سال 1435 - جلسه12
سخنران آیتاللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی
تاریخ سخنرانی 1435/09/25
توضیحاتشرح فقره وَ اَنَا يا سَيِّدى عائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ اِلَيْكَ مُتَنَجِّزٌ ما وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ اَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً 1ـ اگر خدا میخواست با عدلش رفتار کند، انسان باید تاوان همۀ گناهانش را میداد، خصوصاً گناهانی که جنبه علنی دارند. 2ـ رسول خدا فرمودند: اگر فردی عیبی را از کسی ببیند و کتمان کند خداوند در قیامت عیب او را از خلایق پنهان میکند و اگر عیب او را برملا کند او را در جلوی خلایق مفتضح خواهد ساخت. 3ـ یکی از مبانی سلوک کتمان است و انسان اثر آن را در مواقع حساس میبیند که خداوند چگونه آبروی او را حفظ میکند. 4ـ حضرت ابراهیم که چشم باطنش باز شد دو نفر را دید که مشغول گناه بودند و از خدا تقاضای مرگ آنها را کرد و مورد مؤاخذ خداوند واقع شد. 5ـ همیشه باید امام زمان را کنار خودمان احساس کنیم، او یک لحظه از ما غافل نیست زیرا نسخه اصلی هر شخصی در نفس امام است. 6ـ شخصی خدمت امیرالمؤمنین آمد و میخواست اقرار به گناه کند و حضرت ممانعت کردند زیرا میخواهند بگوید من با فضل خدا برخورد میکنم. 7ـ نیروی محرکهای که انسان را به حرکت در می آورد امید و نگاه به فضل خداست. 8ـ داستان طلبهای که در زمان جنگ تحمیلی برای تصحیح صدق نیت خود، خدمت مرحوم علامه طهرانی آمده بود و ایشان فرمودند: نسبت به راهی که میروید باید ثابت قدم باشید و به مسیر خود یقین داشته باشید؛ زیرا کسیکه برای خدا جهاد میکند و به تکلیفش عمل میکند فرقی ندارد که در چه وضعیتی به شهادت برسد و یا پیروز بشود و یا شکست بخورد. 9ـ چون انسان به خداوند یقین ندارد، لذا از مناسبات و معاملات دنیایی که به نفع او باشند خوشحال، و اگر به ضرر او باشند ناراحت میگردد. 10ـ رفتارپیامبر طوری بود که مردم را به همدیگر نزدیک میکرد. وقتی یک یهودی نزد امیرالمؤمنین میآمد، حضرت میفرموند: السلام علیک یا اخ الیهود. 11ـ روش اسلام و شیعه محبت بین ملتهاست. در مسابقات ورزشی بینالمللی انسان باید به همان اندازه که از برد خوشحال میشود، باید بداند که ملتی دیگر ناراحت میشوند درحالیکه بندگان با هر قومیت و ملیتی یک ارتباط با خدا دارند لذا نباید کسی فخر و مباهات کند. 12ـ اخلاق پهلوانان بهخاطر برد و باخت خود نبود، مانند پوریای ولی که خودش را به زمین زد بهخاطر اینکه حریفش ببرد، ولی ناگهان چشم باطنش باز شد. 13ـ یکی از مبانی سلوک تمسک به فضل خداوند است. 14ـ عمل و دستورات بزرگان را باید انجام داد منتهی تکیه بر عمل نباید کرد و از جانب خود چیزی ندید و همهاش را از جانب و توفیق خدا باید دانست. 15ـ سؤال کردند از بزرگی که راه چیست؟ و مسیر کدام است؟ و سلوک به چه گویند؟ گفت: دع نفسک و تعال (از اول تا آخر سلوک همین یک جمله است یعنی در همه مراحل خویش را نبیند و همه چیز را از فضل خدا بداند).