پرسش و پاسخ های مربوط به فردوسی

تعداد: 1
پرسش: دیدگاه ملاصدرا راجع به فردوسی

کد: 2195گروه: حکمت وفلسفه
با سلام و احترام محضر استاد عزیز میخواستم نظر جنابعالی را راجع به این مطلب و به طور کلی مطالعه شاهنامه بدانم:به نقل از خبرگزاری خبر آنلاین دکتر محقق داماد در تشریح دیدگاه ملاصدرا نسبت به فردوسی تأکید کرد: ملاصدرا در جلد دوم کتاب« اسفار» اعتراف می کند که وجود به معنی وجود را از عرفا اخذ کرده و در ادامه نام سه عارف ایرانی را ذکر می کند از جمله فردوسی، و او را «قدوسی» لقب می دهد. همایش بررسی نگره ها و اندیشه های حکمی و فلسفی دانای توس با عنوان« حکمت فردوسی» به همت بنیاد فردوسی و انجمن حکمت و فلسفه ایران در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. آیت اللَه دکتر سید مصطفی محقق داماد در این همایش به تشریح« نگاه ملاصدرا به فردوسی» پرداخت و گفت: در فلسفه اسلامی یکی از مباحث بسیار مهم مسئله «اعتبارات ماهیت» است که اولین بار خواجه طوسی آن را مطرح کرد و این بحث مسبوق به سابقه فلسفه دیگری است به اسم «تقسیم وجود» که ملاصدرا در آثار خود چندین بار به این مسئله پرداخته است. وی افزود: خلاصه حرف ملاصدرا این است که وجود به چهار قسم تقسیم می شود؛ وجودغیرمتعلق به غیر، وجود متعلق به غیر(مثل اجسام، عقول، نفوس)، وجود منبسط( شامل همه موجودات) و مفهوم وجود. استاد دانشگاه شهید بهشتی تأکید کرد: صدرالمتألهین در جلد دوم کتاب« اسفار» در اواخر بحث «علت و معلول» در ذیل عنوان « تنبیه تقدیسی» مطلبی را بیان می کند و از میان این چهار قسم وجود، دو قسم را مشترک لفظی می خواند و اعتراف می کند که وجود به معنی وجود را از عرفا اخذ کرده و در ادامه نام سه عارف ایرانی را ذکر می کند و می گوید که این سه عارف و حکیم همین معنا را درک کردند که آن سه نفر عطار نیشابوری( منظور فریدالدین عطار نیشاابوری نیست)، عارف قیومی مولانا جلال الدن رومی و فردوسی القدوسی است. وی افزود: ملاصدرا لقب «قدوسی» را برای فردوسی به کار می گیرد و این تعبیر بسیار جالبی است و این برداشت می شود که ملاصدرا تعصب ایرانی و زبان فارسی داشته است. فردوسی در دیباجه کتاب شاهنامه لفظ وجود مطلق را به خدا اطلاق می کند « جهان را بلندی و پستی تویی/ ندانم چی ای، هرچه هستی تویی» ملاصدرا می گوید منظور فردوسی از هستی، خدای مطلق است. آیت اللَه محقق داماد تأکید کرد: ملاصدرا در کتاب« مبدأ و معاد» جمله ای دارد و می گوید برای ما روایت شده که شیخ فقیهی در توس امامت داشت به نام ابوالقاسم که این مرد از نمازگذاردن بر جنازه فردوسی امتناع کرد و می گفت فردوسی تا زنده بود پادشاهان ایرانی را مدح کرده و حال آنکه آنها مجوسی بوده اند. شب در خواب فردوسی را می بیند که در باغهای بهشتی به صورتی زیبا و چهره نورانی و تاجی بر سر و دیباجی بر تن حضور دارد و شیخ فقیه از فردوسی سؤال می کند و فردوسی می گوید: خداوند مرا مورد مهر قرار داد و در بهترین غرفه های بهشتی جای داد به خاطر بیتی که در شاهنامه سرودم و این بیت« جهان را بلندی و پستی تویی/ ندانم چی ای، هرچه هستی تویی» است. وی تأکید کرد: ملاصدرا در ادامه این بیت را معنی می کند و می گوید: خدا وجود خالص مطلق است ودر آخر داستان می گوید که این داستان را عطار نیشابوری در «اسرارنامه» به نظم بیان کرده است. این استاد فلسفه در ادامه با انتقاد به نظر سعید نفیسی و وحید دستگردی که بیت نظامی را تغییر جزئی بیت فردوسی می دانند، اعلام کرد: این دو بیت اندک تغییر نیست بلکه تفاوت از زمین تا آسمان است. نظامی می گوید« پناه بلندی و پستی تویی/ همه نیستند، آنچه هستی تویی» این با آن مفهومی که فردوسی می گوید از لحاظ فلسفی بسیار متفاوت است. آن عبارتی که ملاصدرا به فردوسی منتسب کرد، توصیف وجود حق متعال است که همه ذات وجود، خداست. اما در متنی که منتسب به «شرفنامه» نظامی است، این مطلب گویای قیومیت حق تعالی است و این دو معنی از لحاظ فلسفی با هم متفاوت هستند. چند سؤال دیگری هم داشتم.آن اینکه من به عنوان یک محصل رشته ی ادبیات فارسی چگونه میتوانم با رشته ام به اسلام خدمت کنم؟ آیا مطالعه ی شاهنامه و داستان های اسطوره ای و قهرمانی آن به قصد بالابردن آگاهی و عبرت اشکالی دارد؟ وقت گذاشتن روی تاریخ ایران باستان و آثار آنها برای بالا بردن آگاهی و کسب عبرت چطور؟ با تشکر از شما خداوند شما را برای ما نگه دارد،ان شا اللَه
هوالعلیم
شکّی نیست که فردوسی از علماء شیعه بوده است گر چه نگارش شاهنامه در مقابل فرهنگ اسلام تلقّی می شود و در آن تعصّب جاهلی ضدّ عربی به چشم می خورد و اینکه مرحوم صدرالمتألّهین به او لقب قدّوسی داده اند به جهت تشیّع او است نه فرهنگ او و عجیب اینکه گویندۀ مذکور این عنوان را برای فردوسی ناشی از حسّ تعصّب ایرانی صدرالمتألّهین می شمرد. آخر چه ربطی بین این دو مسئله وجود دارد و اگر صرف تعریف دلالت بر تعصّب کند تمجید از صاحب فتوحات و دیگران باید حمل بر تعصّب عربی باشد.
به هر حال این شعر جناب فردوسی شعر خوبی است و قابل استدلال.