پدیدآورآیتاللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی
گروهفقه
مجموعهاحرام از محاذات میقات
توضیحات
احرام از محاذات میقات - بررسی روایات در باب حدود مواقیت معینه (1) - 28-01-1432
أعوذ باللَه من الشیطان الرجیم
بسم اللَه الرحمن الرحیم
راجع به مواقیت عرض شد که ما به مباحثی مانند این که مواقیت را چرا مواقیت میگویند نمیپردازیم اینها را خود رفقا طبعا آشنایی دارند و بررسی میکنند.
راجع به مواقیت برای افرادی که از نواحی مختلف به سمت مکه متوجه هستند روایات این امکنه را ذکر کردهاند: برای اهل عراق، عقیق که همان وادی العقیق است، برای اهل مدینه مسجد شجره و ذوالحلیفه، برای اهل شام جحفه و برای اهل طائف هم که قرن المنازل و برای اهالی یمن هم یَلَملَم. اینها مواقیتی است که رسول خدا تعیین کرده است و در حال حاضر هم مردم بر همین کیفیت حرکت میکنند.
روایاتی که در این بحث هست مربوط میشود به افرادی که از مجاور مکه نیستند و از بلاد بعیده قصد مکه را دارند که به اصطلاح مادون ثمانیة فراسخ نیستند ولی برای افرادی که بین میقات و بین مکه منزل و مسکن آنها است میقات آنها همان دُوَیرة خود بلد خواهد بود و آن طوری که از خود روایات برمیآید در این مسئله فرقی نمیکند که خود شخص ساکن آن جا باشد یا ساکن آن جا نباشد فرض کنید که مهمان باشد و قصد دارد برای مهمانی دوستش یا رفیقش در آن جا بماند و بعد از آن جا به سمت مکه حرکت کند. همچنین شخصی لازم نیست که از مسجد شجره احرام ببندد و برود در منزلش بلکه میتواند به آنجا برود و در آن منزل یک روز، دو روز، چند روز بماند و بعد از آن جا حرکت کند؛ دیگر نباید برگردد به خود مسجد شجره و دوباره از آن جا احرام ببندد، چون منزلش مادون میقات است نسبت به مکه.
در دسته بندی لحن روایات، ما به موارد متعددۀ مختلفه برخورد میکنیم: یک دسته از روایات به طور کلی صرف میقات را بیان کردهاند و اهالی نواحی مختلف که از امکنۀ نائیة (دور) قصد مکه را دارند این چند میقات برای آنها بیان شده است بدون توجه به عذر شرعی و بدون توجه به ضیق وقت و البته آن عذرشرعی مختلف است میتواند مرض باشد یا غیرمرض باشد همه مشمول این عذرشرعی قرار میگیرد. این یک دسته از روایات که البته این روایات زیاد است و دیروز هم خواندیم و اینها دیگر نیازی به توضیح ندارد مثل روایت علی بن ابراهیم قمی که روایت ایشان به اصطلاح روایت صحیح است و ایشان از معاویة بن عمار از امام صادق علیهالسلام روایت میکند که: «من تمام الحجّ و العمرة اَن تُحرم من المواقیت التی وقّتها رسول اللَه لاتجاوزها الاّ و اَنت مُحرم فاِنّه وقّت لاهل العراق و لم یکن یومئذ عراقٌ و بطن العقیق من قبل اهل العراق و وقت لاهل الیمن یلملم و وقت لاهل الطائف قرنَ المنازل و وقّت لاهل المغرب الجحفه و وقت لاهل المدینه ذا الحلیفه و من کان منزله خلف هذه المواقیت ممایلی مکه فَوقتُهُ منزله؛ البته منزل در این جا فقط به متوطنین آن محل به کسی که منزلش در آن جاست اطلاق نمیشود. منزلش در آن است حالا مهمان هم باشد باز آن جا منزل او است تفاوتی از این نقطه نظر ندارد، این یک دسته از روایات است که درهمین زمینه باز از علی بن ابراهیم است از حلبی قال ابی عبداللَه علیه السلام: الاحرام من مواقیت خمسه وقتّها رسول اللَه لاینبغی ـ این «لاینبغی» را همان طور که عرض کردم مسئلۀ مهمی است باید به آن توجه کنیم ـ لحاجّ و لا لمعتمر ان یُحرم قبلها و لا بعدها نه قبل از میقات کسی میتواند احرام ببندد مثلاً قبل از این که به مسجد شجره برسد بگوید من از همان هتل میخواهم احرام ببندم! نه، این احرام باطل است. یا این که بعد از آن؛ پس اگر شخصی بعد از ذوالحلیفه احرام ببندد این احرام باطل است و صحیح نیست طبق این روایت و باید دوباره برگردد از همان میقاتی که عبور کرده از همان جا احرام را دوباره ببندد و احلال کند برای عمره یا برای حج که در این زمینه باز روایاتی هست که حضرت میفرمایند باید برگردد مگر این که چنانچه در روایات بعد داریم وقت او ضیق باشد و یا عذر داشته باشد که همان احرام کفایت میکند. و وقّت لاهل النجد العقیق و وقّت لاهل الطائف قرن المنازل و برای یمن یلملم و لا ینبغی لاحد ان یرغب عن مواقیت؛ رسول اللَه این مسئله، مسئلۀ مهمیاست که لاینبغی لاحد ان یرغب عن مواقیت یعنی از آن چه را که حضرت تعیین کردهاند تجاوز کند و برای خودش میقات دیگری را برگزیند. ما میبینیم این روایات همه صریح است و یکی و دو تا هم نیست. این روایات، روایات بسیاری است حالا چه روایت علی بن ابراهیم که منجر به استناد به معاویه بن عمار یا به حلبی میشود یا باز همین روایت را صدوق نقل کرده است و این را از او نقل میکند یا مثلا روایت علی بن جعفر است از موسی بن جعفر، روایت عمربن یزید از امام صادق علیه السلام باز همین است. روایت عبداللَه بن جعفر در قرب الاسناد از علی بن رئاب است که روایت او صحیح است و همین طور روایت اینها را که خدمت شما عرض میکنم چیزهایی است که بعدا در آن مطلبی که مورد نظر داریم اهمیت حیاتی دارد.
میزان روایاتی را که از ائمه علیهم السلام در موضوع واحد آمده است برای انسان خیلی تعیین کننده است نسبت به کیفیت نظرۀ امام علیه السلام دربارۀ افراد خب شما ببینید الان در این روایات متعددهای که داریم که خیلی در این زمینه هست؛ روایاتی که در این جا هست به اضافۀ روایاتی که در جامع الاحادیث است ـ البته جامع الاحادیث از این جامعتر است وقتی که من نگاه میکردم خیلی زیاد یعنی بیش از بیست یا بیست و پنج روایت به طرق مختلف بوده است که به همۀ آنها اعتماد شده است و همه آنها یک مسئله و یک مطلب را بیان میکردند که این مواقیت، مواقیتی است که رسول خدا تعیین کرده است ـ الان ما نگاه میکنیم میبینیم آن چه در این جا مورد نظر است، روایات، تمام توجه افراد به این مواقیت است؛ یعنی از چند جهت حرکت افراد به صوب مکه در این راستا تحقق پیدا میکند یعنی اگر شخص از آن طرف بیاید باید خودش را به این میقات برساند.
اگر شما در نقشه نگاه کنید میبینید بسیاری از این راههایی که افراد میآمدند دقیقا با میقات برخورد نمیکرده مثلا فرض کنید راهی که شخص از جده وارد میشود با این که افراد بسیاری از ناحیۀ جده میآمدند در آن موقع از بلاد هند که میآمدند به جدّه میآمدند. جده ارتباطی با جحفه ندارد ولی میبینیم که حضرت آن مسیر را میقاتش را جحفه قرار داده است.
البته جحفه برای آن اهالی که به اصطلاح از طرف غرب میآیند یا برای افرادی که ازناحیۀ عراق میآیند آن را مثلا وادی العقیق قرار دادند در حالتی که آن افرادی که از ناحیۀ عراق میآیند که مرز عراق با عربستان آن مزر از نجف است از آن جا حرکت شروع میشود غیر از آن افرادی که از طریق بصره هم حالا ممکن است بیایند این دقیقا محاذی با آن میقات نیست باید راه خودش را کج کند و یک مقداری از آنجا عبور کند یا در جده باید دو ساعت یا دو ساعت و نیم برود برای جحفه در حالتی که بین جده و مکه نیم ساعت راه است با ماشین سه ربع راه است ولی تا جحفه دو ساعت و نیم است باید دو ساعت ونیم تا جحفه برود و دو ساعت و نیم هم باید برگردد مکه که میشود پنج ساعت! این شخص باید این همه راه برود دقت در این مسائل برای انسان این مسئله را روشن میکند که نظر ائمه علیهم السلام در میقات یک نوع الزامیبوده است برای افراد که در همین قضیه افرادی که از خارج میآمدند در آن میقات احرام خودشان را در این میقات قرار بدهند ولی راجع به افرادی که بالفرض در مادون مسافت باشند خلف المیقات باشند آنها دیگر لازم نیست برگردند زیرا خود آن میقات باشند با ورود او شخص را در برگرفته و آن جنبۀ میقاتیت برای این گونه افراد در خلف المیقات مهیا شده است آن حالت میقاتیّت و حیثیت میقاتیت بدون خلف المیقات وراء المیقات است که قدام المیقات که در آن جا آن حیثیت میقاتیت در آن جا حاصل نشده است مگر این که شخص به آن جا برسد.
در یک روایت است که اتفاقا حضرت این مسئله را یک قدری بیشتر توضیح میدهند؛ شخص از حضرت سوال میکند که من با یک عدهای حرکت میکنم و میآیم به سمت مکه آنها در آن جا قبل از این که به میقات برسند احرام میبندندخب من چه کنم و من که نمیتوانم با آنها محرم شوم و ممکن است در آن جا آب نباشد و چه نباشد و اینها حالا ممکن است مسئله تقیه بوده یا مسئله به نحو دیگری بوده است مثلا نبود آب و اینها بوده است در آن جا حضرت او را راهنمایی میکنند میگویند کارهایی را که تو میخواهی انجام بدهی آن جا انجام بده ولی احرام وتلبیه را باید بگذاری به میقات برسی قبل از میقات نتیجه ندارد. روایت احمد بن علی بن ابیطالب که روایت طبرسی یا طبْرسی در کتاب احتجاج محمد بن عبداللَه بن جعفرحمیری که به حضرت مینویسد: کتب الی صاحب الزمان یسئله عن الرجل یکون مع بعض هؤلاء و یکون متصلا بهم یحج و یأخذ عن الجادهّ این با آنها حج میکند و لا یُحرم هؤلاء من المسلخ اول آن میقات مسلخ بوده است برای این افراد حالا میگوییم مسلخ کجا است که مربوط به اهل عراق است فهل یجوز لهذا الرجل ان یؤخر احرامه الی ذات عِرق فیُحرم معهم لما یخاف الشهره ام لا یجوز الاّ اَن یحرم من المسلخ تا این که احرامش را از مسلخ ببندد این را من جابه جا گفتم عرض کردم قبل از رسیدن به میقات نه در اینجا از میقات میگذرد و آن افراد اهل سنت از آن میقات احرام نمیبندند به خاطر نبود آب و کمبود آب حرکت میکنند و میآیند و میرسند به ذات عرق که به ذات عرق که رسیدند احرام را میبندند و در آن جا آب هست و لابد امکاناتی بوده است که میتوانستند تغییر لباس بدهند. فکتب الیه فی الجواب حضرت در جواب میفرمایند که یحرم من میقاته باید از اول آن میقات احرام را ببندد ثم یلبس الثیاب حالا بعد عیب ندارد لباس بپوشد و یلبّی فی نفسه و تلبیه را بگوید فاذا بلغ الی میقاتهم اظهره1 این نشان میدهد که تجاوز از میقات جایز نیست؛ یعنی یک نفر بدون علت و دلیلی از یک میقات حرکت کند و به جای دیگر برود. این روایاتی که در این جا هست و البته راجع به میقات اهل خود مکه هم که داریم از ادنی الحل است که الان همان مسجد تنعیم یا غیر مسجد تنعیم است فرق نمیکند حالا یکی از آنها مسجد تنعیم است یا نسبت به اهالی مکه از خود دویرۀ مکه است اینها را عرض میکنیم.
راجع به اینها مسئله نیست و تأکیدی که ائمه کردند نسبت به احرامیکه باید از میقات بسته شود آن مطلبی که هست این است که آیا افرادی که دارای عذر هستند میتوانند قبل از میقات احرام ببندند یا این که بعد از میقات ببندند؟ راجع به این مسئله و همین طور بقیۀ مسائل فردا انشاءاللَه.
یکی از مطالبی را که من بارها خدمت رفقا گفتم این است که در هر بحثی - البته مباحث دیگری که هست روایات این را نمیتوانیم بگوییم که اینها به همدیگر ارتباط ندارد - حداقل آن این است که برای رسیدن به مطلب روایات هر بابی دسته بندی شود آن روایاتی که اول مطلب را ظاهر میکند آنها را انسان قرار بدهد، روایاتی که ممکن است با اینها یک اختلافی در کلام داشته باشد بعد قرار بدهد و بعد روایاتی که ممکن است معارض باشد اینها را هر کدام اگر انسان دسته بندی کند خیلی سریع میرسد به آن مراد امام علیهالسلام و به آن مقصود امام در بیان مطلب که در کجا امام این را فرموده، علت اختلاف چه جهت داشته است و علت تضادّی که ممکن است باشد به کجا برمیگردد تا این که این طوری که مثلا ما در همین مجامع روایی میبینیم این قضیه رعایت نشده و همین طور بدون دسته بندی صحیح و لازم آوردند.
اللَهم صل علی محمد و آل محمد