سال 1435 - جلسه8
سخنران آیتاللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی
تاریخ سخنرانی 1435/09/14
توضیحاتشرح فقره وَ اَنَا يا سَيِّدى عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيْكَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً 1ـ راه به سوی خدا باید براساس اطمینان، یقین و سکونت قلب باشد و انسان با شک ترقی نمیکند. 2ـ عمل به اوامر دینی (حتی کلام مستقیم امام زمان علیه السلام) در صورت وجود تردید در قلب انسان، سر سوزنی تأثیر در تعالی او نخواهد داشت. 3ـ تقلید از مرجع در حالت شک، نفعی به حال انسان ندارد لذا باید قلب او مطمئن باشد تا مراحل ملکوتی بتواند در او اثر بگذارد و او را از افق افراد عادی خارج کند و این مسئله ملازم با یقین است. 4ـ بدترین مسئله در اسلام مسئله وسواس و شک میباشد و تحصیل طهارت به کیفیت و حالت وسواس حرام است. 5ـ بیان کیفیت وضوی پیامبر که چه مقدار آب مصرف میکردند. 6ـ غسل روز عرفۀ مرحوم علامه طهرانی در سفر مکه با مقدار بسیار کمی آب. 6ـ معیار مسئله اصولی در طهارات و نجاسات، تفحص زیاد نمیباشد و اسلام در این خصوص قائل به تساهل و تسامح است، برخلاف مسئلۀ حفظ خون، مال و آبروی اشخاص که خیلی تأکید و احتیاط شده است. 7ـ پیامبر اکرم توجه، دقت، سرمایه و وقت را برای نماز میگذاشتند نه به طهارت و... و این مسئله را به جنبۀ مقدمی مینگریستند. 8ـ دلیل اینکه امام صادق میفرمایند: "وقتی برای تجدید وضو میروم به لباسم آب میپاشم که شک نکنم" چیست؟ درحالیکه امام عالم به غیب است. این حکایت از آن است که تکلیف و امر، منوط به علم ظاهری است نه علم واقعی. 9ـ دانستن امیرالمؤمنین به ضربت خوردن در شب نوزدهم رمضان، علم به واقع میباشد ولی به ظاهر عمل میکند و این انطباق علم واقعی با حکم و تکلیف ظاهری در مقام جمعِ وحدت در کثرت است که کار یک ولی و عارف است و فقط او نفسی دارد که میتواند مدیریت کند. 10ـ اطلاع داشتن، تقدیر را عوض نمیکند فقط برای شخص بینش به تقدیر را ایجاد میکند. 11ـ احکام به ملاکات خودشان تشریع شدهاند؛ گاهی حکم بر مدار واقع و علم واقعی میباشد؛ مثل وقت نماز ظهر و گاهی حکم بر مدار علم ظاهری است مثل طهارات، لذا انسان باید همیشه ملاک تحقق حکم را بفهمد و پیدا کند. 12ـ بزرگترین خطر برای سالک، وسواس است. 13ـ انسان باید در انتخاب رفیق دقت کند و کسی نباشد که در او شک و تزلزل وارد کند و رفیق خوب کسی است که انسان را نسبت به راه باورمند کند. 14ـ باور غلط گروهی که بعد از مرحوم علامه طهرانی میگفتند احتیاجی به دیگران نیست و انجام دستورات کافی است. 15ـ اولیاء با همۀ جوانب زندگی انسان کار دارند لذا مرحوم علامه میفرمودند کسانی که میآیند اول باید راه را بفهمند که میتوانند یا نمیتوانند، و وقت و انرژی ما را نگیرند. آنهایی که میروند از ابتدا شک دارند و باور اینها استمرار ندارد. 16ـ انسان در هر راهی که میرود باید صادقانه برود و لاریب فیه باشد. 17ـ با خدا باش هرکجا میخواهی باش در اینصورت خدا دستت را میگیرد. (آسیه در خانه فرعون به مطلوب رسید خدا در جایی است که قلبت را متوجه خدا کنی).