اصول

المفاهیم - مفهوم الشرط (تعداد جلدها :23)

پدیدآور آیت‌اللَه سید محمدمحسن حسینی طهرانی

توضیحاتدر جلسه نهم از سلسله دروس خارج اصول مرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه)، بحث مهم مفهوم شرط آغاز شده است. استاد در ابتدا محل نزاع را در این مبحث، تحریر می‌کند و سپس به بیان دیدگاه مرحوم آخوند در باره مراتب تحقق مفهوم شرط، مانند ترتب، تلازم و علیت می‌پردازد. در ادامه بر اساس همین مراتب، امکان مفهوم‌گیری در آیه نبأ را بررسی نموده و نتیجه می‌گیرد که آیه نسبت به قول عدل، ساکت است. استاد از همین‌جا به نکته مهمی در خصوص سیره عقلا در تلقی اخبار وارد شده و بیان می‌کند: عقلا اخبار را بر اساس حساسیتی که دارند دسته بندی می‌کنند؛ برخی را به آسانی تقبل می‌کنند و در برخی دیگر سختگیرانه عمل می‌نمایند. ایشان تأکید دارند که در روایات، همین نکته وجود دارد و نمی‌توان همه آنها را با شروط یکسانی قبول نمود؛ بلکه باید حسب موضوعاتی که دارند تفصییل داده و در هر دسته شرایط مخصوص به خودشان را اعمال نماییم. مرحوم استاد طهرانی در ادامه درس، به سئوالات مطرح شده از سوی تلامیذ پاسخ می‌دهد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه دهم از سلسله دروس خارج اصول، استدلال به تبادر در مفهوم شرط را مورد بررسی قرار می‌دهد. استاد ابتدا اصل استدلال را چنین تقریر می‌کند: متبادر از جملۀ شرطیه، انتفاء جزاء عند انتفاء شرط است و تبادر، دلالت بر وضع می‌کند. سپس در مقام نقد، بیان می‌دارد در دلالت هیئات و حروف، وضع هیچ‌گونه دخالت ندارد، بلکه قطعاً فطرت انسان و عقل سلیم و ذوق ساذج آدمی این معانی را تصور می‌کند، بدون اینکه اطلاعی بر وضع داشته باشد. چنانچه در معاملات و ایقاعات نیز نفس آن معنای کلی، بدون دخالت وضع، در همۀ اذهان به‌عنوان یک ارتکاز ذهنی همیشه وجود دارد.
بنابراین در ترتّب جزاء بر شرط، وضع ورودی ندارد و واضع حقّ چنین تصرفی را نخواهد داشت. بلی؛ واضع می‌تواند الفاظی را که این ترتّب را بیان می‌کنند در اختیار ما بگذارد.

توضیحاتدر جلسه دوازدهم از سلسله دروس خارج اصول، مرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) امکان تمسک به اطلاق برای اثبات مفهوم شرط را بررسی می‌کند. مستدل، برای اثبات مفهوم در جملات شرطیه، آن را به باب اوامر قیاس کرده و می‌گوید: مقتضای مقدمات حکمت و مطلق بودن تعلیق جزا بر شرط، آن است که شرط علت منحصره بوده و مفهوم داشته باشد؛ زیرا اگر جزا، علتِ بدیل می‌داشت، گوینده حکیم، باید بیان می‌کرد، دقیقاً مانند وجوب نفسی که نفسی‌بودن آن از اطلاق صیغه امر استفاده می‌شود و اگر غیری می‌بود، باید بیان می‌شد. مرحوم آخوند خراسانی به این استدلال دو پاسخ می‌دهد. مرحوم استاد، در باره جواب اول آخوند (جاری نشدن اطلاق در معانی جزئیه)، ابتدا اشکالی را طرح و آن را جواب می‌دهد و سپس خود، بر بیان آخوند ایراد وارد می‌کند و لذا جواب اول ایشان را در رد نظریه تمسک به اطلاق، ناکافی می‌دانند. پس از این، به جواب دوم مرحوم آخوند اشاره می‌کند: اطلاق امر در مأمورٌبه، بر وجوب تعیینی و عینی و نفسی دلالت می‌کند، ولی مقتضای اطلاق در قضیۀ شرطیه، همان ترتّب جزاء بر شرط است ثبوتاً و نه نفیاً. و ترتب به‌نحو علیّتِ منحصره یا علیّتِ ناقصه نیاز به قرینۀ لفظیه یا خارجیه دارد. استاد اشکالی را که بر این جواب شده است مطرح و سپس نقد می‌نمایند و در ضمنِ این بیانات، جواب دوم آخوند نیز تکمیل می‌گردد.
بدین ترتیب استاد طهرانی، پاسخ دوم مرحوم آخوند را متین تشخیص داده و با اضافاتی که خودشان داشته‌اند، بطلان قیاسِ باب مفهوم شرط به باب اوامر را اثبات می‌نمایند.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه سیزدهم از سلسله دروس خارج اصول، به ادامه مبحث تمسک به اطلاق در مفهوم شرط می‌پردازد. در این جلسه تقریب دومی از اطلاق به این بیان ارائه می‌شود: اگر قضیۀ شرطیه‌ای مطلق و بدون قید بیان شود، این عدم قید، دال بر این است که شرط دخالت تام در ترتّب جزاء دارد. از آنجا که مولی در مقام بیان است، اگر شرط دیگری مقارن با این شرط، در جزاء دخالت می‌داشت، آن را ذکر می‌کرد؛ پس از عدم ذکر شرط دیگر توسط مولی، کشف می‌شود که وی آن را لحاظ نکرده است.
مرحوم آخوند معتقد است چنین اطلاقی بسیار به ندرت متحقق می‌شود. استاد با بیان انحاء دخالت شرط در ناحیه عقدالحمل و ارائه بحثی کوتاه در باره حدّ اعتبار اطلاق در مقام اثبات، کلام آخوند را توضیح داده و مورد مداقّه و بررسی قرار می‌دهد. ایشان بیان می‌دارد که برای احراز اینکه ثبوتاً جمیع افراد مفرد یا جمله و هیئات نزد مولا علی‌السواء هستند، قطعاً نیاز به قرینه داریم و این قرینه می تواند لفظیه یا فعلیه و یا عقلیه باشد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه چهاردهم از سلسله دروس خارج اصول و در ادامه مبحث تمسک به اطلاق در مفهوم شرط، به مباحث بسیار مهم و کلیدی در باره اطلاق می‌پردازند. ایشان معتقد است ریشۀ اطلاق و به‌طورکلی تمام ظهورات و تصریحات، فراهم شدن امکان احتجاج متکلم بر مخاطب و مخاطب بر متکلم است و برای احراز این نحو از اطلاق لازم است که دو قرینه منتفی باشد: قرینه مقیده منفصله و قرینه مردده. اگر به هر دلیلی (از جمله منتفی نبودن همین قرائن) نتوانستیم مساوی بودن افراد اطلاق را برعهدۀ مولا بگذاریم، امر بین اهمال و اطلاق مردّد می‌شود و در چنین حالتی لازم است قواعد علم اجمالی حاکم شده و به متیقن عمل نماییم. مرحوم استاد با تأکید بر جایگاه این مبحث در اجتهاد می‌فرماید: «شاید بتوانم بگویم که دقیق‌ترین مسئله در باب اصول رسیدن به این نکته است که انسان در کجا احراز اطلاق کند و در کجا نتواند احراز اطلاق کند». ایشان در مقام آسیب‌شناسی فتاوای سستی که بعضاً با روح شرع منافات دارند، معتقد است که این مسئله ناشی نادیده گرفتن همین مطلب مهم است. استاد حسینی طهرانی مطلب مهم مزبور را در قالب مثال‌های متعدد و در ضمن مسئله واقعی و مبتلی‌به فقهی تشریح می‌کند.

توضیحاتدر جلسه 15 از سلسله دروس خارج اصول، استاد آیة الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در ابتدا از باب استطراد، به لزوم رجوع به احتیاط در شبهات مفهومیه اشاره می‌کند و سپس به بحث اصلی خود بازگشته و به دیدگاه مرحوم آقاضیاء عراقی در اثبات مفهوم شرط می‌پردازد. ایشان بر خلاف مرحوم آخوند، به مراتب چندگانه قائل نبوده و معتقد است مفهوم شرط با تمسک به اطلاق در قضیه حملیه، اثبات می‌شود. استاد، در باره مهمله بودن عقدالحمل که در کلام آقاضیاء آمده است، توضیح مفصلی ارائه کرده و دو اشکال بر آن وارد می‌نماید. سپس وارد تبیین اصل نظریه ایشان می‌شود. مرحوم محقق عراقی معتقد است پس از پذیرش دلالت قضیه حملیه بر اطلاق حکم نسبت به موضوع، باید جایگاه ادات شرط را مشخص نمود و با توجه به نقش آن، امکان جعل حکم مماثل برای شارع وجود نخواهد داشت، مگر از باب تأکید که مشکلی ایجاد نمی‌کند. استاد در پایان به برخی سئوالات طلاب پاسخ می‌دهد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه شانزدهم، از سلسله دروس خارج اصول، دیدگاه مرحوم آقاضیاءالدین عراقی (رحمهُ الله) را در بحث مفهوم شرط، پی می‌گیرد. ایشان پس از بیان ملخص نظریه آقاضیاء، وارد نقد آن می‌شود. مرحوم استاد در این جهت، ابتدا جعل را به دو قسم بسیط و مرکب تقسیم کرده و آن دو را توضیح می‌دهد؛ ایشان معتقد است در جعل بسیط، بر خلاف جعل مرکب، اساساً امکان تصور مفهوم وجود ندارد؛ زیرا مثلا در «أکرم زیدًا» که یک جعل بسیط است، اکرام به زید به‌عنوان صرف وجوده، تعلق گرفته است. لذا مرحوم آقاضیاء مرتکب خلط شده است.
استاد در ادامه به بیانی از مقرّر آقاضیاء، یعنی مرحوم شیخ محمدتقی بروجردی اشاره کرده و پس از تبیین دیدگاه ایشان، آن را نقد کرده و ناتمام می‌شمارد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در این جلسه به بررسی دیدگاه مرحوم محقق نائینی (رضوان الله علیه) در مفهوم شرط می‌پردازد. ایشان معتقد است هریک از دو قضیۀ حملیه و شرطیه به یکدیگر برگشت می‌کند و از آنجا که در قضایای حقیقیه، موضوعِ مقدّر الوجود لحاظ می‌شود نه موضوعِ متحقق الوجود، لذا حکم در قضایای حملیه یا شرطیه، بر اساس تحقّق موضوع خواهد بود. محقق نائینی ضمن بررسی جایگاه شرط در جمله شرطیه به این سئوال پاسخ می‌دهد که شرط، قید نسبت است یا قید هیئت؟ در بخش دیگری از این مبحث اشکال مرحوم نائینی بر مشهور در استفاده علیت منحصره از مقدمات حکمت مطرح شده و سپس طریق خود ایشان در اثبات علیت انحصاری مطرح گردیده است که بر اساس یک دلالت التزامی ناشی از خصوصیت منطوق می‌باشد و توضیح کامل این مطلب را می‌توان در متن درس مشاهده کرد.
استاد بعد از پایان تقریر مشروح مطالب مرحوم نائینی، می‌فرماید: «در کلام ایشان من أوله إلی آخره نظر من جهاتٍ» و بیش از ثلث حجم مطالب این جلسه به نقادی آرای محقق نائینی اختصاص می‌یابد و در ذیل پنج عنوان، اشکالات کلمات ایشان را تبیین می‌کند و البته استاد، طبق سیره همیشگی خود به نکات و اشکالات مطرح شده از سوی شاگردان پاسخ می‌دهد.

توضیحاتدر جلسه هجدهم از سلسله دروس خارج اصول، مرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) به بیان اقسام اطلاق و بررسی آنها در جهت اثبات مفهوم قضایای شرطیه می‌پردازد. ایشان ضمن تبیین دو قسم کشفی و لفظیِ اطلاق، بررسی می‌کند که اطلاق در باب مفهوم شرط، کدام یک از این اقسام می‌باشد؟ با توجه به اینکه متکلم، جزای شرط را مطلق بیان کرده و قیدی نیاورده است، اثباتاً کشف می‌کنیم که وی در مقام بیان، فقط این شرط را لحاظ کرده است و این اطلاق کشفی می‌شود و دائر مدار وجود قید، قرینه، احتمال جدّی و عدم آن می‌باشد؛ در نتیجه اگر احتمالی جدّی بر اینکه ممکن است علت دیگری جایگزین این علت شود وجود داشته باشد، این اطلاق از بین رفته و تبدیل به اجمال می‌شود. استاد در مقام بیان ماحصل مباحث گذشته، تأکید می‌کند از آنجا که جمله شرطیه صرفا بر ترتب جزا بر شرط به نحو لزوم دلالت دارد، دارای مفهوم نیست و اگر علیت را هم بپذیریم، نهایتا انتفای شخص حکم را نتیجه می‌دهد و نه سنخ حکم را. در ادامه استاد به این پرسش می‌پردازد که مقام بیان یعنی چه؟ و ضمن پاسخ به این سئوال توضیح می‌دهد که اطلاق روایات به اطلاق کشفی بازمی‌گردد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدس الله سره) در جلسه نوزدهم از سلسله دروس خارج اصول، به استدلالات مرحوم سید مرتضی (رضوان الله علیه) بر ردّ مفهوم شرط پرداخته‌اند که عبارت از سه استدلال ذیل می‌باشد:
1. به لحاظ مقام ثبوت، ممتنع نیست که مولی شرط دیگری را در ردیف شرط اولی، منشأ ترتّب حکم قرار دهد. با این احتمال، انحصار قضیۀ شرطیه در شرط از بین رفته و دیگر مقدمات حکمت جاری نخواهند بود.
2. اگر قضیۀ شرطیه بر مفهوم دلالت کند، علی‌القاعده باید به یکی از دلالات ثلاث باشد؛ یا مطابقت یا تضمن یا التزام. و چون هیچ‌کدام از اینها نیست پس ملازمه هم باطل است.
3. جملات شرطیه‌ای در قرآن داریم (مانند آیه 33 سوره نور) که مسلماً مفهوم مخالف ندارند.
استاد پاسخ‌هایی را که مرحوم آخوند به این استدلال‌ها داده‌اند، بیان و اشکالات این پاسخ‌ها را بیان می‌کند و در بعضی موارد، خود به سید پاسخ می‌دهد.
در بخش پایانی درس، مرحوم استاد به مبحث «تنبیهات» وارد می‌شود؛ اولین تنبیه، بررسی سنخ یا شخص حکم است که در قدم نخست، به بیان مرحوم آخوند اشاره کرده و آن را تشریح می‌نماید.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیستم از سلسله دروس خارج اصول، به دیدگاهی از مرحوم آخوند می‌پردازد که می‌فرماید: محطّ بحث در قضایای شرطیه، جایی است که قضیّۀ محکوم به، سنخ الحکم باشد، نه شخص الحکم؛ به‌عبارت‌دیگر ابتدا باید در ناحیۀ حکم، فرض اطلاق شود، تا بتوان بحث نمود که آیا این حکم مطلق، با انتفاء موضوع منتفی می‌شود یا نه؟ اما در قضایای شخصیّه‌ای که شخص الحکم محکوم است، مانند وقف، نذر، وصیت و ... بحث از مفهوم یا عدم مفهوم، بی‌معناست. مرحوم استاد، ابتداءاً حاشیه‌ای از آیةالله حکیم (رضوان الله علیه) بر کلام مرحوم آخوند را بدین مضمون نقل می‌کند که در این بحث، باید میان جمل اخباریه و انشائیه تفاوت قائل شد؛ ایشان به دو بیان این حاشیه را نقد می‌نماید و سپس خود، به نظریه آخوند اشکال می‌کند که وقف، نذر، وصیت، یمین و امثال‌ذلک از دلالت بر انتفاء عند الانتفاء، ساکت هستند. وقتی گفته می‌شود: «للّه علیّ إن رزقت ولدًا فأطعم الفقرا»، دلالتی بر اینکه اگر رزق ولد، منتفی شد، اطعام فقرا هم طبعاً ازبین می‌رود، ندارد. در واقع از این نقطه‌نظر بین نذر و «إن جاءک زید فأکرمه» فرقی نیست. بنابراین فرمایش ایشان که در بعضی از قضایا حکم، حکم شخصی است و اصلاً جای اطلاق ندارد تا بحث از انتفای سنخ‌الحکم، در صورت انتفای شرط شود، تمام نیست. مرحوم استاد طهرانی در ضمن درس به پرسش‌های تلامیذ پاسخ می‌دهد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیست‌ویکم از سلسله دروس خارج اصول، بار دیگر به بیان مرحوم آخوند که در جلسه قبل اشاره و مورد خدشه قرار گرفته بود، بازمی‌گردد و با ارائه جدیدی، از دیدگاه ایشان دفاع می‌نماید. ایشان تبیین می‌کند که شرط بحث از مفهوم در جملات شرطیه و وصفیه، امکان تصور اطلاق است. مثلاً در «إن جاءک زید فأکرمه» احتمال می‌دهیم اصل اکرام، در هر حالی واجب باشد، ولی «مجیء» از باب اهتمام شرط شده است. یا در «فی الغنم السائمة زکاة» احتمال جدی می‌دهیم که در مطلق غنم زکات هست و قید «سائمه» به دلیل اهتمام یا از باب سؤال راوی بیان شده است. اما در جملۀ «للّه علیّ إن رزقت ولدًا فأطعم الفقرا» امکان تصور اطلاق وجود ندارد؛ زیرا اساساً ذهن ما به آن سمت نمی‌رود که مولی ابتدائاً و اولاً بلااوّل به صورت مطلق گفته باشد: «أطعم الفقراء». در ادامه استاد به کلام محقق کمپانی اشاره می‌کند که بر اساس قاعده فلسفی «کلّ شیءٍ ما لم یتشخّص لم یوجد» هر کلی طبیعی از جمله حکم، مادامی که تشخص پیدا نکند، وجود پیدا نمی‌کند، بنابراین وجوب اکرام، یک وجوب متشخص و خاص است که از ناحیۀ نفس موضوع، یعنی مجیء آمده است؛ پس اصلاً تصور سنخ الحکم ممکن نیست. استاد این سخن را با بیان این نکته نقد می‌کند که متکلم در مقام اعتبار می‌تواند یک مسئلۀ خاص را مانند ضرب زید، اعتبار و انشاء کند، چنانچه می‌تواند به‌نحو اطلاق اعتبار کرده و بگوید: «إضرب رجلًا». ایشان ضمن پاسخ به پرسش‌های تلامیذ، اشکال محقق اصفهانی را جواب می‌دهد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیست‌ودوم از سلسله دروس خارج اصول، به اشکالی که مرحوم آخوند مبنی بر عدم امکان اخذ سنخ‌الحکم در شرط، مطرح کرده است می‌پردازد. ایشان معتقد است متکلّم در مقام القاء حکم، جانب شرط را لحاظ کرده و سپس حکم را القاء می‌کند، مثلاً در «إن جاءک زیدٌ فأکرمه» مسلماً شارع یک اکرام کلی را انشاء نمی‌کند؛ بلکه حکم خاصی را انشاء می‌کند که متعلق به همین شرط است. پس ثبوت وجوب اکرام، مترتب بر مجیء است، اما نسبت به نفی آن ساکت است. استاد حسینی طهرانی پاسخ مرحوم آخوند به این اشکال را بیان می‌کند که بر اساس آن باید میان دائرۀ جعل و دائره تقیید تفکیک قائل شد؛ چه اینکه مولا هیچ‌گاه در مقام جعل، جعل را خاص در نظر نمی‌گیرد. سپس به نقد آن پرداخته و می‌فرماید: سنخ یا شخص حکم درجمله شرطیه لحاظ می‌شود، همچنانکه لحاظ آلیت یا استقلالیت معنا به شکل منطوی در انشاء یا اخبار وجود دارد.
پاسخ خود استاد به اشکال فوق چنین تلخیص می‌گردد: ظهور بلکه نص قضیّه در این است که وقتی شرط یا غیر آن، به‌عنوان مقدم در قضیّه ذکر شود، خواه نا خواه، با انتفاء آن مقدم، حکم شخصی مترتب بر آن منتفی می‌گردد. ولی اگر مولا حکمی را به‌نحو عام و مطلق بیان کرد، آن حکم به تشخّص موضوع، تشخّص نخواهد داشت؛ چون ممکن است موضوع هم عام بوده و به تعداد افراد، تعمیم پیدا کند.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیست‌وسوم از سلسله دروس خارج اصول، به مبحث «تعدد شرط و اتحاد جزا در جملات شرطیه» می‌پردازد. استاد ابتدا در مقام تبیین اشکال تعارض، بر اساس مثال مرحوم آخوند، می‌فرماید: اگر شارع دو شرط مجزّا را برای قصر نماز، در نظر گرفته و بگوید: «إذا خفی الأذان فقصّر» و «إذا خفی الجدران فقصّر»، این دو شرط با  یکدیگر تعارض می‌کنند؛ چون مفهوم دلیل خفاء جدران، بر انتفاء قصر در صورت انتفاء خفاء، دلالت می‌کند و بالتبع با منطوق دلیل خفاء اذان تنافی پیدا می‌کند. مرحوم آخوند چهار راه‌حل برای این تعارض مطرح می‌کند که عبارتند از: تخصیص مفهوم هریک با منطوق شرط دیگر، الغاء ظهور جمله شرطیه در صورت تعدد شرط، تقیید اطلاق مفهومی در ناحیه جزاء به قید شروط، بازگشت حقیقت شرط به یک عنوان کلی، که شروط، عناوین مشیر به آن می‌باشند. آخوند، راه اخیر را به این بیان ترجیح می‌دهد که هر معلولی قائم به علت خودش است و ورود علل متعدده بر معلول واحد عقلاً محال است؛ ولی استاد غالب این راه‌ها را نقد کرده و اشکال آن‌ها را بیان می‌کند. در ضمن، پرسش و پاسخ‌هایی نیز میان استاد و تلامیذ رد و بدل شده است.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیست‌وچهارم از سلسله دروس خارج اصول، به مبحث مهم تداخل اسباب وارد می‌شوند. ابتدا و پیش از ورود به این بحث، اشکالی را بر مثال مرحوم آخوند در مبحث تعدد شرط و اتّحاد جزاء وارد نموده و مثال صحیح را جایگزین آن می‌کند. در بحث اصلی این جلسه، استاد ضمن توضیح محل نزاع، می‌فرماید: در تداخل اسباب، فرق نمی‌کند که اسباب از نظر جنس متعدد باشد یا متحد؛ چنانچه فرقی نمی‌کند که تداخل اسباب، مطرح باشد یا تداخل مسببات. مرحوم آخوند معتقد است از آنجایی که اسباب‌ متعدده بر معلول واحد تأثیر می‌گذارند، مسئلۀ امتناع اجتماع مثلین پیش خواهد آمد؛ پس اگر بول، موجب وجوب وضو شود، دیگر واجب بعد از واجب به‌واسطۀ نوم معنا ندارد. استاد به اشکالی که به آخوند شده است، پاسخ داده و از ایشان دفاع می‌کند، اما بر مثال ایشان، همانند بحث سابق، ایراد می‌گیرد. پس از آن نظر مرحوم آخوند در توحید اسباب متعدده، مطرح و مورد نقد قرار می‌گیرد. در پایان این جلسه، خلاصه ای از بحث تداخل و عدم تداخل اسباب و مسببات ارائه می‌گردد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیست‌وپنجم از سلسله دروس خارج اصول، به ادامه مبحث تداخل اسباب و مسببات پرداخته و نظر مرحوم محقق نائینی (رضوان‌الله علیه) را مطرح و بررسی می‌کند. محقق نائینی این بحث را با تفریق بین تداخل اسباب و تداخل مسببات مطرح کرده‌اند. استاد به این طرح مطلب چنین مناقشه می‌کند که وجود مسبب، نه در اعیان خارج و نه در عالم تشریع، بدون وجود سبب معنا ندارد و لذا اگر در جانب اسباب، قائل به تداخل یا تعدد شدیم، در مسببات نیز همان خواهد بود. محقق نائینی ثمره‌ای را بر این تفریق، مترتب می‌کند که استاد، آن را نقد می‌نماید.در ادامه، مقتضای اصل عملی هنگام شک در تداخل اسباب و مسببات از نظر مرحوم نائینی بررسی شده است. ایشان می‌فرمایند: اصل، هنگام شک در تداخل اسباب برائت ذمه است؛ اما استاد معتقد است در اینجا باید به اصل لفظی مراجعه کنیم نه به اصل عملی. محقق نائینی هنگام شک در تداخل مسببات، اشتغال ذمه را جاری می‌داند؛ لذا از نظر ایشان مکلفٌ‌به باید دوباره اتیان شود؛ اما استاد این دیدگاه را نپذیرفته و آن را نقد می‌کند. در پایان، مقتضای اصل هنگام شک در تداخل اسباب و مسببات در باب وضعیات نیز مطرح و مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیست‌وششم از سلسله دروس خارج اصول و در ادامۀ مبحث تداخل اسباب، ابتدا به ارتباط مؤثر یا معرّف بودن اسباب شرعیه با مبحث تداخل و عدم تداخل اسباب، اشاره می‌نماید و سپس به نظرات مرحوم علامه حلّی و محقق نائینی (رحمةالله علیهما) می‌پردازد. علامه، قائل به عدم تداخل است و استاد سه مطلب از کتاب «قواعد الأحکام» ایشان نقل می‌کند. فخرالمحققین، به بیان پدرش اشکال می‌کند و مرحوم آخوند و محقق نائینی به اشکال ایشان پاسخ می‌دهند. در بخش دیگری از این جلسه پربار، نظرات محقق نائینی مطرح و تبیین می‌شود. مهم‌نرین بخش آراء محقق نائینی، مبحث انحلال قضیه شرطیه به قضایای خارجیه و نتیجه‌گیری قول به عدم تداخل است. مرحوم استاد حسینی طهرانی، این نظر را بررسی نموده و آن را قابل پذیرش ارزیابی می‌کند؛ گرچه بهتر می‌داند ضمیمه‌ای به کلام ایشان داشته باشد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیست‌وهفتم از سلسله دروس خارج اصول، به ادامۀ آراء محقق نائینی (رضوان‌الله علیه) در مبحث تداخل اسباب و مسببات می‌پردازد. در ابتدای درس، به نظر مرحوم نائینی در تداخل و عدم تداخل مسبّبات اشاره شده و اشکال آن، تبیین می‌گردد و سپس به تنبیهاتی پرداخته می‌شود که ایشان در ذیل بحث به آنها اشاره داشته است. در تنبیه اول تبیین می‌شود که نظر عدم تداخل اسباب، منوط بر آن است که کفایت امتثال واحد به‌وسیلۀ اصل حاکم اثبات نشود. مثلا نوم، بول و ... با اینکه اسباب متعدده وجوب وضو هستند، اما روایت داریم که وضوی واحد از همه آنها کفایت می‌کند. هم‌چنین کسی که مرتکب مفطرات متعدد در روزه ماه رمضان می‌شود، تمام آنها موجب یک حقیقت، یعنی کسر صومیت می‌شوند و در نتیجه یک کفاره کفایت می‌کند. تنبیه دوم در پی پاسخ به این پرسش است که آیا اغسال، حقیقت واحده هستند یا حقایق متباینه؟ دو قول مطرح است: بعضی به وحدت حقیقت آن قائل شده‌اند؛ در نتیجه اگرچه قائل به عدم تداخل شویم، اما اینجا متداخل شده و یک غسل کافی خواهد بود. قول دوم معتقد است در ماهیت غسل، تباین وجود دارد و لذا اگرچه قائل به تداخل در اسباب باشیم، اما باید بقیّۀ اغسال را نیت کنیم تا برائت ذمه حاصل شود.در پایان درس خلاصه نظر مرحوم نائینی در تداخل و عدم تداخل اسباب و مسببات بیان شده است.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در بیست و هشتمین جلسۀ درس خارج اصول فقه، نظرات مرحوم محقق عراقی (رضوان الله علیه) را در مبحث تداخل اسباب و مسببات، تبیین و بررسی می‌کند. استاد در ابتدا به تقسیم‌بندی آقاضیاء در این بحث اشاره می‌کند: مواردی که جزاء سنخاً متحد است مع تعدد الشروط به حیثی که لایمکن تعدد الجزاء، و مواردی که جزاء سنخاً متحد است مع امکان تعدّده و تکرُّره. سپس نقد مرحوم آقاضیاء بر مرحوم آخوند در جمع بین دو شرط «إذا خفی الاذان فقصّر» و «إذا خفی الجدران فقصّر» مطرح شده و نظر خود ایشان در همین خصوص بیان می‌گردد.
استاد به مرحوم آقا ضیاء در دو مرحله اشکال می‌کند: اول؛ اشکال به نظر خود ایشان به این بیان که چرا شما می‌گویید: اگر از انحصار در دخالت عنوان دست برداشتید، جملۀ شرطیه در استقلال در تأثیر باقی می‌ماند؟! درصورتی‌که در این فرض هر کدام از این دو شرط که زودتر انجام بگیرد تأثیر را ایجاب می‌کند. دوم؛ به اشکال محقق عراقی به مرحوم آخوند که خود متضمن دو ایراد می‌باشد و تفصیل آن را در متن درس می‌توان مطالعه نمود.
مرحوم استاد در پایان درس، به نتیجه‌گیری مرحوم عراقی اشاره می‌کند: «مقتضای قاعده، جمع بین هر دو شرط است؛ یعنی وقتی که شرط اول انجام گرفت باید صبر کنیم تا شرط دوم هم انجام بگیرد، چون هنوز بقاء اشتغال تکلیف بر ذمۀ ما هست». ایشان در ضمن درس به پرسش‌های تلامیذ پاسخ می‌دهد.

توضیحاتمرحوم استاد آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسه بیست و نهم از سلسله دروس خارج اصول و در ادامه بررسی آراء مرحوم آقاضیاءالدین عراقی (رضوان‌الله علیه) در مبحث تداخل اسباب و مسببات، به مقام دوم تداخل اسباب (بر اساس تقسیم‌بندی ایشان که در جلسه قبل بیان شده است) یعنی جایی که جزاء بتواند متعدد باشد، می‌پردازد و این پرسش را طرح می‌کند که در مثال «إذا ظاهرت فَکَفِّر» و «إذا أفطرت فَکفّر» آیا تعدد شروط، مقتضی تعدد جزاء هست یا نه؟ یک پاسخ این است که چون مقتضای جملۀ جزائیه، صرف الوجود است، پس شرط، ظهور در استقلالِ در تأثیر ندارد و هر دو شرط، یک جزاء را می‌طلبد. مرحوم آقاضیاء معتقد است که در جملۀ شرطیۀ دو ظهور داریم: یکی ظهور شرط در استقلال تأثیر و دیگری ظهور جزاء در صرف الوجود و ما نمی‌توانیم یکی را بدون مُرجِح، بر دیگری ترجیح دهیم؛ از نگاه ایشان اولی بر دومی ترجیح دارد. استدلال آقاضیاء در وجه ترجیح و اشکال استاد بر آن را در متن درس ملاحظه کنید.
محقق عراقی بر اساس همین مبنا به عدم تداخل به صورت مطلق، رأی می‌دهد. ایشان جهت بسط مطلب می‌فرماید: حال که ما دست به ظهور جملۀ شرطیه در استقلال در تأثیر نزدیم، باید به سراغ جزاءبرویم و در آن تصرف کنیم. سپس انحاء تصرف در جزاء را بررسی می‌کند. در پایان این درس به اشکال آقاضیاء به مرحوم سید محمد فشارکی اصفهانی اشاره شده است.

توضیحاتمرحوم استاد آیة الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسۀ سی‌ام از سلسله دروس خارج اصول فقه، مبحث تداخل اسباب و مسببات را با بررسی نظر مرحوم آقاضیاءالدین عراقی (رضوان‌الله علیه) در تعدد و تکرر شرط پی می‌گیرد. این جلسه با این پرسش آغاز می‌شود که آیا تعدد یا تکرر شرط در مسئله تداخل یا عدم تداخل مؤثر است؟ پاسخ آقاضیاء منفی است و استاد هم آن را تأیید می‌کند. استاد دیدگاه مرحوم آقاضیاء در تعدد شرط و تعدد جزاء را به صورت تشریحی تبیین می‌کند؛ در این بخش صور تحقق تعدد جزاء تشریح می‌گردد و سپس در حالت تلاقی دو جزاء در یک مجمع، دو اشکال تعارض مفهوم یک شرط با منطوق شرط دیگر و اشکال توارد وجوبین بر وجود واحد طرح و اجوبه محقق عراقی بیان و ارزیابی می‌گردد و بعضاً مورد اشکال استاد واقع می‌گردد.
یکی از بخش‌های جالب توجه در این درس، طرح مسئله فقهی و تطبیق مسئله اصولی بحث تداخل بر آن است؛ به این منظور تبیین آقاضیاء در مورد مسئله اغسال همراه با ذکر ادله و روایات مربوطه، مطرح شده و اشکال این بیان توسط استاد توضیح داده می‌شود. تفصیل این مطلب و مطالب مهم دیگر را در متن درس مطالعه کنید.

توضیحاتمرحوم استاد آیة الله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی (قدّس الله سرّه) در جلسۀ سی و یکم از سلسله دروس خارج اصول فقه، نظر مرحوم آقاضیاء (رضوان‌الله علیه) را در منشأ شک در تداخل و عدم تداخل اسباب و مسببات طرح و بررسی می‌کند. محقق عراقی منشأ این شک را در سه صورت تقسیم می‌کند: شک در سبب واقعی‌ای که اسباب، عنوان مشیر آن هستند، شک در تأکّد و عدم تأکّد وجوب و شک در عنوان مجمع. مرحوم استاد نکته مهمی را در این قسمت از جلسه درس مطرح می‌کند: «نمی‌توانیم تداخل در مسببات را جدای از تداخل و عدم تداخل در اسباب فرض کنیم، مسبب فانی در سبب است؛ فناء معلول در علت تامّه، فناء مسبب در سبب تام. و در لحاظ اطلاق و لحاظ تقیّد باید همیشه به سبب نگاه کرد.»
استاد میان امور عبادی و امور جزایی تفکیک کرده می‌فرماید: «در مواردی که مسئله‌ی تاوان یا غرامت و جزایی است که شارع بر مکلف حکم می‌کند، قطعاً می‌توانیم بگوییم که قائل به عدم تداخل در اسباب و مسببات هستیم؛ اما در مسائلی که جنبه‌ی عبادی دارد در خیلی از موارد، قرائن خارجی ما را به تداخل در اسباب یا مسببات سوق می‌دهند.»
در بخش دیگری از درس مرحوم استاد دیدگاه مرحوم آقاضیاء را در ضمن مثال «الماءُ إذا بلغ قَدرِ کرٍّ لم ینجسه شیء» تبیین کرده و ملاحظات خود را بر آن بیان می‌نماید.
از آنجا که در این جلسه، بحث مفهوم شرط به پایان می‌رسد، استاد به ماحصل مطالب گذشته در مفهوم شرط اشاره می‌کند.