سال 1435 - جلسه11

سخنران آیت‌اللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی

تاریخ سخنرانی 1435/09/23

توضیحاتشرح فقره وَ اَنَا يا سَيِّدى عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيْكَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً 1ـ یقین و تنجز در عبارت امام سجاد علیه السلام پایه و اصول سلوک است. 2ـ وعده‌های خداوند بی‌پایه نیست. لذا بجا آوردن وعده در شرع واجب است و انجام ندادن آن حرام و در صورت تخلف از وعده، عمل قادح عدالت انجام داده و شخص فاسق است. شرط چه در ضمن عقد، چه خارج عقد و چه شرط انضمام و به‌طور کلی هر تعهدی، متنجز است (بخلاف نظر مشهور) مگر عذری مثل مرض مانع باشد. 3ـ راه خدا با تردید طی نمی‌شود مرحوم حداد می‌فرمودند: گاهی شخصی می‌آید و حال و هوایش عوض می‌شود و بعد از مدتی تردید پیدا می‌کند. آخر مگر ما در را بسوی شما بسته‌ایم و یا مگر در کار شما مانده‌ایم؟! 4ـ اگر پای‌بندی و انجام دستورات بزرگان بعد از فوت مرحوم علامه نبود، الان خود من این حال و هوا را نداشتم. 5ـ وعده اولیاء همان وعده خداست. مرحوم علامه می‌فرمودند: اگر کسی در راه ما قدم بگذارد مانند فرزند ماست و ما جنبه ابوت و بنوت را در حق او هم در دنیا و هم در آخرت رعایت می‌کنیم. 6ـ مطالب حقّی که به دل ما می‌آید هدایت از جانب خداست و این قضیّه را می‌توان در تبدّل فکر ما در حوادث گوناگون مشاهده کرد. 7ـ والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا (اگر کسی دنبال هدایت باشد خدا دست او را می‌گیرد) وقتی اولیاء می‌گویند ما دستگیری می‌کنیم جداً پیگیر هستند. 8ـ در مقطعی از زندگی که دچار حوادث سخت شده بودم مرحوم علامه در خواب به من فرمودند: هرکس سعه وجودی خاصی دارد تو به آنچه شنیدی و باور داری پای‌بند باش. 9ـ بودن با پیامبر مس وجود انسان را تبدیل به طلا می‌کرد. بعد از پیامبر فقط کسانی که نفس رسول خدا در آنها نفوذ کرده و حقیقت او را دریافته بودند، ثابت قدم ماندند. 10ـ آن حقیقت پیامبر امروز در وجود امام زمان می‌باشد و همین‌طور در وجود اولیاء جاریست زیرا نفوس آنها متحول شده و مندک در نفس رسول خدا شده است، لذا مرحوم علامه می‌فرموند: هر وقت به آقای انصاری نگاه می‌کردم حقیقت رسول خدا را می‌دیدم. 11ـ انبیاء و اولیاء تک‌تک افراد را مورد تخاطب قرار می‌دهند و به‌همین خاطر است که احکام برای همه یکسان نیست. 12ـ خداوند برای هر کسی، یک پرونده جدا تشکیل می‌دهد. 13ـ حرف اولیاء این بود که به دیگران نگاه نکنید و از عمل بد دیگران مأیوس نشوید. 14ـ مضمون روایت است که اگر یک نفر به کفار اضافه شود خوشحال می‌شوند چون بر جمعیت آنها افزوده شده واگر یک‌نفر از آنها بیرون رود ناراحت می‌شوند چون یقین ندارند ولی مؤمنین اگر کسی به آنها اضافه شود خوشحال می‌شوند چون می‌گویند خدا دست او را گرفته و اگر از جمع آنها کسی برود ناراحت نمی‌شوند چون همه چیز را از ناحیه پروردگار می‌بینند.