق که در طریق مکه است میتواند از همان جا محرم شود روایت این طور میفرماید.
روایت دیگر روایت حلبی است قال ابی عبداللَه علیه السلام الاحرام من مواقیت خمسه و وقتها رسول اللَه صلی اللَه علیه وآله لاینبغی لحاج ولا معتمر این لاینبغی را به آن توجه کنید ان یحرم قبلها و لا بعدها نه قبلش میتواند و نه بعدش میتواند وقتی کسی که میآید باید به آن جا که میرسد باید احرام ببندد و وقت لاهل المدینه فلان حضرت میفرماید تا آخر بل ولاینبغی دوباره فرمودند لاحد عن یرغب عن مواقیت رسول اللَه2؛ این که خودش برود و یک میقات تعیین کند و بگوید که من دلم میخواهد فرض کنید که از فلان جا محرم شوم از خانه دلم میخواهد محرم شوم البته بعد میآییم میگوییم در صورت نذر مسئله فرق میکند بگوید من دلم میخواهد بیشتر محرم باشم از خود منزلم میخواهم محرم شوم نه این جا دلخواهی نیست باید از همان میقاتی که خود رسول خداتعیین کرده است باید از آن جا این مسئله شکل بگیرد.
روایت دیگر روایت صدوق است از عبیداللَه علی حلبی الی انه قال و هو مسجد الشجره ذوالحلیفه را حضرت هم مسجد شجره فرمودند ذوالحلیفه کان یصلی فیه و یفرض الحج حضرت در این جا نماز میخواندند و حج را از آن جا شروع میکردند فاذا خرج این شخص من المسجد پس وقتی که از مسجد خارج این کان یصلی فیه و یفرض فیه در پرانتز است فاذا خرج من المسجد اگر شخص از مسجد خارج شد و سار و استوت به البیداء حین یجازی المیل الاول احرم1 این جا در این روایت ببینید اینها که بنده میگویم باید دسته بندی کرد این است در این روایت نمیگوید حضرت از مسجد شجره محرم شوید از مسجد شجره لباس را بپوشید حرکت کنید بیایید وقتی که به بیداء رسیدید آن جا صدا را به احرام تلبیه بلند کنید پس بنابراین پوشیدن لباس احرام از مسجد شجره است چون در کنار درختی بوده و آن موقع مسجد نبوده و بعد مسجد درست کردند درختی بوده آنجا را میگویند تحت الشجره بعد تحت الشجره تبدیل به مسجد شجره شده است درآن جا رسول خدا لباسها را عوض میکردند لباس و ثیاب خود را درمیآورند و از آن جا لباس احرام میپوشیدند ولی محرم نمیشدند میآمدند جلوتر و آن جا احرام میبستند این حکایت از این میکند که در مسجد شجره بخصوص احرام در آن جا الزام نیست البته در بعضی از روایات دیگر داریم که حالا عرض کردم در دسته بندی اینها را میآیم عرض میکنم که این مورد خلاف و تضاد و تناقض بیاید برداشته شود فعلا این روایت میفرماید که این احرام از مسجد شجره نیست یک مقداری که خارج شود آن موقع احرام بسته میشود حالا توجیه این مسئله بماند انشاءاللَه برای بعد.
روایت دیگر روایت علی بن جعفر است نه این علی بن جعفری که این جا در قم ایشان مدفون است غیر از ایشان آن علی بن جعفر که برادر موسی بن جعفری ایشان در سریا مدفون هستند در هشت فرسخی مدینه و خیلی جلیل القدر بوده است و روایات زیادی را از موسی بن جعفر ایشان نقل میکنند قال سئلته عن احرام اهل الکوفه و اهل خراسان و ما یلیهم و اهل الشام و مصر من أین هو؟ فقال: اما اهل کوفه بعد حضرت همین را دوباره بیان میفرمایند تا میرسند به این جا و اهل السند من البصره2 اهالی سند همان اهالی که به اصطلاح افرادی که از طرف هند میآیند که سند هم میگفتند آنها از بصره هستند نه از خود بصره میقات اهل بصره این جا ایشان توضیح دادند ظاهرا هم همین است دوباره روایت دیگر باز روایت صدوق نقل میکند روایت صدوق است عن ابی عبداللَه علیه السلام قال وقّت رسول اللَه فلان و تا آخر روایت همه یکی است دیگری دوباره روایت مثل همان است روایتی است تهذیب و قرب الاسناد است آن هم همین روایت است معلوم میشود روایت بصره را فقط علی بن جعفر نقل کرده است چون به دو سند مختلف ولی هر دو به علی بن جعفر میرسد یعنی یک روایت در اینجا بیشتر نیست که آن چه را که من دیدم تا آن جایی که من به اصطلاح نگاه کردم این بوده است که بصره در آن جا هست که بعضی در این مسئله اشتباه کردند بله دیگر فرصتی نیست.
اللَهم صل علی محمد و آل محمد